یک کارشناس مسائل روسیه میگوید: در چند روز گذشته پس از ترور سردار قاسم سلیمانی، رسانههای روسیه به طور مداوم صحبتهای خلبان جنگنده سوخوی روسی را که در 24 نوامبر 2015 از سوی ترکیه سرنگون شده بود، بازنشر میکردند که سردار سلیمانی رهبر عملیات نجات او را بر عهده داشته است. این خلبان از سردار سلیمانی به عنوان یک قهرمان یاد میکرد. همین امر نوعی همراهی و همدلی بیشتر مسکو با تهران را موجب شده است.
احمد وخشیته کارشناس مسائل روسیه و استاد دانشگاه دوستی ملل روسیه در ارتباط با سفر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه به سوریه در میانه سفر به ترکیه به خبرنگار «انتخاب» گفت: «سفر پوتین به آنکارا به منظور افتتاح خط لوله گاز ترکیه-روسیه «ترک استریم» از سال قبل نهایی شده بود اما اینکه پیش از این سفر به سوریه سفر کردند، بسیار قابل تامل است. شاید در یک شرایط عادی به دلیل همجوار بودن دو کشور ترکیه و سوریه، سفر پوتین به دمشق چندان اهمیت ویژهای پیدا نمیکرد ولی در وضعیت کنونی، پس از ترور سردار سلیمانی، این سفر را میتوان بسیار جدی تلقی کرد.»
وی افزود: «پوتین در جریان سفر خود به دمشق برای بشار اسد از یک سو، با خودرو از خیابانها گذار کرد و از سوی دیگر، با جنگندههای سوخو حمایت و تامین امنیتی میشد. این موضوع نشانگر آن است که مسکو استقرار امنیت و بازگشت آرامش به سوریه را به رخ دیگر بازیگران فرامنطقهای کشیده است. روسیه قصد دارد این پیام را برساند که ورود این کشور به تحولات سوریه از سال 2015 تا کنون منجر به استقرار ثبات و امنیت در این کشور شده است. همچنین، پیام دیگر این سفر را میتوان اطمینانخاطر دادن از تداوم حمایت و پشتیبانی مسکو از دمشق پس از شهادت سردار سلیمانی است.»
وخشیته در بخش دیگری از اظهارات خود تصریح کرد: «باید به این نکته توجه داشته باشیم که ورود روسیه به عرصه تحولات میدانی سوریه، در نتیجه تلاشها و رایزنیهای سردار قاسم سلیمانی بود. واقعیت این است که بین دو تا سه دیدار میان سردار سلیمانی با پوتین انجام میشود که در مهمترین آنها در آگوست سال 2015 سردار سلیمانی، رئیس جمهور روسیه را نسبت به حضور در عرصه معادلت میدانی سوریه راضی میکند. همین مساله نشان میدهد که تا چه اندازه خلاء سردار سلیمانی برای روسیه دارای اهمیت است. تا قبل از این تاریخ روسها سیاست خارجی منفعلی در خاورمیانه داشتند و بیشتر این کشور درگیر در مسائل داخلی خود بود. همین مساله موجب شد که اکنون مسکو محور برتر گفتگوهای سوریه و افغانستان باشد و این امر اتفاقی است که مسکو میباید مرهون سردار سلیمانی بداند.»
این کارشناس مسائل روسیه در ادامه تاکید کرد: «در سطحی دیگر ولادیمیر پوتین و دیگر مقامهای روسیه، بعد از ترور سردار سلیمانی، سیاست آمریکا را در منطقه نوعی بیخردی ارزیابی کردهاند. آنها میگویند مبارزه با داعش را روسیه و ایران انجام دادهاند اما یکباره آمریکا با ترور ابوبکر البغدادی، قصد دارد با تبلیغات رسانهای همه امور را به نام خود تمام کند اما به این مساله توجه ندارد که حذف یک شخص نمیتوان منجر به ایجاد ثبات در یک منطقه شود. اکنون پوتین با نمایش سفر خود به سوریه از یک سو قصد دارد اشتباه استراتژی و خطای راهبرد آمریکاییها در معادلات منطقه را به نمایش بگذارد و از سوی دیگر، نوعی موازنه تهدید را در منطقه در تقابل با محور قدرت آمریکاییها به نمایش بگذارد. فقط کافی است به این مساله توجه داشته باشیم که در 5 سال گذشته ترکیه اگر متحد استراتژیک آمریکا نبود، بلکه شریک تاکتیکی آنها در منطقه بود اما اکنون شاهد هستیم که آنکارا از واشنگتن فاصله گرفته و همکاری نزدیکی با مسکو دارد. در مجموع سفر پوتین به سوریه، نوعی نمایش و مانور قدرت در برابر آمریکا نیز بود.»
احمد وخشیته در بخشی دیگر از اظهارات خود، در ارزیابی از دیدگاه روسیه پیرامون منازعه میان ایران و آمریکا گفت: «روسیه رویکرد واقعگرایانه نسبت به بحران ایران و آمریکا دارد. روسیه حتی در واکنش خود به گام پنجم و نهایی کاهش تعهدات برجامی ایران نشان داد در کنار ایران قرار دارد. بر همین اساس روابط میان دو کشور از دو بُعد قابل تحلیل است. یکی بر مبنای مناسباتی است که بر پایه نفوذ و کارکرد شخصی سردار سلیمانی میان دو طرف شکل گرفته است که به نوعی همکاریهای امنیتی و نظامی میان دو طرف را استراتژیک کرده است. این روند اکنون بر سیاست کلان وزارت خارجه ایران نیز حاکم شده است. در این زمینه توجه به این مساله ضروی است که در چند روز گذشته پس از ترور سردار قاسم سلیمانی، رسانههای روسیه به طور مداوم صحبتهای خلبان جنگنده سوخوی روسی را که در 24 نوامبر 2015 از سوی ترکیه سرنگون شده بود، بازنشر میکردند که سردار سلیمانی رهبر عملیات نجات او را بر عهده داشته است. این خلبان از سردار سلیمانی به عنوان یک قهرمان یاد میکرد. همین امر نوعی همراهی و همدلی بیشتر مسکو با تهران را موجب شده است. دیگر بُعد نیز این است که روسها به هیچ عنوان در پی ناآرامی، درگیری و تنش در منطقه و به تبع آن جنگ میان ایران و آمریکا نیستند. در نتیجه امر نیز شاهد بودیم که مسکو از نوع واکنش امروز ایران به سردار سلیمانی حمایت کرد.»