فارین پالیسی در مطلبی به قلم محمد کلانتری و علی هاشم نوشت: در تاریخ 17 ژانویه، هنگامی که آیت الله علی آیت الله سیستانی ، برجسته ترین رهبر شیعه عراق، از بیمارستان مرخص شد، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، سه توییت به زبانهای انگلیسی، عربی و فارسی منتشر و در آنها برای وی آرزوی سلامتی کرد. پمپئو در این توییتها گفت که آیت الله منبع هدایت و الهام است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: رویکرد دوستانه نسبت به آیت الله سیستانی به عنوان تلاشی از سوی پمپئو برای به تصویر کشیدن حمایت آمریکا از وی است، به عقیده دولت ترامپ، آیت الله سیستانی مخالف نفوذ ایران در عراق است. این تنها چند هفته پس از آن است که خود پمپئو، رئیس جمهور دونالد ترامپ را ترغیب کرد تا قاسم سلیمانی، فرمانده نظامی ایران را طی یک حمله هوایی در خاک عراق ترور کند.
هیچ شکی نیست که تئوریسین اصلی فشار حداکثری علیه ایران کسی نیست جز مایک پمپئو، اما نگرش متفاوت و متناقض او نسبت به دو آیت الله شیعه یعنی آیت الله سیستانی و آیت الله خامنهای ، یکی دیگر از محاسبه های اشتباه دولت آمریكا در منطقه پرتنش خاورمیانه است.
درست یک روز پس از ترور سلیمانی، آیت الله سیستانی نامهای بی سابقه برای آیت الله خامنهای ارسال کرد و ضمن ابراز تسلیت به رهبر ایران از نقش فوق العادهای که به گفته او شهید سلیمانی در نبرد با داعش در عراق ایفا کرده بود، ستایش و قدردانی به عمل آورد. طی دهههای گذشته این نخستین نامهای بود که توسط آیت الله سیستانی به آیت الله خامنهای ارسال شده است.
ابراز تسلیت آیت الله سیستانی به آیت الله خامنهای به خاطر ترور سلیمانی قابل توجه است چرا که وی به ندرت نامهای مبنی بر درگذشت فردی غیر روحانی منتشر کرده است. حال اقدام او این سؤال را ایجاد میکند که در مورد سلیمانی چه نکته منحصر به فردی وجود داشته که باعث شده آیت الله سیستانی نامهای را برای آیت الله خامنهای ارسال کند. پاسخ به این پرسش در اعتقاد مشترک آنها به لزوم تلاش سازمان یافته و فراملی برای مقابله با تهدیدات خارجی نهفته است. تهدید درک شده برای دو آیت الله، هم از طرف گروههای تندرو مانند داعش و هم از مداخلات خارجی در منطقه ناشی میشود. از نظر آنها، هر دو این موارد در یک دهه گذشته بی ثباتی منطقه را تشدید کرده است.
برای مقابله با تهدید داعش، آیت الله سیستانی در ژوئن سال 2014 اقدام چشمگیر و قاطعی انجام داد. از آنجا که تهدید تجاوز این گروه به بغداد در حال افزایش بود، وی فتوای جهاد صادر کرد و همه عراقیهایی که قادر به جنگ با تروریستها بودند را ملزم به پیوستن برای تامین امنیت عراق کرد. این تقریباً یک قرن پس از فتوای آیت الله سید کاظم ال یزدی علیه نیروهای انگلیسی بود که در سال 1914 به عراق حمله کردند، آخرین باری که یک رهبر شیعه چنین نسخه سیاسی را صادر کرد به آن زمان بر میگردد.
فتوای وی زمینه ساز ایجاد نیروهای بسیج مردمی عراق شد. در همان زمان بود که سلیمانی و نیروی قدس ایران برای کمک به عراقیها چه سنی، چه شیعه و به ویژه کردها وارد این کشور شدند و برای سازماندهی واحدهای مردمی در مبارزه با داعش تلاش کردند. هدف آیت الله سیستانی محافظت از عراق به عنوان میهن همه عراقیها بود. او به دنبال یک کشور مستقل و قدرتمند است که نه تنها جامعه شیعه بلکه همه گروهها از جمله سنیها، کردها و ایزدیها را در خود جای دهد.
هنگامی که صحبت از مداخله خارجی میشود و شیعیان کشورهای دیگر از جمله لبنان و ایران در معرض خطر قرار میگیرند، آیت الله سیستانی به عنوان یک نخبه مذهبی شیعه نمیتواند در حاشیه بماند و سکوت کند. به عنوان مثال وی در سال 2006 به طور پنهانی با آمریکا در ارتباط بود تا از آتش بس میان گروه شبه نظامی حزبالله و اسرائیل حمایت کند.
حامد الخفاف، نماینده آیت الله سیستانی در بیروت که داماد وی هم هست در مصاحبه با ما در اوت سال 2012 فاش کرد که در آن زمان آیت الله سیستانی از طریق نبیه بری، سخنگوی شیعه پارلمان لبنان، به جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور وقت آمریكا در مورد پیامدهای منطقهای تعویق آتش بس بین اسرائیل و حزب الله هشدار داده است. تنها چند روز بعد از این پیغام، آمریکا به قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل رای داد و خواستار آتش بس بین اسرائیل و حزب الله شد.
در این بین نگرش آیت الله سیستانی به ایران به عنوان مرکز شیعه که تحت رهبری آیت اللهها است، متفاوت است. اگرچه او تبار ایرانی دارد، اما هرگز در امور داخلی ایران دخالت نکرده و هیچ وقت به سؤالات سیاسی پیروان شیعه ایرانی خود پاسخی نداده است. برعکس، او اغلب به نخبگان ایرانی که با او ملاقات کردهاند توصیه کرده که تحت رهبری آیت الله خامنهای متحد باشند.
هیچ شکی وجود ندارد که مقامات مذهبی در عراق و ایران نظرات سیاسی مختلفی دارند، با این وجود، دلایل زیادی وجود دارد که باور داشته باشیم وقتی هرکدام از نهادهای روحانی تهدیدی از جانب خارجیها احساس میکنند، اولویت جمعی آنها حفظ وحدت شیعیان خواهد بود. در واقع، آیت اللههای اصلی شیعه معتقدند که باید از هرگونه تلاش برای تضعیف اقتدار روحانیون خودداری کنند. برای آیت الله سیستانی مهم نیست که چقدر به لحاظ سیاسی با تهران اختلاف داشته باشد، از نظر او هر گونه تهدیدی برای جمهوری اسلامی ایران به معنای تهدید آرمانهای اسلام شیعه است.
نامه آیت الله سیستانی روشن میکند که او با وجود همه اختلافاتی که ممکن است با روحانیون ایران داشته باشد، اما هرگز دشمن این کشور نیست، موضوعی که به نظر میرسد یک نقطه کور برای تصمیم گیرندگان در واشنگتن است. در واقع استراتژی آمریکا در قبال آیت اللههای شیعه هیچگاه با توجه به اولویتها و علایق درونیآنها نبوده است.
یکی دیگر از روحانیون شیعه عراق، مقتدی صدر است، ظهور وی در فضای سیاسی عراق همزمان با حمله آمریکا به این کشور در سال 2003 بود. صدر همواره میخواست آیت الله سیستانی به عنوان یک رهبر انقلابی عمل کند.
با این حال، رهبر به ظاهر آرام شیعه دستور کار دیگری داشت. از دیدگاه وی، اولویت آینده جامعه شیعه و اقتدار روحانی آن در چنین زمان و شرایط منطقهای نامتناسب بود. در واقع آیت الله سیستانی منتظر به قدرت رسیدن در عراقی دموکراتیک بود.
در این بین به تدریج روابط آیت الله سیستانی و مقتدی صدر شکرآب شد. به عنوان مثال در آوریل 2003، هواداران صدر دفتر آیت الله را محاصره كردند و از او خواستند كه عراق را ترك كند. سرچشمه این تنش به پدر مقتدی، محمد صادق صدر، یکی دیگر از روحانیون ارشد عراقی که قبلاً منتقد صدام بود و در سال 1999 ترور شد، باز می گردد. صدر به شدت به روحانیون برتر نجف از جمله آیت الله سیستانی انتقاد میکرد و معتقد بود كه رویكرد منفعلانه آنها در سیاست باعث شده كه شیعیان عراقی در مقابل زیاده خواهی های شدید رژیم صدام بی یار و یاور باشند. در تابستان 2004، نیروهای آمریکایی صدر و جمعی از حامیان وی را در حرم امام علی (ع) در نجف محاصره کردند.
اختلافات بین این دو مرد به دلیل آنچه آیت الله سیستانی به عنوان منافع شیعیان در نظر داشت سرانجام کنار رفت. آیت الله سیستانی به دلیل روابط نزدیک جریان صدر و ایران در اوج تنشها با صدر و ماجرای محاصره او از ایران هم خواسته بود تا میانجیگری کند. سران ایران در تماسی تلفنی از آیت الله سیستانی خواستند تا وارد عمل شده و جلوی کشته شدن احتمالی صدر در نجف را بگیرد. ایران از پیامدهای قتل صدر از یك سو و کشته شدن یك روحانی شیعه در نبرد با سربازان خارجی در حرم امام علی از طرف دیگر نگران بود. پیام تلفنی سران ایران، که توسط پسر آیت الله سیستانی ، محمدرضا سیستانی رونویسی شده، بدین شرح بود: آنچه اتفاق میافتد برای شیعیان بسیار بد است. اگر روحانیون در ایران کاری انجام نمیدهند، به احترام شما است، پس لازم است که شما به دولت عراق پیام محکمی ارسال کنید.
سران ایران در گفتگوی خود اضافه کردند: اگر این گروه کشته شوند و خون سید مقتدی ریخته شود، مردم عراق و شیعیان خواهند گفت که روحانیون نشستند و تماشا کردند. باید راه حلی وجود داشته باشد.
به هر حال با پایان این ماجرا صدر و ایران هر دو متوجه شدند که آیت الله سیستانی وزنه سنگینی در عراق است، او در انتصاب نخست وزیر در عراق در بحران سیاسی 2014 نیز نقش داشت به طوری که اعتراضاش نسبت به نوری المالکی منجر به کنار رفتن وی و آمدن حیدرالعبادی شد.
آخرین عامل تنش، احساس نارضایتی عراقی ها نسبت به حضور ایران در امور داخلی عراق است. آیت الله سیستانی این مسئله را مدت ها قبل از شروع اعتراضات جاری در عراق، هنگامی که در مارس گذشته با رئیس جمهور ایران حسن روحانی ملاقات کرد، مطرح کرده بود. آیت الله سیستانی همچنین خواستار روابط عراق و ایران بر اساس اصل همسایگی شد.
از نظر آیت الله سیستانی و بسیاری دیگر یک عراق متحد که در آن همه شهروندان فراتر از علایق فرقهای حرکت کرده و هویت ملی یکپارچه را پرورش دهند، میتواند بدون دخالت مستقیم نیروهای خارجی، همه تهدیدات امنیتی داخلی را برطرف کند. ایده آیت الله سیستانی که ایران و آمریکا هم باید از آن حمایت کنند همین است، یک عراق متحد، آزاد و قوی.
به نظر میرسد بهترین فرد برای تحقق این هدف خود آیت الله سیستانی باشد، مردی که به گفته سلیمانی، از سال 2003 با حمایت از همه عراقیها خود را در نقش پدر ملت تثبیت کرده است. اگر دولت آمریكا و پمپئو در خواست خود برای ایجاد یک منطقه باثبات صادق هستند، باید از این فرصت بی نظیر استفاده كنند و از توصیه های دوست دشمن خود یعنی آیت الله سیستانی پیروی كنند.