پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش «انتخاب»، در خاطرات اسدالله علم در روز چهارشنبه ۱۵ بهمن ۴۸ آمده است:
صبح عزری، سفیر غیررسمی اسرائیل، دیدنم آمده بود. از هر طرفی سخن میرفت. میگفت: «وضع داخلی مصر خیلی بد است.» نمیدانم تبلیغات بود یا حقیقت. به او گفتم: «اگر روسها مداخله نکنند، بهتر است. شما هم کمک کنید ملک حسین پادشاه عراق هم بشود. بعد با شما، جدا از اعراب صلح جداگانه ببندند، چون عراقیها هم به جان آمدهاند. فکر میکنم حالا دیگر ملت عراق این اسم انقلاب کثیف عراق را قی کند و ملک را با جان و دل بپذیرد.» گفت: «ما خبر داریم که ملک حسین حالا خیلی تحت تاثیر ناصر است.» گفتم: «اگر نباشد چه کند؟ شما که دشمن او هستید، ناصر هم که دشمن اوست، فلسطینیها هم که دشمن او هستند. لااقل با دشمنی میسازد که تا اندازهای بتواند با او راه برود. او هم ناصر است.» گفت: «درست میگویی.»
صبح مجلس فاتحه قوام بود. جمعیت عجیبی به مسجد سپهسالار آمدند که باعث تعجب خود من هم شد. معلوم میشود هنوز مردم دوستم دارند!
امروز روز ۱۵ بهمن، روزی است که به شاهنشاه در دانشگاه در ۲۱ سال قبل تیر انداختند و به صورت معجزهآسایی نجات یافت. یعنی تیر به لب و کلاه و پشت اصابت کرد و کاری واقع نشد. بیجهت نیست که شاه معتقد است خداوند او را برای ماموریت خاصی نگاهداشته است. به همین مناسبت در دانشگاه و باشگاه افسران مجالس جشنی بود که من به اتفاق والاحضرت اشرف رفتم. شکر خدا را که به این صورت دوستانه میتوانیم با دانشجویان بجوشیم...