صبح مسیو رنار این‌جا آمد. کاغذ از طهران برای من آورده بود. صحبت‌های خوب هم می‌کرد. بعد از آن ممتازالسلطنه [سفیر ایران در فرانسه] آمد و ترتیب کاغذهایی که می‌خواهیم به کلمانسو [نخست‌وزیر فرانسه] بنویسیم دادیم. بعد از ناهار قدری در باب تکلیف خودمان صحبت کردیم. چون مسافرت شاه به فرنگستان رسما اعلام شده و از قرائن مثل این است که به زودی حرکت خواهد کرد در این صورت تکلیف چیست؟
باری من به دکان عکس‌فروشی رفته با مسیو ناولیه انتخاب عکس‌های پرده‌ها را کردیم. بعد به دیدن مسیو گوردو رفتم و در باب ایران با او گفت‌وگو کردیم و قرار شد در مسائل اقتصادی سوالاتی بکند و جواب بدهیم. بعد منزل گلوبیف رفتم. از دکان رنگ‌فروشی خبری نرسیده بود. مادام مورو آن‌جا بود با هم بیرون آمدیم. او را به خانه‌اش رسانیده آمدم.
مشاور [وزیر خارجه] و میرزا حسین‌خان و عبدالحسین‌خان با خانم لهستانی امشب بیرون شام خوردند. من و مسیو پرنی و انتظام‌الملک تنها شام خوردیم و در کیفیت رفتن و ماندن صحبت کردیم.
منبع: یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۱۷۶.
