** المُجرَّب لا یُجرَّب
ایرناپلاس: موضوع گفتوگوی ما بررسی تحولات عراق بعد از انتخابات پارلمانی امسال است. جامعهشناسی و آرایش سیاسی نیروهای عراقی که امروز در سطح عراق حضور دارند، به چه شکلی است؟ ما در فضای رسانهای داخل کشور با اخبار متناقض و حرف و حدیثهای متفاوتی روبهرو میشویم که درک روشنی از فضای سیاسی عراق به ما ارائه نمیکند. شما این فضا را چگونه ترسیم میکنید؟
قزوینی: انتخابات پارلمانی، عراق را وارد مرحله جدیدی کرد. شعاری که قبل از انتخابات از سوی عبدالمهدی کربلایی بهعنوان امام جمعه کربلا و نماینده مرجعیت مطرح شد، شعاری بود تحت عنوان «المُجرَّب لا یُجرَّب». این درواقع یک دال مرکزی بود: «هر آنکه را تجربه کردید، دیگر تجربه نکنید». آماری که بهدست آمده و تعداد کسانی که پیروز شدند، نشان میدهد تفاوت بسیار زیادی با دورههای قبل وجود دارد. یعنی آدمهای جدیدی آمدهاند و پیروز شدهاند. تحولی که قرار بود اتفاق بیفتد و برخی از گروهها ندای آن را سر میدادند، درواقع مقابله با آن چیزی بود که در عراق بهعنوان «محاصصه» یا سهمبندی از آن یاد میشود.
شاید بتوانیم بگوییم دو جبهه عمده در اینجا داریم که روبهروی هم قرار گرفتهاند؛ جبههای که مشکلات عراق بعد از 2003 تا به امروز را به مسأله محاصصه، سهمخواهی و سهمدهی در مراکز قدرت حاکمیت عراق گره میزد و جبهه دیگر که چهبسا از این امر دم میزد، اما در اولویتهایش قرار نداشت.
این جبههبندی بسیار مهم بود. هرچند همه گروهها ندای این مسائل را سر میدادند که محاصصه یا سهمخواهی بد است و ما نمیخواهیم مبتنی بر آن عمل کنیم، ولی مشخص بود برخی از گروهها بسیار جدی پای پرچم این قضیه سینه میزنند و برخی گروههای دیگر تکیهشان بر جنبههای دیگر مسأله بود. بهنظر من این جبههبندی در ذات خود برای عراق بد نبود. زیرا حرکت بهسمتی بود که در عراق دو جریان فکری متفاوت میتوانستیم داشته باشیم، ولی متأسفانه چیزی که رخ داد، غیر از این بود. خودشان هم اشاره میکنند که عدهای شعارهایی میدهند که همه آنها مثل یکدیگر است. برخی که تا دیروز دشمن خونی هم بودند، ناگهان پای میز مذاکره با هم مینشینند و حتی از هم تعریف و تمجید میکنند. انگار هیچ اصول ثابتی در سیاست وجود ندارد و صرفاً تعامل است و رسیدن به آنچه خودشان میگویند: نقطههای محاسباتی.
من در یکی از نوشتههایم به مسأله نقطههای محاسباتی مفصلاً اشاره کردهام. منظور این است که هر شش کرسی در پارلمان، معادل یک نقطه است و مسأله اصلی، تعامل بر سر این نقاط است. بنابراین بازی اصلی به سمت این میرود که شما چند نقطه داری و من چند نقطه دارم. من نقطههایم را کنار میگذارم و مثلاً فلان وزارت را نمیگیرم، در عوض نخستوزیری را میخواهم. همین بحثهایی که در میان کردها شکل گرفت که مثلاً ما همه این وزارتخانهها را به شما میدهیم، در عوض ریاست جمهوری را میگیریم.
یک گروهی عمدتاً این مسائل را مایه تمام مشکلات عراق از سال 2003 تا به امروز میداند که به احتمال قوی حرف درستی است. در این میان گروه «سائرون» تقریباً مهمترین گروهی بود که از این شعار دم میزد و بر همین مبنا بود که با کمونیستها هم ائتلاف کرده بودند. درواقع این جبههای بود که از تظاهرات سال قبل شکل گرفت؛ تظاهرات دورهای که در تابستان بهخاطر فشاری که روی مردم آمد، شکل گرفته بود و نتیجهاش این ائتلافی شد که بهگونهای متعارض بود. در کنار سائرون، «الحکمه» قرار داشت به سرکردگی عمار حکیم. او از مجلس اعلی جدا شد و با یک کادر جوان بر سر کار آمد. این گروه تا حدی در انتخابات موفق بود. اگرچه انتخابات را نمیتوانیم موفق بدانیم، به این دلیل که مشارکت در آن ضعیف بود. مسأله مشارکت در ایران خیلی مورد بحث واقع شد. مخصوصاً این بحث مربوط به مرجعیت که عنوان شده بود الزامی در شرکت در انتخابات نیست و وجوبی برای شرکت در انتخابات وجود ندارد. برخی بهویژه در ایران این مسأله را خیلی برجسته کردند. حتی بیش از عراق در خود ایران این موضع مرجعیت برجسته شد. برخی این را امر مبارکی تلقی کردند که بالاخره شهروندان میتوانند در انتخابات شرکت نکنند. در کنار اینها ائتلاف «نصر» که نخستوزیر سابق عراق، آقای العبادی تشکیل داده بود، قرار داشت. آدمهای قوی دیگری همچون خالد العبیدی، وزیر دفاع سابق عراق که البته با استیضاح هم مواجه شده بود هم در این ائتلاف بود.
** در سیاست عراق همه چیز در تعامل نقطههای محاسباتی است
ائتلاف بعدی، ائتلاف «فتح» بود. ائتلاف فتح ائتلافی است که بهویژه پس از شکلگیری «حشدالشعبی» برآمد. مسائلی که بعد از شکلگیری حشدالشعبی به وجود آمد، باعث شد تا چهرههای جدیدی بروز کنند یا حتی چهرههای نسبتاً به حاشیه رفته دوران قبل، بروز بیشتری پیدا کنند. در رأس آنها هادی العامری چهره به حاشیه رانده شدهای نبود. چراکه پیوندهایی با دولت «القانون» و با مالکی داشت. ائتلاف دیگر، ائتلاف دولت القانون بود که درواقع آقای مالکی و دوستان ایشان و کسانی که طرفدار ایشان بودند، آن را ترتیب دادند. این گروهها که تا به اینجا اشاره کردم عمدتاً گروههایی بودند که عنوان میشد شیعیان را نمایندگی میکنند.
در آن سمت در میان اهل سنت، کار با التهاب بیشتری جلو میرفت و در آنجا هم سه ائتلاف داشتیم. ائتلاف آقای علاوی که بهگونهای نگاه ملیتر را نمایندگی میکند. چهرههایی که در آن ائتلاف بودند، برخی بعثیهای سابق بودند. میشود گفت بازمانده ائتلاف اولیه آقای علاوی بودند. ائتلاف دیگر ائتلاف اخوانیهای سابق یا اسلامگراهای سابق اهل سنت بود. اسامه النجیفی و همکاران سیاسیاش در این ائتلاف بودند. ائتلاف سوم ائتلاف جالبی بود. ائتلافی که خانواده کربولی آن را حمایت میکرد. این ائتلاف بهگونه استانی خود را مطرح کرده بود. یعنی در استانها لیستهای متفاوتی داده بودند. مثلاً «الانبار هویتنا» و در هر استان سنینشین لیست خاص داده بودند. درواقع آنها لیستهای جداگانه داده بودند و نگاهشان نسبت به آن دو جریان اهل سنت دیگر مقداری عملگراتر بود. آن دو جریان دیگر با هم نزاعهایی قدیمی داشتند. درواقع دعوای قدیمی میان نگاه ملیگرا و نگاه اسلامگرا بود. البته سادهسازی است اگر بخواهیم این دو نگاه را به این شیوه تقلیل دهیم. زیرا در سیاست عراق همه چیز در تعامل نقطههای محاسباتی است. از سوی دیگر، کردها هم ائتلافهای خودشان را داشتند، که نمیخواهم اکنون به آن بپردازم. در نتیجه میتوان گفت چهار ائتلاف با مختصاتی که اشاره کردم، در انتخابات اخیر وجود داشت.
** هویت دولت- ملت در عراق ساخته نشده است
ایرناپلاس: به فضای سیاسی عراق پیش از برگزاری انتخابات اشاره کردید. قدری در مورد این توضیح دهید که فضای پیشاانتخابات که بر محاکمه حزب الدعوه مبتنی شده بود، چگونه بوده است؟ پس از انتخابات هم حتی ما با اتهام تقلب در انتخابات مواجه بودیم و وضعیت به نحوی شده بود که حتی اعتراضاتی درخصوص کمبود آب و برق هم به وجود آمده بود. حتی خود عراقیها آن را با مسأله انتخابات مرتبط میدانستند. از یک جنبه دیگر، به نحوی بیسابقه، شکافی درون جریان شیعه در انتخابات وجود داشت. شما علل به وجودآمدن چنین فضای ملتهبی را در عراق چه میدانید؟
قزوینی: ببینید قبل از انتخابات وضعیت درواقع عجیب و غریب بود. من نمیدانم و نمیتوانم بگویم کدام ریشه خارجی داشت یا نداشت. من یک چیزی را خدمت شما عرض کنم: در عراق شاید شما بگویید بالاخره نیروها را میتوانیم در سه سطح تعریف کنیم؛ سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی. یعنی شما میتوانید بگویید نیروهای داخلی متأثر از نیروهای منطقهای هستند یا متأثر از نیروهای بینالمللیاند. این به نظر من سادهسازی موضوع است. به نظر من تأثیر خود افراد داخلی خیلی بیشتر است و آنها هم اگر 15 سال قبل بلد نبودند که چگونه سیاستورزی کنند، الان یاد گرفتهاند که چگونه با این نیروها بازی کنند و من بیشتر به نیروهای داخلی وزن میدهم.
ایرناپلاس: ساختارهای اجتماعی در عراق خیلی وضعیت بغرنجی دارند. برای مثال، گسلهایی که بین نژادهای مختلف وجود دارد؛ نژاد عرب، نژاد کرد و از طرفی، ساختار قبیلهای موجود که قومیتها در آن تأثیرگذار هستند. حتی شکافهای مذهبی که میان شیعیان و اهل سنت وجود دارد، ساختار اجتماعی عراق را پیچیده کرده است. تأثیر این شکافها در فضای سیاسی عراق اینطور نمودار میشود که گویی در انتخابات و در فضای یک سال اخیر عراق بیشتر نمود پیدا کردهاند. بهعبارت دقیقتر، این گسلها بهواسطه فضای امنیتی نامطلوبی که طی دوران داعش بر عراق حاکم شده بود، فرصت بروز پیدا کردهاند. شما با این تحلیل موافقید؟
قزوینی: به نظر من برعکس است. اگر بخواهیم این مسأله را بررسی کنیم ما به اینجا میرسیم که اساساً هویت دولت- ملت در عراق ساخته نشده است. مسأله این است که آنچه بهعنوان عراق ساخته شد، در ابتدا عراق برای عربها بود. عراق متکثری که آدمهای مختلفی درونش بودند ترکها، ایرانیها و کردها بودند. عراق در وهله اول برای عربها ساخته شد. حتی در دورههای پادشاهی هم همین بود. این بحث، یک بحث هویتی است و اینطور نیست که الان بتوانیم به آن بپردازیم و من بخواهم به شما بگویم چه ارتباطی با انتخابات دارد. با این حال، تمام این مسائلی که اشاره کردید و حتی پدیده داعش نتیجه آن معضل هویتی هستند. این عراقی که اینگونه بنیانش نهاده شده است، در دوره پادشاهی با یک عربگرایی مواجه بود. البته عراق بعد از کودتای 1958 بهگونهای از سوسیالیسم گرایش پیدا کرد و بعداً هم که بعثیها آمدند یک عربگرایی خالص در عراق رواج یافت که بهعنوان دروازه شرقی جهان عرب، یعنی عراق برای عربها شناخته میشد. در این فضا عجیب آن است که اکثریت در عراق طرد میشدند و دیگری بهحساب میآمدند.
** خطر ظهور صدامی دیگر؟
ایرناپلاس: اکثریت مذهبی منظور است؟
قزوینی: بله، اکثریت مردم که در عراق زندگی میکنند بهعنوان «دیگری» حساب میشدند. زیرا یک قانون نانوشتهای وجود داشت، دال بر اینکه هر شیعهای عجم است و هر عجمی دشمن است. به یکباره نظام سیاسی بعد از 2003 این قانون نانوشته را در فلسفه وجودی عراق میخواهد عوض کند و عراقی متکثر بسازد. بالاخره یک تجربه نگاه تکساحتی برای سالیان متمادی وجود داشته است که الان میخواهد عوض شود و متشکل از اقوام و گروههای مختلف باشد.
ایرناپلاس: شما معتقدید که فرآیندهای ملتسازی از سال 2003 در عراق شروع شده است.
قزوینی: خیر، از آن زمان ساخته نشد. به نظر میرسد الان در عراق نگاه برخی به سمت استبداد منور است. خیلیها کاستیها را متوجه قانون اساسی میکنند. البته از آنجایی که قانون اساسی زبان ندارد، همه چیز را میشود گردن قانون اساسی انداخت. الان در قانون اساسی هم میبینید از ترس اینکه مبادا یک آدمی مثل صدام بروز کند، مسائل را خیلی متشتت و واگرا تقنین کردهاند؛ یعنی هر چقدر توانستهاند از تمرکز دوری جستهاند. این میتوانست خودش یک مبنای خوبی باشد، اما به فضای محاصصه یا سهمخواهی گذر کرد. نتیجه سهمخواهی چه شد؟ اینکه ترکیب متکثری دارید و در این ترکیب متکثر میآیید به جریان شیعه فلان میزان سهم میدهید. در مقابل به جریان اهل سنت میزانی دیگر. در این سهمبندی آنچه دیده نمیشود، تخصص است. امکان دارد این فرایند در 15 سال خوب بوده باشد. بالاخره برای اینکه ساختار جدیدی شکل بگیرد و این نگاه متکثر قوام پیدا کند، زمانی لازم است. اما کمکم گویی چیزی که انتظار میرفت راه حل باشد، تبدیل به یک معضل شد. با توجه به اینکه ترسی در مردم چه سنی و چه شیعه، وجود دارد که میگوید اگر پارلمان سنی شد آنگاه نهایتاً صدام جدیدی ظهور میکند، لذا نظام سیاسی را چه از حیث ساختار حقوقی و چه از حیث شاکله حقیقی بسیار متشتت تعریف کردهاند.
ادامه دارد...
گفتوگو از سید محمدجواد حسینی
**اداره کل اخبار چندرسانه ای** ایرناپلاس**