مهدی یوسفی: بورس به مفهوم عام به بازاری اطلاق میگردد که قیمت گذاری، خرید و فروش کالا و اوراق بهادار در آن انجام میپذیرد. مهمترین کارکردهای بازار بورس عبارتند از: جذب و کنترل نقدینگی، امنیت و شفافیت در سرمایهگذاری، مشارکت در تامین سرمایه بنگاه¬های اقتصادی و به تبع آن رشد تولید، قابلیت استفاده از پس اندازهای خرد وکوچک، هدایت سرمایههای سرگردان و جلوگیری از تورم بخشی.
در طی سنوات گذشته به دلیل خروج عملی ایالات متحده از توافقنامه برجام و وضع تحریمهای بی سابقه علیه کشورمان و همچنین جلوگیری از فروش قانونی نفت به عنوان مهمترین منبع درآمد ارزی دولت، شاهد افزایش نرخ کالاها و خدمات و در نهایت افزایش نرخ تورم بوده ایم. این افزایش نرخ تورم که در عمل منجر به کاهش ارزش ریال در برابر دلار گردید، موجب شد سرمایههای سرگردان خرد و کلان هر روز به سمت یکی از بازارهای مالی روانه گردد که متاسفانه پی آمدهای زیانبار و رشد حباب گونه در بازارهای مسکن، ارز، خودرو و ... را به همراه داشت.
از این منظر مشارکت در بازار بورس به دلیل دارا بودن مزیتهایی از جمله امکان کنترل و شفافیت، بازدهی همسان با تورم، قابلیت نقد شوندگی خوب، انجام معاملات به شکل الکترونیکی و ... میتواند یکی بهترین گزینه پیش روی نظام اقتصادی کشور برای مهار هجوم نقدینگی کشور و هدایت صحیح آن باشد؛ لذا یکی از مهمترین پارامترها در مدیریت این بازار جذاب، تامین امنیت روانی و حفظ سرمایه سهامداران و مشترکان این بازار میباشد. با توجه به استقبال خوبی که از سرمایه گذاری در بازار بورس شده است (به عنوان مثال ارزش معاملات خرد در روز ۲۰ فروردین ۹۹ بیش از ۸۸۵۰ میلیارد تومان بوده است)، این انتظار از نظام اقتصادی کشور میرود که مبادرت به رفع موانع و تسهیل سرمایه گذاری در بازار بورس نماید.
متاسفانه وضع قوانین خلق الساعه و کارشناسی نشده در طول ماههای اخیر باعث شده است که برخی از سرمایه گذاران این عرصه با دیده تردید به آینده این بازار نگاه کنند؛ که این مورد نتیجهای جز احساس خطر عمومی و فرار سرمایه در پی ندارد.
در پایان هفته اخیر تحت عنوان اصلاح ساختارهای بازار سرمایه، بخش نامهای شامل تغییرات قیمتی ۲۰ و ۵۰ درصدی، تغییر در خصوص نحوه بازگشایی با محدودیت دامنه نوسان قیمت، اعمال حجم مبنا در بازگشایی نمادها، تغییرات در گره معاملاتی و اعمال حجم مبنا در بازرگردانی صادر گردید. ایرادات عدیدهای بر تصمیمات آخر هفتههای سازمان بورس که به مزاح در شبکههای مجازی چهارشنههای بی قرار نامیده میشود، وجود دارد.
از جمله آنها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: کثرت و تنوع صدور انواع بخش نامهها به بهانه کنترل بازار آن هم دقیقا در زمان رشد شاخص بورس، عدم استفاده از نظرات کارشناسان دلسوز و نمایندگان سهامداران حقیقی، در نظر نگرفتن منافع سهامداران خرد، صدور انواع تائیدیهها و تکذیبیهها و تناقض گفتاری در بین دست اندرکاران و نبود سخنگویی واحد در نظام بورسی ایران.
آنچه به وضوح عیان است نتیجه تصمیماتی از این دست ایجاد هراس و آشوب، از بین رفتن جذابیت و عدم اقبال عمومی در این بازار مالی و نهایتا خروج نقدینگی از بازار بورس است که قطعا این گسیل نقدینگی به سوی هر بخش و بازاری دیگر، نتیجهای جز تورم ویرانگر در آن بخش در پی نخواهد داشت.
در پایان انتظار میرود مسئولان سازمان بورس باتوجه به ذات عرضه و تقاضای حاکم بر بازار سرمایه، بنا بر وظایف حاکمیتی خود، بیش از پیش سعی بر آن دارند که موانع سد راه رشد بازار سرمایه را بردارند و با کنترل، نظارت و صد البته در نظر گرفتن منافع عموم سهامداران بستری امن جهت سرمایه گذاری در این بازار را فراهم آورند.
مهدی یوسفی، تحلیلگر و فعال بازار سرمایه