arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۵۱۰۵۴
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۸ - ۰۳ خرداد ۱۳۹۹

وقتی تن خرمشهر پس از 38 سال هنوز می‌لرزد!

عباس مدحجی: سالهاست که از روزهای خونین خرمشهر گذشته و هر زخمی هم که بود حداقل تا الان باید التیام میافت. گویی اما زخم های خرمشهر هر روز بیشتر سرباز میکنند و تن رنجورش را می‌لرزانند. هرکسی که طی این سال‌ها پایش به خرمشهر رسیده باشد و فقط کمی در آن قدم زده باشد حقیقت تلخ و عریانش را دیده. کوچه هایی که هنوز شعار عراقی ها و منازلی که هنوز جای تیر و ترکش‌ها را به تن دارند. فاضلابی که قدمتش به پیش از جنگ میرسد و زمینهای کشاورزی که جنگ، بایرشان کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خرمشهر همچنان غریب! / خرمشهر قبلا می‌دانست از کجا می‌خورد اما 38 سال است که در دیار خود غریب است / وقتی تن خرمشهر پس از 38 سال هنوز می‌لرزد / از خود پرسیده‌ایم چرا اهالی اصیل خرمشهر بعد از جنگ دیگر به دیار خود باز نگشتند

عباس مدحجی: سوم خرداد عجیبی ست امسال. سالروز آزادسازی خرمشهر تصادف عجیبی کرد با محکومیت دو نماینده مجلس و اتهام یک استاندار برای جرائم اقتصادی! خرمشهری که روزی خود و جوانانش سپر تیر دشمن بودند، امروز که دشمن عقب رانده شده انگار دیگر برای کسی مهم نیست که آیا از اقتصاد می‌‎نالد یا اشتغال. و تاریخ بسیار از این "از یاد رفتن ها" در یاد دارد.

دو نماینده ی مجلس دهم که از قضا نطق های دیدنی هم در عرصه تخلفات مالی و مافیای خودرو داشتند در واپسین روزهای عمر مجلس رسوا شدند و به جرم اخلال در نظام توزیعی خودرو به ۶۱ ماه حبس محکوم شدند. البته شاهد هستیم استاندار خوزستان هم پایش به پرونده  شرکت نیشکر هفت تپه باز شد.

سالهاست که از روزهای خونین خرمشهر گذشته و هر زخمی هم که بود حداقل تا الان باید التیام میافت. گویی اما زخم های خرمشهر هر روز بیشتر سرباز میکنند و تن رنجورش را می‌لرزانند. هرکسی که طی این سال‌ها پایش به خرمشهر رسیده باشد و فقط کمی در آن قدم زده باشد حقیقت تلخ و عریانش را دیده. کوچه هایی که هنوز شعار عراقی ها و منازلی که هنوز جای تیر و ترکش‌ها را به تن دارند. فاضلابی که قدمتش به پیش از جنگ میرسد و زمینهای کشاورزی که جنگ، بایرشان کرد.

خرمشهر اما جز اینکه خودش مدالی ابدی و انکار ناپذیر در تاریخ حماسه های ایران و شاید جهان است، هنوز با تمام رنجوریش، رگه هایی از مدرنیته، پیشرفت ، آبادی و البته اصالت را در خود  دارد. بندری با آوازه ای جهانی که زمانی چرخ اقتصاد کشور بود. کشاورزی وصیادی پر رونقی که بیکاری را باقی نمی‌گذاشت. تجارتی که به واسطه تسلطش بر راه های دریا و آسمان و زمین، آن را به نگین خاورمیانه بدل ساخته بود. اصالتی تاریخی در شخصیتهای علمی، مذهبی، قومی و سیاسی که مطرح‌اش ساخته بود و همسایگی با آبادان بعنوان چهارراه تمدن ایران معاصر و عراق و کویت بعنوان همسایگانی با قرابت فرهنگی، زبانی و دینی که حُسن همجواری و تاثیرات متقابل یافته بود. هنوز مدرنیته ی خرمشهر را میتوان در ابنیه های باقی مانده پس از جنگ و توصیفات دوسه نسل قبل پیدا کرد.

خرمشهرِ امروز ولی درگیر معضلات درهم تنیده‌ی عجیبی شده که حل‌اش جز با عزمی ملی و دستوری ویژه امکان‌پذیر نیست. راهزنی نگری ها، کمبود خاروبار با افزایش ورود عراقی ها، کم آبی و بی آبی، زیر ساختهای آسیب دیده و فرسوده ی قدیمی، سیاستزدگی فضای مدیریت شهری و اعمال نفوذ جریانهای داخلی و خارجی در کشمکش های سیاسی، کشاورزی و نخیلات آسیب دیده از جنگ، ورزش و بهداشت به شدت ضعیف، ریزگر قاتل و پروژه ی ظالمانه انتقال اب کارون ، اشتغال و در نهایت عمرانی که چیزی ازآن باقی نمانده است.

هیچ از خود پرسیده ایم چرا خیلی از خرمشهری‌های بنام دیگر به شهر خود بازنگشتند ؟ چرا موج مهاجرت همیشه از خرمشهر شروع می‌شود و به یزد و کاشان و اصفهان و مشهد و تهران ختم می‌شود؟  یکی از مهمترین خلاهای موجود در خرمشهر انقطاع حلقه ی نخبه مدیریتی گذشته با نسل بعدی به واسطه ی جنگ است. آن پتانسیل عظیم مدیریتی و صاحب نفوذ و تاثیر گذارِ موجود در خرمشهر که تنه به تنه ی شخصیت های ملی میزد و نام های بزرگی را پشتوانه داشت بعلت جنگ نتوانست قدرت و علم خود را نگه داشته و به نسل بعد منتقل کند فلذا خرمشهر جنگ زده بعد از بازگشتِ فرزندانش دچار سومدیریت شدیدی شد. همین عدم مدیریت، سنگِ بنای محرومیتهای خرمشهر را محکم کرد. بنای کج و بدقواره ای که امروز از تمام کوچه های شهر سردرآورده و مدیران کوتاه قد بعدی هم بدان دامن زدند و میزنند.

البته ضعف مدیریتیِ محلی و بومی قسمتی از آسیب‌هاست و قسمت اعظم آن حاصل یک بی مهری مکرر ملی ست. بی توجهی اعظم حاکمیت به جنگزدگی خرمشهری طی چهل سال گذشته علاوه بر اثبات تمرکز قدرت و ثروت در پایتخت، نشان از غریبی مردم حاشیه در ذهن کسانی دارد رتق و فتق امور دستشان است.

 حقیقت این است که اگر مردمش هنوز امیدوارند ، بخاطر این است که چاره ای جز امیدواری ندارند. حقیقت این است که خرمشهر از تیر ۹۷ که برای بی آبی ، "اعتراضات دبه ای" را رقم زد تا آبان ۹۸ که میزبان شلوغی های بنزینی بود فرق چندانی نکرده است. حقیقت این است که  از سرِ فیلیه تا نهر خین تا شنه تا پیش ساخت تا نودهکتاری تا ام تلول تا سرحانیه تا طویجات تا علمقه تا زمین شهری تا کوت شیخ و تا تهِ عباره هنوز نشان از محرومیت دارد. حقیقت این است که تمام قول ها و وعده های طلایی که مردمِ مهاجرِ جنگ زده را به خرمشهر برگرداند عملی شدند اما نه برای مردم ، برای کسانی که از قِبَلِ آن وعده ها اعتبارات و بودجه ها گرفتند و خوردند و بردند. حقیقت این است که چندسالی ست مراسم روز سوم خرداد هم دیگر چندان چنگی به دل نمیزند و شاید هم جهت رفع تکلیف باشد. حقیقت این است که دیگر خودِ خرمشهری ها هم از این ناله ها و فریاد ها و مطالبه گری های کم حاصل خسته شده اند ، عطای  توجه را به لقایش بخشیده اند و بادردهایش خو گرفته اند.

حقیقت این است که خرمشهر همیشه خورده است، با این تفاوت که در جنگ می‌دانست از کی ولی بعد از جنگ تا امروز نمی‌داند. ۵۷۶ روز در دست بعثی ها اسیر بود و ۳۸ سال است که در موطن خود غریب است و در دست ریز تا درشت مسولان‌اش اسیر. خرمشهری که دیده نشد جز در سالروز آزادیش ، ستایش نشد مگر برای مقاومتش، قدر ندید مگر با چند نورافشانی و سخنرانی و جشن ملی، حمایت نشد مگر روی کاغذ و پشت تریبون و بهانه نشد جز برای نردبان شدن. 

سوم خرداد عجیبی ست امسال. مراسمی که به‌علت کرونا مجازی برگزار می‌شود ، شهری که در ابتلا به کرونا در استان پیشرو بوده است و عید فطری که پیامکی تبریک گفته میشود. عالی ترین مقامات دولت در منطقه و استان به تخلف مالی متهم اند و شهردار و شورای شهر همدیگر را به پرحاشیه ترین جرایم مالی متهم میکند. سوم خرداد عجیبی ست امسال وقتی پرویز پرستویی و رسول خادم از تهران باید برای نیازمندان خرمشهر بسته ی معیشتی بیاورند. سوم خرداد عجیبی ست امسال ، خرمشهر چون پدری پیر و غمین گوشه‌ی خانه نشسته و دعوا و اختلافات و تخلفات فرزندان خود و همسایه ها را نظاره می‌کند در حالی میداند کاری از دستش برنمی آید. سوم خرداد عجیبی‌ست امسال، وقتی پدر بفهمد که حتی فرزندانش هم دردش را نمی‌فهمند.

خرمشهر همچنان غریب! / خرمشهر قبلا می‌دانست از کجا می‌خورد اما 38 سال است که در دیار خود غریب است / وقتی تن خرمشهر پس از 38 سال هنوز می‌لرزد / از خود پرسیده‌ایم چرا اهالی اصیل خرمشهر بعد از جنگ دیگر به دیار خود باز نگشتند

عباس مدحجی: روزنامه‌نگار

نظرات بینندگان