سرویس سیاسی انتخاب، مصطفی گوهربین: پس از هفته ها پیش بینی، پیشنهاد، مخالفت و اظهارنظر درباره طرح «سوال از رییس جمهور»، سرانجام روز 6 شهریور 97، حسن روحانی در مجلس حاضر شد و پاسخ های او نه نمایندگان مجلس را قانع کرد، نه افکار عمومی و نه بدنه اجتماعی حامی او را.
به گزارش «انتخاب»، رییس جمهور در مقابل نمایندگان ابتدا به «نکات رهبری» به خود اشاره و ابراز امیدواری کرد که بتواند آنها را رعایت کند. او وجود مشکلاتی از قبیل اشتغال، بیکاری و قیمت ارز و ... را پذیرفت و از نمایندگان خواست تا در تصویب لوایح چهارگانه FATF شتاب کنند. روحانی به ماجرای فیضیه قم هم اشاره کرد و ضمن انتقاد از اینکه فضای سیاسی کشور به این نقطه رسیده، تصریح کرد که تهدید او به ترور اهمیتی ندارد.
روحانی در پاسخ به مخالفان برجام هم استدلال های خود را بار دیگر تکرار کرد و در این مورد احتمالا دست بالا را داشت. توضیحات او درباره لوایح چهارگانه و تحریم های بانکی نمایندگان را قانع کرد اما در مورد «کنترل قاچاق»، «بیکاری و تدابیر دولت برای اشتغالزایی»، «رکود اقتصادی» و «بازار ارز» مجلس از توضیحات روحانی قانع نشد؛ مجلسی که تریجیح داده بود تا جلسه، به بگومگو تبدیل نشود. حتی اصولگرایان مخالف دولت از جمله نقوی حسینی هم در میانه سوالات خود تصریح کردند که قصد خالی کردن پشت دولت را ندارند و برخی دیگر مانند مصری این اطمینان را دادند که هدف نهایی آنها استیضاح روحانی نیست.
در این بین صرفا تعداد کمتری مانند ذوالنور، نماینده عضو جبهه پایداری از نگاه خود به روحانی تاختند.
مجموع این اتفاقات باعث شد تا جلسه، بر خلاف آنچه از سوی تحلیلگران گفته می شد شباهتی به مناظره های انتخاباتی نداشته باشد و از سوی دیگر، برخلاف آنچه تحلیلگران برجسته اصلاح طلب انتظار داشتند، سخنانی شفاف و واضح از زبان روحانی خارج نشود. چنانکه به طور مثال صادق زیباکلام به این موضوع اشاره کرد و از همین زاویه به روحانی تاخت.
دو ورژن روحانی
اما گویا روحانی دو ورژن دارد. ورژنی خونسرد، ، آسوده ، فرٌار از مشکلات، توجیه گر ، منفعل و یک کلیشه تمام عیار که در 99 درصد شرایط این مدل را اجرایی می کند.
یک ورژن تمام عیار نیز دارد که صراحت دارد، به وقتش تندی می کند، فریاد می زند و صادقانه مشکلات را درمیان می گذارد! این ورژن اما در یک درصد شرایط، یعنی در انتخابات ها استفاده می شود و شاید از این پس نیز، پیاده نخواهد داشت! چون دیگر انتخاباتی برای آقای روحانی در ریاست جمهوری نخواهد بود!
مردم امیدوار به گفت و گوی تلویزیونی روحانی با مردم بودند. رسانه ها می گفتند او چه ها که نخواهد گفت! نشد! هیچ نگفت و مورد انتقاد شدید قرار گرفت، اما اطرافیان رییس جمهور به به و چه چه کردند و انتقادات را رد!
مردم و گروههای سیاسی اما دوباره به حضور امروز روحانی در مجلس نیز امید بسته بودند؛ اما باز هم نشد! روحانی با مجموعه ای از سخنان تکراری و کلیشه ای آمده بود؛ عین همانها که هر روز تکرار می کند و در گفت و گوهای تلویزیونی اش گفت! همانها که نزدیکانش به او مشورت داده اند و حالا همانها آمده اند و می گویند روحانی غوغا کرده است! چه غوغایی؟! کجاست تاثیرات این «غوغای موثر» در جامعه، جز ناراحتی و گلایه و عصبانیت جامعه از انفعالی محض و خروجی ای هیچ؟!
مشاوران روشن بین و خروجی مشترک روحانی - احمدی نژاد!
آقای آشنا، یکی از همان مشاوران همیشه در صحنه و بسیار موثر در ذهن رییس جمهور که آنقدر مرید چشم و گو بسته ایشان است که می گوید «روحانی باید سال 72 رییس جمهور می شد»، امروز نیز چنین افاضات فرموده اند «معلوم شد می توان توهین نکرد، بگم بگم نکرد، فیلم مخفی نشان نداد، دیگران را متهم نکرد و پاسخ سوالات را با آرامش و متانت ارائه نمود»
نمی دانم! شاید (تاکید می کنم شاید) بازی اخلاق را دولت برده باشد و بگم بگم نکرده باشد (که کسی هم نمی خواست او بگم بگم کند و توقعی چنین نداشت)، اما چه سود که با انفعال محض و کلیشه تمام عیارش، حالا افکارعمومی را باخته و ظرفیت بزرگ سرمایه اجتماعی را تمام و کمال سوزانده است!
به نظر می آید این قبیل اظهارات از سوی مشاوران رییس جمهور، برای توجیه اشتباه مهلک خود در مشورت های اخیرشان به روحانی است. چه فرقیست میان خروجی پراشکال و بی فایده نطق احمدی نژاد در مجلس ، با خروجی نطق امروز روحانی؟ یکی بگم بگم کرد و افتضاح خروجی اش هیچ تر از هیچ بود و این یکی (که تا همین دیروز محبوب قلوب بود و شعار و عملش دلچسب) منفعلانه و بر مدار کلیشه، «هیچ» نگفت و خروجی اش نیز «هیچ» بود!
اگر روحانی خوشش نیاید، مشورت اصلی به گوشش رسانده نمی شود!
چه فرقیست میان احمدی نژاد و روحانی که هر دو مشکلات را به عهده نمی گیرند؟ یکی گرانی ها را دروغ خوانده و مردم را به خرید گوجه فرنگی از میوه فروشی محلشان راهنمایی می کرد و دیگری، نه تنها منشاء این اتفاقات را عملکرد تیم ضعیف اقتصادی اش در سالهای اخیر نمی داند، بلکه حتی حاضر نیست یادآوری کند که در تلویزیون و در برابر چشم میلیونها ایرانی گفت «دلار 4700 تومان کذب است و پایین می آید»! و حالا بعد از این همه انتظار، نه حتی عذرخواهی می کند و نه مشاورانش به چنین چیزی ایمان دارند! چندان که واعظی گفت «روحانی باید بابت چه عذرخواهی کند؟!»
رییس جمهور محبوب ایران، درست در یکسال گذشته، همه آنچه باید می کرد را بر طاقچه نهاد و رها کرد، اما خب، به قول آقای آشنا، «بگم بگم» نکرد! معیار تشخیص خوبی و بدی، «بگم بگم» احمدی نژاد است آقای آشنا؟! این چه تصوریست که همه چیز را خوب و عالی می بینید و هر آنچه بدیست از آن بقیه ؟! این همه خوبی های مثبت (که همواره در سخنان دکتر روحانی هست)، کجاست که کسی به آن دسترسی ندارد؟ کجاست این بهشت برّین که تفاوتش با مشاهدات مردم، به سال نوریست؟! این سیاه نمایی نیست! اشتباه نکنید و مجدداً ع. م (آقازاده مجیزگوی دولت و «سلطان دولتی شکایت از رسانه ها» ) را وسط نیاندازید! این عین واقع گراییست، ولو تلخ!
چه چیزی بدتر از آنکه مشاوران به جای ترسیم و تحلیل واقعیت برای رییس جمهور و تلاش برای عمل به کارهای مثبت، تنها به خوشآمد او فکر می کنند؛ با چنان رویکردی، می توان انتظار چنین وضعی نداشت؟ اگر روحانی خوشش نیاید، مشورت اصلی به گوشش رسانده نمی شود! بد حادثه اینجاست!
هنر به تاراج بردن سرمایه اجتماعی!
همین شما آقای آشنا و دیگر نزدیکان رییس جمهور هستید که با مشاوره های غلط، شرایط واقعی کشور را در ذهن دکتر روحانی، وارونه ترسیم کرده اید! وضعیت امروز کشور، مرهون خونسردی و کم کاری و مشاوره های غلط شماست! سرمایه از بین رفته ی اجتماعی آیت الله هاشمی، سیدمحمد خاتمی، سید حسن خمینی و دیگر بزرگان اصلاحات حاصل دسترنج و کف با کفایت حضرتتان است! گوآنکه حضرات از اساس سرمایه اجتماعی غیری و تاثیری از مرحوم ایت الله هاشمی و دیگران در رای آوری خود نمی بینند و هر آنچه می بینند، منحصر به خود است و تیم تنگ و معدود خود! به فرض که چنین؛ چرا به این سادگی عقبه ای چنین شگرف را به «تقریبا هیچ» رساندید؟!
حقیقتاً هنریست سرمایه ای به این عظمت را، 5 ساله تبدیل به «هیچ» کردن! که از پس هر کس برنیاید! اما آیا با چنان عملکرد و چنین توجیهاتی، جز این انتظاری بود؟! چه بد که روحانی محبوب سالهای گذشته، امروز دیگر سرمایه اجتماعی پیشین خود را به همراه ندارد!
نگارنده اما اعتقاد دارد، روحانی منهای مشاورانش و با تبعیت از ورژن به گوشه رانده شده ی ایام انتخابات خود (منهای شعارهای غیرقابل عملیاتی)، هنوز ظرفیت بازیابی و جذب این سرمایه اجتماعی پیش گفته را دارد؛ هنوز می توان به او امید داشت؛ اگر فکری عاجل کنند؛ کاش چنین کنند...کاش باطل السحری بود...