سرویس تاریخ «انتخاب»: در مورد درگذشت مشکوک دکتر شریعتی در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶، تنها سه هفته پس از سفرش به انگلستان روایات ضد و نقیضی خوانده و شنیدهایم، از روایتی که میگوید به دست عوامل ساواک و با گرای سفارت ایران در لندن به شهادت رسیده و بعد از مرگ هم پیکرش کالبدشکافی نشده، تا روایتی که میگوید مرگ ایشان بر اثر سکته قلبی و انسداد شرایین رخ داده است، به هر روی عامل هرچه بود، پیکر ایشان پس از غسل با مشورت و کمک سران نهضت آزادی خارج از کشور از جمله ابراهیم یزدی و صادق قطبزاده و البته با رضایت فرزند ایشان به سوریه منتقل و در آرامستانی در کنار حرم حضرت زینب در دمشق به امانت سپرده شد. اما چرا پیکر ایشان پس از انقلاب به ایران انتقال نیافت؟ و آیا اصلا تلاشی در این زمینه صورت گرفت یا نه؟ هادی خانیکی، مشاور امور فرهنگی رئیسجمهور در دوره اصلاحات، و غلامرضا ظریفیان، معاون وزیر علوم دوره اصلاحات، در صفحات ۹۴ و ۹۵ کتاب «اصلاحات و تجربه دموکراسی در دانشگاه» که اواخر سال گذشته (۹۸) به همت پدرام الوندی توسط نشر نی منتشر شد، روایاتی در این باره دارند که شاید تا حدی ما را به پاسخ نزدیک کند:
خانیکی: نظر وزارتخانه درباره انتقال پیکر دکتر شریعتی به ایران مثبت بود
سه مسئله درباره دکتر شریعتی وجود داشت: نخستین مورد زمانی بود که دکتر معین به مزینان رفته بودند و مردم مزینان تقاضایی برای بازگرداندن پیکر دکتر شریعتی به ایران داشتند. از سوی دکتر معین کمیتهای برای بررسی این موضوع تشکیل شد که من و دکتر [احمد جلالی]۱ و چند نفر دیگر عضو آن بودیم و سوال این بود که آیا اساسا آوردن پیکر ایشان کار درستی است یا خیر؟ ما به این مسئله علمی – فرهنگی نگاه میکردیم و نامهای به امضای دکتر معین برای آقای خاتمی ارسال شد. بررسی کردیم که چه مفاخر، اندیشمندان یا مصلحانی بعد از مرگشان به کشورشان منتقل شدند و این انتقالها چگونه صورت گرفته است؟ از جمله پیکر سید جمالالدین اسدآبادی، چهگوارا و آندره مالرو منتقل شدند. آثار و عوارض فرهنگی و سیاسی این انتقالها را بررسی کردیم و نظر وزارتخانه درباره انتقال پیکر دکتر شریعتی به ایران مثبت بود؛ البته با توجه به مسائلی که در وصیت دکتر هست، اختلاف نظری بین مزینان و حسینیه ارشاد وجود داشت.
مورد دوم مربوط به سال ۱۳۸۲ است که طرح تعریض خیابان مقابل زینبیه در سوریه مطرح بود و احتمال تخریب مقبره دکتر وجود داشت. آقای خاتمی نامهای خطاب به آقای دکتر [کمال] خرازی، وزیر امور خارجه، نوشته بودند که همه ابعاد این مسئله بررسی شود و اگر قرار است این خیابان تعریض شود، جنازه آقای دکتر که در آنجا به امانت است به تهران منتقل شود. برای آن هم نامهنگاریهایی صورت گرفت و از وزارتخانههای ذیربط نظر خواستند.
سومین مورد هم مصوبهای بود که مجلس سوم داشت و بر اساس آن، دولت موظف بود مقبره دکتر شریعتی در سوریه را که وضعیت مناسبی نداشت، بازسازی کند.
ظریفیان، احساس ما این بود که اصلا نمیخواهند پیکر شریعتی را به ایران بدهند
من به همراه دکتر توفیقی [وزیر علوم در فاصله از ۱۶ مهر ۸۲ تا ۲ شهریور ۸۴- انتخاب] در مورد طرح توسعه خیابان مقابل زینبیه به سوریه سفر و با وزیر فرهنگ سوریه، خانم عطار، دیدار کردیم. برخورد ایشان خیلی دوپهلو بود. حال از ایران به آنها فشار آورده بودند یا نه نمیدانم. با نخستوزیر سوریه هم دیدار کردیم. او گفت که برنامه توسعه را تغییر دادهاند و هیچ آسیبی به قبر دکتر وارد نمیشود. احساس ما بعد از جلسه این بود که اصلا نمیخواهند پیکر دکتر شریعتی را به ایران بدهند.
پینوشت
۱- احمد جلالی در فاصله سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۵ نماینده موفق و شناختهشده ایران در یونسکو بود. در این دوره زمانی او یک دوره عضو شورای اجرایی یونسکو (۱۳۷۸-۷۹) و پس از آن رئیس شورای عمومی یونسکو (۱۳۸۰-۸۲) شد. جلالی از ابتدای دولت یازدهم نیز بار دیگر به عنوان نماینده ایران در یونسکو حضور دارد.
۲۹ خرداد سال ۱۳۵۶ به عنوان روز درگذشت دکتر علی شریعتی در انگلیس، ثبت شده؛ با وجود آنکه وصیت او دفن در حسینیه ارشاد بود، اما پیکرش همچنان به صورت امانت در سوریه دفن شده. اما چرا با گذشت ۴۲ سال، هنوز هم مرگ دکتر شریعتی مبهم باقی مانده؟