پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه اصولگرای جوان در باره اظهارات رئیس جمهور در 22بهمن در خصوص پیاده شدگان از قطار انقلاب نوشت: قطار انقلاب با رویشهای جدید همیشه پر از مسافر بوده است و سوارشدگان چند برابر پیادهشدگان هستند.
طبيعي است كه مسئولان چنين قطاري نميتوانند به اين همه ناهمگوني توجه كنند و بايد دست به انتخاب قاطع بزنند. حضرت امام پاسخ پيادهشدگان از قطار انقلاب را قبلاً دادهاند و روحاني از ما بهتر ميداند اما «دين سياسي» حكم ميكند كه نظام را در موضع بدهكار قرار دهند. كروبي را بنگريد! سال 1384 ميگفت يك چرت زدم و بيدار شدم ديگري رئيسجمهور شد و تقلب شده است. سال 1388 ميگفت چطور 1384 حدود 5 ميليون رأي آوردم و اكنون 300 هزار؟ باز تقلب شده است. واقعاً نظام با اين جماعت چه بايد بكند؟
با كساني كه هم مدعي مردمسالارياند و هم ميخواهند هميشه باشند چه بايد كرد؟ با كساني كه دست رد مردم به سينه خود را دست رد مردم به سينه انقلاب ميدانند و شرط مشروعيت نظام، حضور آنان در هر صورت است، چه بايد كرد؟ نبايد آنجا كه افراد با مردمسالاري از قطار پياده ميشوند را به حساب نظام نگذاريم. طبق سخن روحاني اولين پيادهكننده از قطار انقلاب، حضرت امام (ره) است حال بايد ديد با معيارهاي امام (ره) خود روحاني در قطار است يا بيرون آن.
حضرت امام درباره پيادهشدگان از قطار انقلاب ميفرمايند: «امروز هيچ تأسفي نميخوريم كه آنان در كنار ما نيستند چراكه از اول هم نبودهاند. انقلاب به هيچ گروهي بدهكاري ندارد. ما هنوز هم چوب اعتمادهاي فراوان خود به گروهها و ليبرالها را ميخوريم.» و سپس درباره كساني كه به بيرون از قطار رفته و سرد و گرمشان شده است، ميفرمايند: «آغوش كشور و انقلاب هميشه براي پذيرفتن همه كساني كه قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولي نه به قيمت طلبكاري آنان از همه اصول كه چرا مرگ بر امريكا گفتيد؟ چرا جنگ كرديد؟ چرا نسبت به منافقين و ضدانقلابيون حكم خدا را جاري ميكنيد؟ چرا شعار نه شرقي و نه غربي دادهايد؟ چرا لانه جاسوسي را اشغال كردهايد؟ و صدها چراي ديگر و نكته مهم ديگر در اين رابطه اين كه نبايد تحت تأثير ترحمهاي بيجا و بيهوده نسبت به دشمنان خدا و مخالفان و متخلفان نظام به گونهاي تبليغ كنيم كه احكام خدا و حدود الهي زير سؤال رود. من بعضي از اين موارد را نه تنها به سود كشور نميدانم كه معتقدم دشمنان از آن بهره ميبرند.» (صحيفه امام، جلد 21، ص 285).