arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۵۹۰۱۶
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۰ - ۱۱ تير ۱۳۹۹

یادداشت‌های محمدعلی فروغی، چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۲۹۸: هر کس را که می‌بینی پول می‌خواهد!

خاطرات محمدعلی فروغی: کاغذی هم از میرزا محمدعلی‌خان اعتمادالسلطنه رسیده بود برای من از لندن که برای رفتن به طهران پول می‌خواهد. عیب در این است که هر کس را که می‌بینی پول می‌خواهد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

هر کس را که می‌بینی پول می‌خواهد!

صبح مادموازل رو را راه انداخته هزار فرانک به او دادم که برای اهل خانه و بچه‌ها چیز بخرد. بعد مشغول کار شدم. مادام حبیب‌الله این‌جا آمد و در باب شوهرش کسب تکلیف می‌کرد. دلم برایش می‌سوزد. بعد از مذاکره با وزیر بعدازظهر در جواب گفتم چاره جز این که صبر کنی نیست.

از قرار معلوم مسیو پرنی با مسیو مرسیه صحبت کرده و مطلب را به او حالی کرده که از ما کاری که او می‌خواهد ساخته نیست. کاغذی هم از میرزا محمدعلی‌خان اعتمادالسلطنه رسیده بود برای من از لندن که برای رفتن به طهران پول می‌خواهد. عیب در این است که هر کس را که می‌بینی پول می‌خواهد.
عصر بر حسب قرارداد رفتیم منزل صمدخان و صحبت‌های خوب کردیم و من اوضاع خودمان و کنفرانس را تشریح کردم و حالی کردم که باید اقدامی کرد که کنفرانس جواب ناملایم به ما ندهد.
امشب خانم لهستانی ما را به اپرا کمیک وعده گرفته بود. رفتیم. بازی «تسکا» بود. از حیث موزیک و بازیک و مجلس‌بندی خیلی اعلی بود و زنی که تسکا شده بود خیلی خوب می‌خواند و بازی می‌کرد. حقیقتا این‌ها کار می‌کنند. جمعی دم در منتظر بیرون آمدنش بودند.

منبع: یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۱۵۹-۱۶۰.

نظرات بینندگان