سرویس تاریخ «انتخاب»: «اندیشکده وودرو ویلسون» ۳۱ سند وزارت امنیت آلمان شرقی (اشتازی) را در مورد فعالیتهای کمونیستی و ضدکمونیستی در ایران در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ منتشر کرده است که عمدتا متمرکز بر حزب توده است.
در ادامه ترجمه ی ششمین سند مربوط به وزارت امنیت آلمان شرقی، آمده است:
درباره نقش اسلام در ایران
تاریخ: 1980
1:
در اصل سه دلیل موجب پرداختن ما به این موضوع شده اند:
2:
هیچ سلسله مراتب ثابتی در داخل روحانیت شیعه وجود ندارد، هرچند نوعی سلسله مراتب خاص و پذیرفته شده در آن وجود دارد. روحانیون عادی را ملا می نامند. بعد از تحصیلات حوزوی بیشتر آنها به عنوان علما می رسند. بخش قابل احترام تر این علما را مجتهدین می نامند. در میان آنها نیز، آنهایی که اقتدار بیشتری دارند خود را آیت الله می نامند. آیت الله ها یک آیت الله العظمی انتخاب می کنند که رهبر مذهب شیعه است. البته جریان های متفاوت – میانه رو یا محافظه کار – هم وجود دارند مثل آیت الله شریعتمداری یا افراطی هایی مانند ....و طالقانی.
مراکز مذهبی شیعه شهرهای قم و مشهد است.
برای ارزیابی دقیق نقش اجتماعی شیعه و روحاینت آن، ضروری است که اصول زیر را مدنظر داشته باشیم:
به دلیل توسعه کاپیتالیستی اعمالی در ایران و کاهش سنت های مذهبی متناسب با آن، روحانیت بیشتر و بیشتر در زندگی اجتماعی ایرانی ها نفوذ پیدا می کنند.
روحانیت شیعه معمولا به عنوان اپوزیسیون رژیم حاکم عمل کرده اند زیرا منافع خود آنها محدود یا قطع شده است. تاریخ ایران نمونه های متنوعی از این دست مطرح می کند که روحانیت رهبری جنبش های توده ای را در دست گرفته است. لذا شورش سال 1848 علیه حاکمیت دیکتاتوری هم به رهبری روحانیت انجام شد که هنوز بسیاری در ایران از آن به احترام یاد می کنند. از نظر رخدادهای انقلابی از سال 1905 تا 1911 روحانیت از تلاش توده برای ایجاد قانون اساسی حمایت کرد.
از سال 1950 تا 1953 مردم ایران با سرکوب خارجی و برای استقلال تلاش کردند که بخش هایی از روحانیت تحت رهبری آیت الله کاشانی از آن حمایت کردند. او با بیان احتمال اعلام جهاد علیه کافران در ایران، از خواست مردم برای داشتن میهنی آزاد از سرکوبگران حمایت کرد.
ژوئن 1963 با خواست های انقلابی، آغاز جدایی روحانیت شیعه از شاه بود. با وجود تلاش های شاه برای وارد کردن دوباره روحانیت به داخل نظام، اما مخالفت های [امام] خمینی افزایش یافت. در آن شرایط، این اپوزیسیون روحانی امکان یافته بود تا شکل و محتوای خواستهای گفته شده را تعیین کند زیرا نفوذ گستردهای در توده ها داشت. دلایل اصلی این قدرت در تعیین نتیجه، نفوذ شدید سنتهای شیعی در میان توده است. گرایش های دموکراتیک خاص در جهان بینی شیعه و ارتباط دایم آن با نیروهای ملی گرا و ضدامپریالیستی هم وجود دارند.
بعد از آنکه شاه حکومت سرکوب شدید را علیه هرگونه مخالفتی در اوایل دهه شصت ایجاد کرد، الهی بودن مساجد، تنها مامن ممکن را در برابر شاه بوجود آوردند. در سنت شیعه، مساجد مراکزی بسیار مهم هستند. به همین شکل، ایده های سیاسی برای سرنگونی شاه هم تنها در قرابت بسیار با قوانین اسلام قابلیت رشد داشتند که تا حد زیادی توسط توده ها پذیرفته شده بودند. با ادامه این تلاش، نیاز به ایجاد الگوهایی برای ایجاد یک جمهوری اسلامی، باید توسط روحانیت برطرف شود.
3:
دیدگاه های [امام] خمینی در مقام رهبر شیعیان به حزب توده هم به این ترتیب است. شکل آینده حکومت ترکیبی از نظرات اکثریت مردم خواهد بود. مارکسیست ها تنها یک قطره از اقیانوس هستند، و هرگز نمی توانند خواست خود را با بی توجهی به مردم اعمال کنند. لذا [امام] خمینی هیج امکانی برای همکاری با آنها در سطح دولت نمی بیند. با این وجود آنها آزادند دیدگاهها و استدلالهای خود را تبلیغ کنند. مواضع [امام] خمینی در مقام رهبر شیعیان در برابر یهودیان یا اسراییل به این شکل نشان داده شده: در کتابش به نام «حکومت اسلامی» خمینی توضیح داده است که یهودیان جهان در حال برنامه ریزی «یک توطئه علیه اسلام» هستند. باید به هر وسیله ای آنها را متوقف کرد. [امام] خمینی در صحبت با رسانه ها گفت «کشورهای عربی نباید اجازه وجود به کشور اسراییل بدهند و باید آنها را تحریم کرد. ما معتقدیم هیچ مبنای حقوقی برای موجودیت اسراییل وجود ندارد. فلسطین بخشی از قلمروی اسلام است و به این ترتیب باید به مسلمانان برگردانده شود».
گفته میشود نخست وزیر بازرگان فردی با اصول، پرهیزگار، بسیار باهوش و مدافع حقوق مدنی است که اتفاقا یک ضدکمونیست است. همانطور که قبلا گفتیم، او در زمان مصدق رییس شرکت ملی شده نفت بود. او مدیر دانشگاه فنی بود. او فیزیکدان و شیمی دان و نویسنده کتابهای متعدد درباره اسلام شیعه در زمینه اصلاحات و سازگاری با عصر مدرن نوشته است. او را میتواند پیشروترین مدیر نظریه پرداز اصلاحات در اسلام شیعی دانست که در 15 سال گذشته اتفاق افتاده است، هرچند تودهها هنوز متوجه این مسئله نشدهاند. او در کابینه جدید خود «تکنوکراتهای راستگرا» را منصوب کرده است و لذا در صورت شکل گیری جمهوری اسلامی، هیچکس نمی تواند آن را بازگشت به قرون وسطی بداند. بازرگان را نماینده بورژوای لیبرال می دانند که هدف خود را در اجرای وعده ها می داند و هیچ علاقه ای به ادامه انقلاب ندارد.
4:
در یک مصاحبه رادیو تلویزیونی، در روز 18 فوریه 1979، [امام] خمینی گفت که ابرقدتها ابتدا علیه او و جنبش او بودند اما حالا و بعد از پیروزی سریع، تلاش می کنند ارتباط خوبی با او برقرار کنند. حتی شوروی علیه او بود، هرچند شدت آن کمتر از آمریکا بود. در این شرایط، مهم است که نگاهی دقیق به سخنان .....[امام] خمینی درباره روابط با شوروی داشته باشیم.
ایران جدید به دنبال ایجاد رابطه با همه کشورهاست، هرچند هیچ رابطه خاصی با کشورهای غربی وجود نخواهد داشت و تمرکز سیاست خارجی، مطابق دستورات قرآن، بر روابط با کشورهای اسلامی و مهمتر از همه روابط با فلسطین خواهد بود. او مدعی است که همیشه رابطه خوبی با نهصت آزادیبخش فلسطین داشته و از یکدیگر حمایت می کنند. این مسئله برای روابط خارجی او بسیار مثبت است. «اپوزیسیون اسلامی ضدانقلاب در افغانستان» یک شکل بزرگ برای خمینی است.
روز 18 فوریه رهبر اپوزیسیون اسلامی ضدانقلاب تلگرافی را برای [امام] خمینی فرستاد که در آن با قدرت دولتی پیشرو در افغانستان مخالفت کرده بود. باید منتظر پاسخ [امام] خمینی بمانیم.
[امام] خمینی و بازرگان تلاش می کنند شبه نظامیان فرانسوی را جایگزین نظامیان آمریکایی کنند.
5: