روزنامه اطلاعات در مطلبی به قلم سیدعلی دوستی موسوی نوشت: در حالی که به خاطر تبعات اقتصادی ویروس کرونا کار و زندگی مردم فشار مالی بر بیشتر افراد جامعه افزایش شدیدی داشته، معلوم نیست چرا دستگاههای دولتی و خارج از دولت هر روز به دنبال بهانهای برای دریافت هزینههای مختلف از مردم هستند. نمونهها در این باره فراوان است. مثلاً وزارت صنعت که مسئول واردات کالاهای اساسی و نهادههای دامی با ارز ۴۲۰۰ تومان است، این کالاها را پس از ورود در فرآیندی غیرشفاف قیمتگذاری و بهای آنها را به طور مستمر افزایش میدهد و روشن است این افزایش، به افزایش بهای دیگر کالاها و خدمات مورد استفاده مردم منجر میشود، برنج، روغن، شکر، میوه، لبنیات و… هم مشمول این قاعده است. نمونه دیگر که همین دیروز اتفاق افتاد، تغییر ارز قیمتگذاری فولاد به نیمایی با اجماع چهار معاون وزیر صنعت است که قطعاً به رشد قیمتتان و در ادامه رشد قیمت کالاهای فولاد بر مانند خودرو، صنعت ساختمان، لوازم خانگی و فلزی منجر خواهد شد. بهای محصولات پتروشیمی هم به همین ترتیب افزایش یافته و اثر خود را بر کالاهای مصرفی مردم بر جای میگذارد.
رفتار شرکتها و دستگاههای دولتی و غیردولتی با مردم در بحران کرونا هم جای سوال است. چرا هر بار صحبت از به تأخیر افتادن دریافتیهای دولتی و غیردولتی از مردم میشود، دهها شرط و شروط و قید و بند وضع میشود به گونهای که آن تسهیلات اندک با دهها منت به دست عدهای اندک برسد؟ این رفتار در تأخیر در پرداخت اقساط بانکی مردم، تأخیر در پرداخت قبوض آب، برق، گاز و تلفن، دریافتیهای مالیاتی دولت و… قابل مشاهده است.
طرح ترافیک هم نمونه جالبی در این باره است. در حالی که منحنی آلودگی هوا در اردیبهشتماه ثابت کرده که با وجود تردد انبوه خودروها، هوای تهران در بیشتر روزهای اخیر در وضعیت سالم قرار داشته و لذا کارآیی طرح ترافیک برای کنترل آلودگی زیر سوال است و ایضاً استانداری و ستاد ملی کرونا به دلایل واضح بهداشتی مخالف برقراری طرح هستند، معلوم نیست چرا شهرداری تهران این همه بر اجرای طرح ترافیک اصراردارد. آیا این اصرار جز بیتابی برای دریافت عوارض طرح از شهروندان لطمه دیده و کارمند و کارگر، دلیل منطقی دیگری دارد؟ جالبتر اینکه به قول معروف وقتی نوبت به بخشش از کیسه میهمان میرسد اتفاقاً دولت سخاوتمند است! درست مانند الزام موجرین به تمدید ۲ ماهه اجازه خانهها که در عین اینکه تصمیم خوبی است و به نفع قشر ضعیف است اما صراحت و قاطعیت دولت در تکلیف این طرح غیر هزینه بر برای خودش، در سایه طرحهای مشابه مشاهده نمیشود!
در نهایت و با توجه به این نمونهها باید صریح و ساده گفت مردم دیگر تحمل فشار اضافی هزینهای را ندارند و قرار هم نیست هزینه دولت و دستگاههای حاکمیتی با فشار مضاعف بر جیب اقشار ضعیف تأمین شود.
راه و رسم منطقی این است که در شرایط سخت، دولت به یاری مردم بیاید نه مردم به یاری دولت! دولت باید برای کسر بودجهاش هر فکر دیگری بکند به جز دست بردن در جیب مردم و بهانهتراشی برای دریافت پول اضافی! و این قاعده شامل تمام دستگاههای مهم میشود.
آقایان اگر گشتی در دستگاهها بزنند میزان کلافگی، گلایه و نارضایتی مردم را از وضع مالی و فشارهای گاهاً بیخود اداری که یک کار ساده را پیچیده میکند، درخواهند یافت.
لذا برای جلوگیری از تبعات غیرقابل پیشبینی این فشارها که خدای ناکرده خشک و تر را با هم میسوزاند، باید فکری اساسی کرد و این فکر نباید از جیب مردم و دشوار شدن کار و… زندگیشان عبور کند.