رضا رشیدپور و برنامه «حالا خورشید» که در برهوت خلاقیت و برنامه سازی در سازمان عریض و طویل صداوسیما، نام و نشانی برای خود دست و پا کرده اند، این روزها بیش از گذشته، به بیراهه رفته و اهدافی به شدت شخصی و دون را دنبال می کنند آن هم در رسانه ای که با برخورداری از امتیازات و انحصارات ویژه، از بیت المال نیز ارتزاق می کنند.
رشیدپور که از سال ۸۷ با برنامه «مثلث شیشهای» شهرتی بیش از قبل پیدا کرد، با تعطیلی ناگهانی این برنامه، و ممنوع التصویری او، در خرداد 92 به ستاد انتخاباتی روحانی نزدیک و مجری برخی برنامه های انتخاباتی او شد و چهره جدیدتری به خود گرفت. سپس برنامه اینترنتی دید در شب را اجرا کرد که در آن ضمن دعوت از سلبریتی ها، چند فرد سیاسی نیز مهمانش شدند. او همان زمان گفته بود قصد رقابت با صداوسیما را ندارد و اگر پیشنهادی به او شود، همان برنامه را در تلویزیون اجرا خواهد کرد. درواقع او توانست با استفاده از نفوذ فضای مجازی، بار دیگر خود را حرف خود را به کرسی نشانده و مدیران تلویزیون را مجبور به استفاده از او کنند.
چندی بعد در اردیبهشت ۹۵ بار دیگر وارد تلویزیون شد و اجرای برنامه «حالا خورشید» را بر عهده گرفت. برنامه او که تا پیش از این منتقد شدید تلویزیون و حامی تمام عیار دولت بود و سپس به حامی شدید تلویزیون و منتقد جدی دولت بدل شد، زمینه ای اجتماعی داشت و با نگاه خاص مجری اش (یا بهتر بگوییم مجری محوری اش!) مباحثی چالشی تر از روال معمول صداوسیما را پیش می کشید. او باز هم از سلبریتی ها جدا نشده بود و هراز چند گاهی یکی از آنها را مهمان برنامه اش می کرد.
او چندی پش در خبری که تا حدی غیرمنتظره بود، اجرای برنامه گفت و گو با حسن روحانی را هم بر عهده گرفت. اجرای او با انتقادات فراوانی در شبکه های اجتماعی و نیز میان سیاسیون مواجه شد. به طور مثال، محمد هاشمی درباره آن گفت و گو به انتخاب گفته بود: «بیشتر این سوالات سطحی و پیش پا افتاده و بعضا غیرمعقول بود که هیچ ارتباطی هم به رییس جمهور و وظایف او نداشت. به طور مثال اینکه چرا شما با ماشین ضدگلوله از مناطق زلزله زده بازدید کردید؟ مگر رییس جمهور مسئول حفاظت از خودش است؟ رییس جمهور تیم حفاظت دارد که با دستورالعمل مشخصی عمل می کنند و ترکیب محافظان نیز معلوم است.»
اما همان گفت و گو رشیدپور را در مسیر دیگری قرار داد که از آن پس کمی بیشتر وارد مسائل سیاسی شود. برنامه «حالا خورشید» حالا چند هفته ای است که یک ضمیمه عصرگاهی هم پیدا کرده و هرچند رو یکبار، به جز برنامه صبح، بعدازظهر هم برنامه زنده اجرا می کند.
در مدت اخیر او دست کم سه وزیر از جمله وزیر آموزش و پرورش، وزیر صنعت و وزیر خارجه در میان ضعف تیم اطلاع رسانی خود به بازی شهرت و تاثیرگذاری و برندیگ رشیدپور وارد شده و به برنامه او رفته اند. دعوت از وزیر صنعت درست در روزهایی انجام شد که او به دلیل عدم اجرای دستور رییس جمهور در خصوص انتشار فهرست ارزبگیران دولتی، به شدت تحت فشار بود. محمد شریعتمداری در همین برنامه پس از فشار و انتقاد رسانهها و اولتیماتوم رییس جمهور، سرانجام لیست صد نفر از واردکنندگان متخلف خودرو را منتشر و از مردم بابت تخلف خودرو عذرخواهی کرد.
اما همین مسیر جدید رشیدپور و برنامه اش، این روزها بیش از هر زمان دیگری رنگ و بوی پوپولیستی به خود گرفته است. رشیدپور، این روزها درباره همه چیز اظهارنظر می کند. از ساده ترین مسائل گرفته تا سوال از رییس جمهور در مجلس؛ غالب اظهارات او هم نه تنها پشتوانه تخصصی ندارد بلکه گاهی حتی اطلاعات پایه ای و اولیه کافی نیز در آن دیده نمی شود. آنچه او این روزها بدان مشغول است، در یک کلام، موج سواری روی موج افکار عمومی و سوءاستفاده از فضای ایجادشده است.
رشیدپور برخلاف لحن پر از تعارف و شکسته نفسی اش، خود را نماینده بی چون و چرا و مطلق افکار عمومی قلمداد کرده که گویی هرآنچه از دهان او برون می ریزد، دردی است که از ژرفای قلب توده های مردم برخاسته. مقابل دوربین می نشیند و مانند یک کارشناس یا مقام اجرایی که با هزار دردسر آنتن زنده تلویزیون را گرفته، یک یک مسائل روز کشور را با لطف بی کران تلویزیون، طرح، بررسی و به عوامانه ترین شکل ممکن حل می کند! درست مانند یک مقام کشور که هر روز تریبون تلویزیون را برای طرح مسائل شخصی و غیر شخصی اش در اختیار دارد! چه خوب که منتقد همه چیز هست اما تلویزیون را مبرا از هر گونه اشکال (که رمز ماندگاری اوست) می داند!
او البته به درستی تاکید می کند که بدون رسانه ی ملی و این فرصت طلایی و حیرت انگیز صحبت مستقیم و همه فن حریفانه با مردم، هیچ تاثیری ندارد، اما او با این روش پوپولیستی همچنان سعی می کند تاثیرگذاری و برندینگ خود نزد افکارعمومی را ادامه دهد. بدعت دیگرش، استخدام فردی دیگر و نشاندن او در کنار خود است که با اشاره رشیدپور، به جملاتش می خندد!!
صحنه غش کردن مجری برنامه در سری اول «حالا خورشید» که بسیاری آن را بازیگری دانستند. پس از این برنامه، رشیدپور با ادعای «تجویز پزشک» برنامه را تعطیل رد، اما در برنامه دیگری مشغول مجری گری شد!
اوج این پوپولیسم و موج سواری روی افکار عمومی را چه بسا بتوان در گفت و گوی اخیر وی با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه یافت. او از ظریف که مسئولیت سیاست خارجی دولت را بر عهده دارد، از این پرسید که «چرا درهنگامی که ارزش پول ایران کاهش پیدا کرد مردم ایران به مانند ترکیه در صحنه برای تبدیل دلار و طلاهای خود به پول ملی کشور در صحنه حضور پیدا نکردند؟» ظریف البته پاسخ مجری را داد اما رشیدپور هرگز از سوی کسی مورد این سوال قرار نگرفت که چنین موضوعی چه ارتباطی به وزیر خارجه کشور دارد؟
یا با طرح پرسشی در مورد دریای مازندران، با وجودی که خود در برنامه قبلی اش شفاف سازی کرده بود، سوالی پرسید و جوابی شنید که اتفاقاً با پخش گسترده ی آن در صفحات اجتماعی برنامه «حالا ورشید» مواجه شد و توانست به تیتر یک رسانه های مخالفان کشور تبدیل شود! و این اشکال، البته به وزیر خارجه نیز وارد است که سخن از چیزی می کند که در حیطه اختیاراتش نیست؛ اما رفتار پوپولیستی و فریبکارانه مجری را به هیچ وجه نمی توان نادیده گرفت.
یا در سوالی دیگر از فعالیت کشتیهای چینی در دریای عمان پرسید و پس از پاسخ ظریف، به این نتیجه رسید که گویا باید این سوال را از مسئولان شیلات بپرسد.
رشید پور حتی انتقاد ظریف از صدا و سیما و نقش این رسانه در ایجاد ناامیدی در بین مردم را هم بی پاسخ نگذاشت و گفت: «ما در تلویزیون همواره تلاش میکنیم که مردم امیدوار باشند. خیلی جاها در دولت نقص است و فحشش را ما میخوریم.»
رشیدپور درحالی پشت صداوسیما درآمد که این روزها از این رسانه پلی برای ارتقای «برند» خود ساخته است. صداوسیما به شدت از نبود برنامه های جذاب که در عین پیگیری حرف مردم، وجهه انتقادی خود را نیز حفظ کرده و از شعارزدگی هم فاصله بگیرند، رنج می برد. تقریبا هیچ برنامه استانداردی که مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کرده و حرف خود را نیز به مسئولان برسانند و در عین حال در دام شعارزدگی نیفتاده باشد، در 20 و اندی شبکه تلویزیونی سراسری و ده ها شبکه رادیویی وجود ندارد. در چنین فضایی، برنامه «حالا خورشید» با روی آوردن به فضای پوپولیستی، مشغول ارتقاء برند برای رضا رشیدپور است. اتفاقی که پیشتر نیزنمونه هایی از آن را شاهد بوده ایم. به طور مثال اتفاقی که در دو سال اجرای بهروز افخمی در برنامه «هفت» رخ داد، دست کمی از این ماجرا نداشت؛ برنامه ای که رشیدپور در راستای استفاده های خاص خود از صداوسیما حتی اجرای آن را نیز در مقطعی مهم از سینمای کشور به عهده گرفته بود.
اکنون باید منتظر ماند و دید واکنش صداوسیما به این رویه رضا رشیدپور چیست و آیا در آینده نزدیک اخباری از آن خواهیم شنید یا خیر؟
اگرچه لحن فراستی برای بسیاری قابل قبول نیست و رفتار مجری برنامه «من و شما» به نوعی انعکاس رفتار خود او می تواند قلمداد شود، اما این موضوع نمی تواند توجیه کننده بی احترامی و رفتار ناشایست مجری باشد؛ به ویژه آنکه ظلی پور، درست از لحظه ای از کوره دررفت و رفتارش لحظه به لحظه تندتر شد که فراستی درباره شخص او صحبت کرد. این اتفاق به برنامه مذکور منحصر نیست. در بسیاری از برنامه ها، مجریان اغلب در مورد موضوعاتی با آب و تاب اظهارنظر می کنند که هیچ گونه تخصص، دانش و سواد کافی در آنها ندارند.