پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : مشاور پيشين شوراي امنيت ملي آمريكا تصريح كرد وضع كنوني آمريكا مشابه زمان
فروپاشي اتحاد جماهير شوروي است و موج انتقادهاي مردم آمريكا از رژيم
صهيونيستي روز به روز در حال افزايش بوده و سياست جنگ افروزي محكوم به شكست
است.
به گزارش «جمهوری اسلامی» به نقل از روزنامه الخليج چاپ امارات زبيگنيو
برژينسكي در كتاب جديد خود به بررسي وضع كنوني آمريكا پرداخته و آنرا مشابه
شرايط حاكم بر اتحاد جماهير شوروي سابق قبل از فروپاشي دانسته است.
برژينسكي در اين كتاب از عملكرد اوباما در دوره اول رياست جمهوريش انتقاد
كرده و بر اين باور است كه وي ميتوانسته به نحو بهتري در خصوص روند صلح
خاورميانه عمل كند و به راه حل عادلانهاي در اين راستا دست يابد.
برژينسكي در كتاب خود تحت عنوان "ديدگاه راهبردي آمريكا و بحران بينالمللي
قدرت" اذعان كرده است علت شكست اوباما در سازش خاورميانه، مانورهاي
اسراييل در سياستهاي داخلي و خارجي آمريكا بوده و علت اين مساله هم نفوذ
گسترده لابي اسراييل در كنگره آمريكا بوده است. وي همچنين در اين كتاب
تاكيد كرده است در بسياري از موارد اسراييل توان خريد افراد را دارد.
در اين كتاب همچنين علل قرار گرفتن آمريكا در مسير انحطاط و سقوط مورد
بررسي قرار گرفته است. طبق مطالب اين كتاب،فضاي انتقاد مردم از اسراييل در
آمريكا رو به گسترش خواهد نهاد و همگان كم كم اين نكته را درك خواهند كرد
كه شعارهاي تند و درخواستهاي براي جنگ ديگر بهترين روش نخواهند بود.
در اين كتاب وضع كنوني آمريكا به وضعيت اتحاد جماهير شوروي قبل از فروپاشي
تشبيه شده است. به عقيده برژينسكي مهمترين وجه تشابه ميان وضع كنوني آمريكا
و اتحاديه جماهير شوروي سابق اين است كه، هر دو نظام دولتي فلج داشته و
دارند كه توان ايجاد تغييرات جدي در سياست را ندارند و هزينهها و
بودجههاي نظامي سرسامآور و بينتيجهاي را به مدت يك دهه براي تحت تسلط
دراوردن افغانستان هزينه كردهاند.
برژينسكي در اين كتاب اورده است اگر آمريكا ميخواهد مسوول برتر خاورميانه
(در مقايسه با تلاشهاي قدرت طلبانه چين) باشد بايد به اندازه كافي قدرتمند
باشد.
در اين كتاب چهار مشكل اساسي براي آمريكا مطرح شده است كه نتايج مترتب بر
انتقال نقطه ثقل اين ابرقدرت (آمريكا) از غرب به شرق، تاثير بهار عربي در
اين قضيه مهمترين ان عنوان شده است.
كاهش تاثير بينالمللي آمريكا، نشانههاي سقوط امريكا و پس رفت داخلي و
خارجي اين كشور و نحوه هدر رفتن فرصتهايي كه براي امريكا در عرصه
بينالمللي بعد از جنگ سرد بوجود امده است و نحوه بازگرداندن قدرت قبلي
امريكا به عنوان دومين علت ذكر شده است.
سومين مساله نيز ان است كه اگر آمريكا سقوط كند، در اين صورت پيامدهاي
اين قضيه چه خواهد بود و قربانيان اين موضوع چه كساني خواهند بود و آيا چين
ميتواند، جانشين آمريكا در قرن بيست و يكم شود يا خير. و چهارم اينكه
اگر آمريكا بتواند موقعيت قبلي خود را باز يابد در اين صورت چه اهدافي
براي اين كشور تعريف خواهند شد.