اطلاعات غلط، رادیو تراپی و ترس از نقصهای مادرزادی باعث صدها هزار سقط بعد از فاجعه هسته ای چرنوبیل شد. مادرانی که با هزار امید و ارزو آماده فرزندپروری می شدند ناگهان تصمیم گرفتند با فرزندان خود وداع کنند اما آیا این حجم تلفات انسانی توجیه قابل قبولی داشت؟
به گزارش سرویس خواندنی های انتخاب، اگر بیننده سریال چرنوبیل باشید، احتمالا تا کنون قسمت هایی را که باعث می شود مادران از این حادثه آسیب ببیند دیده اید. در بخشی از این سریال شاهد سکانسی هستیم که مادران جدید با عشق به بچه های خود نگاه می کنند. سپس دوربین به یک تختخواب خالی می رسد که به مادری مرتبط است که فرزندش را از دست داده است.
در کنار آن، پشت یک پرده، یک مادر مات و متحیر نشسته است. شوهرش، یک آتش نشان بود که در جریان انفجار هسته ای چرنوبیل، جان خود را از دست داد، به همین دلیل این زن نیز آلوده شد و در نتیجه نوزاد خود را به علت تابش شدید هسته ای از دست داد.
این صحنه بر اساس داستان واقعی ساخته شده است. درواقع لیودمیلا ایگناتنکو، که شوهر و دختر نوزادش را در فاجعه چرنوبیل در عرض چند ماه از دست داد، قربانی واقعی این ماجرا است. اما این فقط یکی از ماجراهای واقعی است که در سریال چرنوبیل شبکه HBO شاهدش هستیم. است. یک ترادی بزرگ که در پی انفجار راکتور در 26 آوریل 1986 رخ داد.
در قسمت چهارم سریال از زبان یکی از دانشمندان می شنویم که می گوید: " تابش مرگبار می توانست مادر را بکشد اما نوزاد تشعشعات را به جای ماددر دریافت کرده است. ما در کشوری زندگی می کنیم که کودکان باید قربانی بزرگسالان شوند."
تجربه لیودمیلا نمونه ای کوچک از قربانی های بی شمار حادثه چرنوبیل است. مطالعات نشان می دهد نوزادانی که در معرض چرنوبیل در رحم مادر قرار داشتند، در خطر ابتلا به سرطان تیروئید در بزرگسالی بودند. اما با توجه به این که بسیاری از نوزادها در هنگام تولد علامت خاصی نداشتند، مورد توجه پزشکان قرار نگرفتند و تا سال ها بعد، هیچکس به موضوع آنان توجه نکرد.
رابرت گیل یک پزشک فعال در یو سی ال ای در این خصوص در سال 1987 به نیویورک تایمز گفت: ' ما اکنون فرصتی برای مشاهده تمام کودکانی که نزدیک به چرنوبیل متولد شده اند داریم، جای تعجب نیست که اغلب آنها در هنگام تولد هیچ گونه ناهنجاری قابل تشخیصی را نشان ندارند. ما انتظار این موضوع را نداشتیم و در نتیجه بسیاری از حدس و گمان ها به بیراهه رفت."
با این حال، همانطور که اطلاعات درست از مردم مخفی می شد بسیاری از مردم، از جمله پزشکان، احساس کردند که نمی توانند به مقامات اعتماد کنند تا حقیقت را در مورد میزان آلودگی و خطرات احتمالی برای نوزادان خود متوجه شوند. درنتیجه دهها هزار زن که در آن دوران و در منطقه نزدیک به چرنوبیل باردار بودند تصمیم گرفتند بارداری خود را با سقط جنین پایان دهند، آن هم در شرایطی که گاهی پزشکان با این موضوع مخالف بودند.
طبق گزارش سازمان بین المللی انرژی اتمی، حدود صد تا دویست هزار حاملگی در اروپای غربی خاتمه پیدا کرد، چرا که پزشکان به اشتباه به مادران می گفتند هر نوع حاملگی تا کیلومترها دورتر از چرنوبیل مساوی با مرگ یا نقص های جبران ناپذیر نوزاد است. بر اساس داده های مربوط به نرخ تولد سالهای 1986تا 1987 در اوکراین شوروی، هزاران زن چند ماه پس از فاجعه اقدام به سقط جنین خودخواسته کردند. حتی در کشورهای دورتر مانند مجارستان، یونان، دانمارک و ایتالیا، سقط جنینهای مرتبط با این فاجعه به شدت افزایش یافت و در سال بعد باعث کاهش نرخ تولد شدید شد. نکته عجیب و جالب این است که پس از بمباران فوکوشیما، ژاپنی ها چنین برخوردی نداشتند و اقدام به سقط جنین نمی کردند.
البته برخی از خانم ها به دلایلی غیر از رادیو فوبیا و اضطراب در مورد اختلالات دوران بارداری سقط جنین می کردند اما عمده سقط ها به چرنوبیل مرتبط بود. تلفات روانی فاجعه چرنوبیل در این سقط ها بی تاثیر نبوده است. بر اساس یک مطالعه که در سال 2007 به عنوان "بزرگترین مشکل بهداشت عمومی ناشی از حادثه تا به امروز" انجام شده است، جمعیت منطقه چرنوبیل تا 4 برابر احتمال وقوع استرس، افسردگی بیشتر از سایر نقاط را نشان می دهند.
روایت شبکه HBO از واقعیت های چرنوبیل همزمان واقعی و تکان دهنده است. هنگامی که ما به واسطه سریال چرنوبیل به این ماجرا فکر می کنیم، به یک چشم انداز غمگین و ناراحت کننده می رسیم. اما به نظر می رسد زنان بزرگ ترین قربانیان چرنوبیل بودند. زنانی که ناچار به سقط جنین پس از فاجعه بودند و در نتیجه چرنوبیل یک هزینه انسانی غیر قابل تصور را به جامعه اوکراین تحمیل کرد که حتی تخصصی ترین مقالات نیز قادر به توصیف آن نیستند.
کنتس الیزابت باتوری نام یکی از کنتس های سرشناس مجارستان است که در تاریخ به عنوان یک خون آشام شناخته شده است. زنی که عقایدی عجیب درباره جوان ماندن داشت.