پرسپولیس حتی در صورت از کف دادن امتیاز هم آن بالا ایستاده و عجیب اینکه اختلاف دورقمی با رقبا کمتر نمیشود و هراسی به دل مجموعه این تیم شامل بازیکنان و کادر فنی و البته هوادارانشان نمیافتد. در نگاه اول این اتفاقی بزرگ و غرورانگیز برای تیمی است که سطح فنی خود را نسبت به رقبا ارتقا داده و حتما ایجاد این اختلاف امتیاز در کریهای هواداری حرف اول را خواهد زد اما تداوم چنین شرایطی اصلا به سود پرسپولیس و بازیکنانش نیست.
این درست که از همین حالا بسیاری پرسپولیس را قهرمان فصل میدانند و حتی گمانهزنیها درباره زمان، کیفیت قهرمانی و رکوردهایی که ثبت خواهد شد، آغاز شده اما عقب ماندن رقبا، پرسپولیس را از تکاپو برای بهتر شدن باز نگه داشته است. امروز هر آنچه درباره فولاد و پارسجنوبی و حتی ذوبآهن گفته میشود نشانههایی مشترک از نگاه بدبینانه به روند صعودی آنها دارد و هیچکس روی آنها بهعنوان تیمی صاحب توانایی تبدیل شدن به رقیب شرط نمیبندد. این فرضیه تا حدود زیادی درباره استقلال پرمهره و پرطرفدار نیز مطرح میشود و نوسان این مجموعه نیز آنقدر بالا بوده که درباره سیر صعودی آنها نمیتوان با قطعیت نظر داد.
این ذهنیت غالب البته در بین بازیکنان پرسپولیس بهعنوان مهمترین و تعیینکنندهترین نفرات در این مجموعه مستولی شده و به نوعی در حرکت صعودی تیم برانکو اصطکاک ایجاد کرده است. حالا احساس درونی بازیکنان به آنها میگوید نیازی به بازی فوقالعاده پرفشار در هر مسابقه نیست و با اختلافی که ایجاد شده حتی عقب افتادن از خود نسبت به فصل گذشته و نیمفصل نخست نیز نمیتواند چندان نگرانکننده باشد. هر چند هنوز مسائلی بنیادین مثل تاثیر بازیهای پرفشار و استراحت بسیار کمتر پرسپولیس نسبت به سایر تیمها در افت مقطعی این تیم تاثیر گذاشته اما امروز آنچه خطرناکتر و نگرانکنندهتر به نظر میرسد همین ذهنیت بازیکنان و احساس عدم نیاز به تکاپوی بیشتر است که میتواند پرسپولیس را از خودش عقبتر نگه دارد و تیمی که با کلاس فنی بالاترش زبانزد شده را از این حیث دچار آسیب کند.
عقب ماندن رقبا البته نباید بازیکنان پرسپولیس را خوشحال و خشنود کند، چرا که هر آن کس که در این باشگاه کار میکند باید بداند زیر نظر میلیونها نفر رفتار و کردارش آنالیز و تحلیل میشود. در پرسپولیس سرمربی همواره بشدت تحت فشار است همانطور که مربی بدنساز، آنالیزور، بازیکن و حتی لیدر روی سکوها تحت فشار است و رفتارش روزانه توسط صدها روزنامهنگار تحلیل میشود و البته توسط میلیونها هوادار قضاوت خواهد شد. فشار در پرسپولیس تمام نمیشود وقتی بدانیم در این تیم چیزی برای مخفیکاری وجود نخواهد داشت و درصد فریب دادن افکار عمومی همیشه در عدد صفر یا حول و حوش آن باقی مانده و تکان نمیخورد. ممکن است شما روزی پای صحبت مربیان تیمهای متوسط و کوچکتر لیگ بنشینید و آنها درباره مسائل ریز و جزئی تیمشان با شما صحبت کنند و از آنجا که شما نه مسابقه تیمشان را دیدهاید و نه نسبت به اتفاقات آن مجموعه اشراف دارید همه حرفهای آن مربی را باور کنید اما در پرسپولیس هیچ وقت این اتفاق رخ نخواهد داد و جایی برای فریب رسانهها و افکار عمومی وجود ندارد، چون لحظه لحظه مسابقات این تیم با میلیونها چشم و دوربین آنالیز و تحلیل میشود؛ حتی کوچکترین رفتارها در تمرینات و اردوهای این تیم زیر نظر است. این همان نکتهای است که بازیکنان پرسپولیس باید درک کنند و نگاهشان به ادامه راه باید طوری باشد که از بیشتر و بهتر کار کردن شانه خالی نکنند و پرفشار پیش بروند.
بگذارید یک مثال ساده بزنم؛ همه میدانیم که مالکیت 2 باشگاه استقلال و پرسپولیس یکی است، بنابراین نظام ساختاری این دو باشگاه نیز کاملا همسان و شبیه بوده و 2 تیم با برخورداری حامی مالی مشترک و حتی بعضا لباسهایی با نشان تجاری یکسان فقط از نظر رنگ تفاوت دارند. در چنین شرایطی قاعدتا باید دریافتی پرسپولیس با باشگاه رقیب برابر و یکسان باشد اما آنچه باعث میشود مجموعه سرخ رقم بیشتری از حامی مالی مشترک دریافت کند مشخصا بیانگر تفاوتهاست؛ تفاوتهایی که باعث میشود تا بزرگتر بودن و مهمتر بودن این باشگاه یک مثال عینی پیدا کند و البته آنچه درباره «همواره تحت فشار بودن تک تک اعضای مرتبط با مجموعه پرسپولیس» گفتیم با این مثال تحقق یابد. با این نگاه هرگونه وادادن و شل آمدن در پرسپولیس تعریف نشده و باطل خواهد بود و این تیم با این میزان از اهمیت باید تبدیل به قدرت مطلق فوتبال ایران شود؛ تیمی که از 10 فصل، 8 فصل در راس قله باشد و بازیکنانش با یک قهرمانی به سقف خواستههایشان سر نساییده باشند. مثال عینی که میتواند بازیکنان پرسپولیس را برای نگه داشتن در این مسیر ترغیب و تشویق کند بایرنمونیخ آلمان است، تیمی که با وجود آگاهی از قدرت بیشتر نسبت به رقبای خود و قهرمانی هر ساله در بوندسلیگا هیچ وقت از رسیدن به این عنوان سیر نمیشود و بازیکنانش هر فصل در زمان شیرین بالا بردن جام به یک اندازه مغرورند و شادمان.
منبع: روزنامه وطن امروز