پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ دیشب خوابم نبرد. گویا به واسطه این بود که سیگار کشیده بودم. صبح به کتاب سبز مشغول بودم. دو نفر کلدانی که آمریکایی شدهاند و حالا عنوان نمایندگان آشوری اختیار کردهاند اینجا آمده و میگفتند: «ما آشوری مستقل در تحت حمایت یکی از دول میخواهیم و به مقصود هم خواهیم رسید. اما نمیدانیم چه نقطه را به ما خواهند داد. در حال ظاهر این است که با ایران همسایه باشیم و تحت حمایت آمریکا یا انگلیس خواهیم بود.» فعلا عنوان میکردند که «اگرچه دولت ایران همیشه نسبت به ما خوب رفتار کرده، اما مسلمانان ارومیه و آن نواحی نسبت به ما بد میکنند و باید دولت یک تامینی به ما بدهد.» و ضمناً میگفت: «خسارت گزاف به آشوریان از ناحیه مسلمین ایرانی وارد آمده، باید از عهده برآیند.» خیلی صحبت کردیم و حرفهای خوب زدیم.
بعد از ناهار هم کار کردیم و ممتازالسلطنه [سفیر ایران در فرانسه] هم اینجا آمد. مسیو فیلوز در مجله خود مقاله نوشته و از انگلیسها بد گفته و مخصوصاً از اینکه مانع کار ایران هستند و امتیازات از ایران میخواهند و لرد کرزن نمیگذارد کار ایران در کنفرانس مطرح شود. خیلی این مقاله نامناسب است و تقصیر آن گردن میرزا حسینخان است که بیملاحظه با هرکس هر حرفی را میزند.
باری عصر به بوا دو بولن گردش رفتیم. حقیقتاً خیلی با صفاست. شکوفه هم دارد. درختها سبزی خرمی دارد و اکثر درختهای مخصوص است که در ایران ندیدهایم.
بعد به منزل علیقلیخان [وزیر خارجه]که مهمان هستیم رفتیم. بنا شده مشاور زودتر برود و خورش قیمه برای ما بپزد. خیلی خوب شده. غیر از خودمان مادام مورو و خانم اسپانیولی هم بود. خوش گذشت. مشاور دندانش درد میکرد و مادام علیقلی خان هم دندان کشیده و ضعف داشت.
علیقلی خان با آمریکاییها صحبت داشته و اطمینان داده بودند که کار ایران بعد از فراغت از این گرفتاریهای حالیه مطرح خواهد شد.