پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ امروز روز تعطیل عملجات است و احتمال اغتشاش هم میرود. حال من بد است و صبح را به کسالت گذراندم و بقیه تلگراف دیروز را حاضر کردیم. غذا میل نداشتم و خیلی کم خوردم. بعد از غذا خوابیدم و کتاب خواندم. شام را به یک فنجان چای و قدری نان گذراندم.
انتظامالملک و علیقلیخان [مشاورالممالک وزیر خارجه] و بعد از شام همه رفقا به عیادت من آمدند و احساس کردم که رو به بهبودی هستم. با انتظامالملک صحبت از کار خودمان میکردیم و اینکه چطور عاجز ماندهایم. طهران هیچ خبری نمیدهد، نه بد نه خوب. مشاور هم که ساکن و ساکت و صامت است. انگلیس هم که زرنگ و فعال و شاید که الان در طهران مشغول انجام مقاصد خود میباشند. ما هم هیچ وسیله برای اینکه مردم طهران را مطلع کنیم نداریم. تلگراف که ممکن نیست، چاپار که نیست، چاپار مخصوص هم بر فرض که بشود، دو ماه دیگر به طهران میرسد. خلاصه از قرار تقریرِ انتظامالملک «عقیده مسیو مور این است که ما با انگلیسها نزدیک شویم موافقت دست میدهد.» مشاور میگوید: «من پیش نمیروم انگلیسها اقبال کنند.» من گفتم: «عقیدهام این است مسیو مور که به لندن میرود اظهار کند که نمایندگان ایران ضدیتی با انگلیس ندارند و موافقت با آنها تا حدی که مضر به اساس کار مملکت نباشد ممکن است. و کار از دو حال خارج نیست: یا انگلیسها از طهران خاطرجمعاند که مقصودشان برآورده است، ما هرچه بکنیم به ما اعتنا نخواهند کرد؛ اگر این خاطرجمعی را نداشته باشند البته حاضر خواهند شد که به ما اقبال کنند.» بدبختانه میترسم شق اول باشد و آثار هم چنین مینماید. دیپلومات هم که نداریم. صمدخان [سفیر ایران در فرانسه] خائن است. مشاور [وزیر خارجه] جامد است. علاءالسلطنه عاجز و بیچاره و شاید اسیر دست ناصرالملک است، طهران هم که نوکر انگلیس است.