اتفاق اخیر در یکی از برنامه های زنده شبکه «شما» که باعث ترک معترضانه برنامه از سوی مهمان شد، از وجود یک واقعیت تلخ در صداوسیما حکایت دارد.
به گزارش «انتخاب»، در برنامه «من و شما» که با حضور مسعود فراستی، منتقد پرسروصدای سینما روی آنتن رفته بود، آرش ظلی پور، مجری برنامه تلاش کرد تا نقد فراستی روی یکی از فیلم های سینمایی پرفروش فعلی کشور را به چالش کشیده و اظهارات او را نادرست بخواند. اما اصرار فراستی بر نظر خویش و مقاومت مجری، باعث شد تا در نهایت گفت و گوی دو طرف به جنجال کشیده شده و در نهایت فراستی به حالت قهر برنامه را ترک کند.
در برنامه مذکور دست کم دو نکته قابل توه بود. اول اینکه لحن فراستی برای بسیاری از مخاطبان او و نیز غالب سینماگران قابل قبول نیست و در برخی مواقع کاملا آزاردهنده است؛ حتی برخی او را به توهین هم متهم می کنند. از این نظر، رفتار مجری به نوعی انعکاس رفتار خود فراستی می تواند قلمداد شود. اما این به معنای تایید اظهارات مجری برنامه نیست و هرگز یک نقد سینمایی هر قدر هم تند باشد، آن هم از سوی «مهمان» برنامه نمی تواند توجیه کننده بی احترامی و رفتار ناشایست مجری باشد.
نکته دوم چیزی است که در واکنش ها به این ماجرا تقریبا مغفول مانده و آن این است که آرش ظلی پور، درست از لحظه ای از کوره دررفت و رفتارش لحظه به لحظه تندتر شد که فراستی درباره شخص او صحبت کرد. در واقع در اوایل برنامه، مجری برنامه صرفا تلاش می کرد تا پاسخ هایی – احتمالا دندان شکن به زعم خود – به فراستی بدهد. اما زمانی که فراستی گفت ظلی پور را نمی شناسد و اصلا مسئله او نیست، مجری برنامه ناگهان از کوره دررفت. چند مثال آورد که ثابت کند فراستی باید او را بشناسد. برنامه هفت و نحوه ورود فراستی را پیش کشید و لحظه به لحظه برافروخته تر شد و در مواردی با بی احترامی به مهمان، اجازه صحبت کردن به او را نداد. بدتر اینکه پس از خروج فراستی از برنامه و یک میان برنامه کوتاه، ظلی پور باز هم این موضوع را تک نفره ادامه داد و با لحنی تمسخرآمیز گفت که بعد از بحث با فراستی، سرماخوردگی او هم برطرف شده!
اینکه مجری یک برنامه خود را در جایگاهی ببینید که با مهمان چنین رفتاری داشته باشد، آیا چیزی جز میدان دادن بیش از حد به دسته ای از مجریان خاص است؟ همین فرد در برنامه های قبلی خود نیز تلاش داشت با جنجال آفرینی های بی مورد، نام خود و برنامه اش را داغ نگه دارد. کافی است به جنجال های مربوط به اظهارات سام درخشانی و نیز برنامه او با حضور رضا کیانیان نگاه کنیم.
البته معنای این موضوع، بسته شدن فضا در صداوسیما نیست؛ برعکس، مهمان برنامه باید موضوع دلخواه خود را مطرح کند و درباره آن بحث شود و حتی موضوعاتی که مردم روی آن حساسیت دارند، نیز باید مطرح شوند. کسی از ایجاد خط قرمز های مصنوعی حمایت نمی کند. اما برنامه مذکور درست در جهت عکس آن عمل کرد، یعنی به جای آنکه به مهمان برنامه فرصت صحبت بدهد، مجری برنامه میدان دار ماجرا شده بود.
این اتفاق به برنامه «من و شما» منحصر نیست. برنامه های زیادی در تلویزیون به همین شکل اجرا می شوند یعنی وجه غالب همه آنها مجری برنامه و رفتارهای اوست که هیچ ارتباطی به اصل برنامه ندارد. بیشتر آنها هم اغلب در مورد موضوعاتی با آب و تاب اظهارنظر می کنند که هیچ گونه تخصص، دانش و سواد کافی در آنها ندارند.
کافی است به برنامه «حالا خورشید» و مجری آن یعنی رضا رشیدپور توجه کنیم که به خصوص در چند ماه اخیر و به دنبال دعوت از سه وزیر، به صورت پوپولیستی دنبال شده و در کنار برنامه، هرگز از توسعه برندینگ خود مجری غافل نشده است.
فهرست مجریان پیشین و فعلی صداوسیما، و عملکرد آنها در تلویزیون و در کنار آن در فضای مجازی و یا حواشی پیش آمده توسط آنها این واقعیت را گوشزد می کند که صداوسیما به محلی برای حکمرانی و سلطنت این مجریان تبدیل شده. به طور مثال محمود شهریاری از مجریان قدیمی تر، فرزاد حسنی، آزاده نامداری، فرزاد جمشیدی و تعدادی دیگر از مجریان هر کدام حواشی مخصوص به خود را داشته اند و جالب اینکه با رفت و برگشت هایشان به صداوسیما برای این سازمان عریض و طویل به نوعی شرط هم گذاشته اند.
چگونه می توان پذیرف که یک مجری کم تجربه مانند علی ضیا، به واسطه حضور برنامه های صداوسیما ناگهان نامی برای خود دست و پا کرده و در فرصتی که برنامه اش در اختیار او قرار داده هر حاشیه ای را پیش بیاورد و تا جایی پیش برود که حتی با دعوت از یک مهمان و اظهاراتی درباره هزینه بیماران سرطانی که نادرستی آن بلافاصله ثابت شد، چنان رسوایی بزرگی را به بار بیاورد؟
یا در مورد آزاده نامداری و فرزاد جمشیدی که با حواشی ایجادشده توسط آنها، کار به جایی رسید که برای بازگشتشان به تلویزیون به نوعی شاهد شرط گذاشتن از سوی مجری ها باشیم. همه این مجری ها که برای خود نامی در فضای مجازی دست و پا کرده اند، در یک ویژگی مشترک اند و آن اینکه ذهنیات و موضوعات مورد نظر خود را هر چند سطحی و غیرمهم باشد بر صداوسیما حکمفرما کرده و در واقع آنها هستند که برای بخش عمده ای از برنامه های این سازمان عریض و طویل تصمیم گیری می کنند؛ موضوعی که هم سلیقه مخاطب را پایین می آورد هم از تاثیرگذاری مثبتی که رسانه ای در این ابعاد می تواند داشته باشد، به شدت کم می کند.
چیزی چیز این از این سازمان انتظار نمی رود !!!
هزاران کامنت به عملکرد این سازمان وارد هست ولی گوش شنوایی نیست که بشنود و اصلاح کند. این مسایل کودکانه و ناپخته باعث از دست دادن مخاطبان داخلی می شود.
مجریان واقعا در این رسانه حکمرانی می کنند و تنها به دادن یه ذکر یا توبیخ به ایشان بسنده می شود که بسیار تاسف بار است.
تا زمانی که مدیریت این سازمان رفتارهای غیرمسوولانه دارد، عوامل رده پایین نیز چنین رفتار زشت و زننده ای از خود بروز می دهند.
آقایان، صدا و سیما ملک شخصی شما نیست که هر چه در ذهن کوچکتان می گذرد بر زبان بیاورید. کمی شرم و خویشتن داری هم بد نیست.
يكي از اشكالات صدا و سيما بلحاظ حرفه اي فقدان مديريت موثر، هدفمند و همسو است بشكلي كه نه تنها يك برنامه با موازين و سلائق گوناگون اجرا ميشود بلكه برنامه هاي مختلف نيز ناهمگون و ناهمسو بر روي آنتن مي روند. كه البته نام اين تكثرگرايي نيست ... در اين مورد حرف بسيار است ولي يك نكته قابل تأمل اينكه سال هاست كه مديريت صدا و سيما رقابت با شبكه هاي خارجي بويژه شبكه هاي فارسي زبان خارجي را محور و معيار كار خود قرار داده است! كه البته معلوم نيست اين معيار كي و از سوي چه مرجعي تعيين و تصميم گيري شده است؟!
مثل صدا و سيماي ملي ما مثل كلاغي است كه مي خواست مثل كبك راه برود كه در انتها راه رفتن خودش را هم فراموش كرد ...
مدیران برنامه هم باید عوض شن.
درین سرزمین گویا مرد فراستش، فراستی ندارد
و صدا و سیمایش، نه صدای حق است و نه سیمایش به صدق
این که میگی مملکت رو به جوان ها سپردن اشتباه است همین جوان ها بودن که هشت سال دفاع کردن اگر جوان گرایی اجرا بشه وضع خیلی بهتر از این میشود فراستی وقتی نقد میشنود از کوره در میرود این نشون میده این آدم اصلا ظرفیت انتقاد رو نداره و بسیار آدم دیکتاتوری است
ضمن اینگه ضیا لنگی و فراستی لمپن قبلا" بارها به نظارت و عقاید مردم بی احترامی کردن و خواهند کرد ، این از افتخارات صدا و سیماست