سرویس تاریخ «انتخاب»: دوشنبه، ۲۳ مهر ۱۳۵۸، روزنامه اطلاعات گزیدهای از سخنان سید احمد خمینی را که طی یک مصاحبه مفصل رادیوتلویزیونی انجام داده بود، منتشر کرد. مبحث اصلی این سخنان تاکید بر نحوه اداره مملکت به صورت شورایی، گروههای مخالف با مجلس خبرگان قانون اساسی از نظر وی و نیز نقش مهم روحانیون در اداره مملکت بود که در پی میخوانید:
ولایت فقیه در چه صورت از ولایت ساقط میشود؟
ولایت فقیه از اصول مسلمه اسلامی است. فقیه بنا به قانون خدا باید خبرهترین و متعهدترین و متدینترین افراد را انتخاب کند، برای اینکه اینها به درد مسلمین بهتر میخورند و اگر غیر از این کرد از ولایت ساقط میشود و مردم میتوانند تمرد کنند.
بیایید مملکت را بگوییم شورا اداره کند
ما میخواهیم مملکت شورایی باشد و یک فقیه که شرایطش را خدا معین کرده (بعدا ذکر میکنم شرایطش را) این هم در رأسش باشد.
توجه باید داشت که در دنیای امروز با زدوبندهای مختلف و با باندبازیهای مختلف که بالاخره رئیسجمهورشان در طول زمان، چون شاه آمریکایی میشود و نمیتوانیم جلویش را بگیریم، چکار کنیم حالا؟ باید کاری کنیم که رئیسجمهوری در کار نباشد و یک شورایی باشد که آن شورا مملکت را اداره کند و آن شورا شورای اسلامی است و رأس آن شورا تازه یک فقیه باشد که شرایطش را میگویم، یعنی شرایطش را امام صادق علیهالسلام میفرمایند. دوباره من میخواهم این معنی را بگویم که نباید ما زیر بار رئیسجمهور و نخستوزیر برویم که قطعا آمریکا طالب آن است و اصولا اسلامی نیست. اسلامی آن است که باید فقیه در هر رشته خبرهترین را قبول کند، نه انتخاب، قبول کند.
خلاصه برادران زیر بار رئیسجمهور نروید و بیایید مملکت را بگوییم شورا اداره کند. شورای خبرگان، یعنی یک نفر از بهترین اقتصاددانها، یک نفر از بهترین عالمان اجتماع، یک نفر از بهترین سیاسیون، یک نفر از بهترین افرادی که مسائل فرهنگی مملکت ما را میداند، یک نفر از بهترین افرادی که مسائل نظامی ما را میداند.
گروههایی که با مجلس خبرگان قانون اساسی مخالفاند
یک عده از آنها که اشکال میکنند، کسانی هستند که نامزدهاشان انتخاب نشده است. عدهای هم که خوب معلوم است همان فکلیهایی هستند که تا دیروز دستشان توی دست شاه بود، حالا انقلابی شدهاند. یک عده هم که روشنفکرنمایانی هستند که هیچ مایه مردمی ندارند و خیلی عالی زندگی میکنند و اتومبیلهاشان هم از مدلهای بالا، هرگز پایین نمیآید و اگر پول و پلهای هم باشد – مثل زمان شاه – ساکت میشوند. عدهای هم هستند که تحت تاثیر تبلیغات این عده هستند که زیاد هم هستند.
عدهای هم هستند و ضدانقلاب هستند و طرفدار شاه و بختیار هستند. [...] از طرف کاخ الیزه پاریس کسی پیش امام آمد که مردی را هم با خودش آورده بود که این نماینده مستقیم کارتر است و پیامی دارد و آن اینکه «بختیار از ماست. بختیار را ما گذاشتهایم و باید از او پیروی کنی و الا نابودتان میکنیم.» (البته نابودتان میکنیم را با کنایه گفت و به قدری تند و تیز حرف زد که نماینده ژیسکاردستن [رئیسجمهور فرانسه] پشت سر هم معذرت میخواست و میگفت: «به ما مربوط نیست، به ما مربوط نیست، حضرت آیتالله مهمان ما هستند.)» نماینده کارتر دوباره تکرار کرد که «شوخی نیست، ما بختیار را آوردهایم و اگر با او مخالفت کنید، با جان خودتان بازی کردهاید.» امام پس از شنیدن این حرفها کمی مکث کردند و گفتند: «به کارتر بگویید از خمینی راجع به آمریکاییهایی که در ایران هستند، خیلی سوال شده که باید با آنها چه کرد، ولی من هنوز دستوری ندادهام. امید است کار به آنجا نکشد که راجع به آنها فتوای خودم را صادر کنم.» و امام برخاستند و رفتند و نمایندگان کارتر و ژیسکاردستن که به خیال خودشان حالا خیلی باید با امام حرف بزنند، گیج شده بودند.
پس یک عده هم که با مجلس خبرگان بد هستند، طرفداران بختیار و شاه هستند. اگر به جای این عده که حالا در مجلس خبرگان هستند، هرکسی بود، با آنها مخالفت میکردند.
یک عده هم هستند که با آخوندها بد هستند و، چون اکثر نمایندههای این مجلس آخوند هستند، لذا با این مجلس بد هستند. کاری ندارند که اصولی که در آنجا تصویب میشود، چیست، یعنی از شکل مجلس بدشان میآید، نه آنچه در مجلس میگذرد، مثلا وقتی میبینند یک روحانی داد میزند و با لهجه ترکی حرف میزند، یا عین و غین را غلیظ میگوید، عصبانی میشوند و به محتوای مطلب کاری ندارند.
عده دیگری که به این مجلس اشکال دارند، نه با عبا و عمامه بد هستند، نه به کراوات عشق میورزند، نه به قبا و کت و شلوار کار دارند. آنها آدمهایی هستند که بسیار محکم و در طول مبارزات هم نشان دادهاند که هرگز زیر بار زور و ضرب نمیروند. ملی و دینی هم هستند، ولی واقعا معتقدند قوانینی که این مجلس تصویب میکند قانونی نیست که اسلامی باشد و یا به طور کلی، در مقابل سرمایهداری، این مجلس قانونی تصویب نکرده است که بتواند دوام بیاورد و ریشه فقر و بدبختی را از بن درآورد، یا اصلا به اسلامی بودن و نبودن آن کار ندارند و میگویند قوانینی که از توده زحمتکش مردم ما در زمینههای مختلف و دوز و کلکهایی که در آینده ممکن است سر ما بیاورند، قوانین تصویبشده قوانینی نیست که بتواند از اینها دفاع کند. با دین هم بد نیستند. خوب بعضیهاشان هم بد نیستند، خیلی هم محکم هستند، نشان هم دادهاند. من نمیخواهم بگویم آنچه آنها میگویند درست است یا نادرست، میگویم که تیپهای مختلف چه جور آدمهایی هستند. این عده قابل تقدیرند.
ایران بدون آخوند کار حضرت فیل است که بتواند کسی کار کند
روحانیت و سهم آن در مبارزات چیزی نیست که کسی بتواند منکر شود، ولی نزاع سر روحانیت نیست. روحانیت مسئول و مبارز روی چشم همه است نه تنها ما معتقد هستیم که امروز ایران بدون آخوند کار حضرت فیل است که بتواند کسی کار کند، یعنی بدون آخوند در ایران نانها فطیر است. مرحوم جلال آلاحمد در یکی از کتابهایش نوشته بود هر قدمی که برمیداریم یا برای روحانیت است یا سلطنت و او روحانیت را برگزیده بود و من حالا میگویم که هر قدمی بردارید، از این دو حال خارج نیست که نهایت یا برای روحانیت است، یا برای آمریکا؛ و این را حاضرم ثابت کنم.
دکتر یزدی: احساس غرور و افتخار از حماسهای که خلق مسلمان ما به وجود آورده است که تمام دنیا را متوجه خود ساخته است... [و] احساس نگرانی از آنکه اگرچه مستبد رفته است، اما فرهنگ استبداد... در جامعه ما ریشههای عمیق دارد/ صادق قطبزاده: ... در حضور امام بودن در این مرحله خودش به قدری خوشحالی و شعف دارد که خوشحالی رسیدن به ایران را تحتالشعاع قرار میدهد. / سید احمد خمینی: فکر میکنم در شرایط فعلی و در این لحظات، هیچ احساسی ندارم، یعنی احساسی که میتواند در قالب کلمات بگنجد...