صادق زیباکلام، استاد دانشگاه، در سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت: «نارضایتی از دولت آقای روحانی چه در شهرستانها و چه در تهران از اوایل سال تحصیلی خیلی پررنگ بود و این را در گردهماییهای دانشجویی میدیدم. حتی در اجتماعاتی که قبل از این که دانشگاهها باز شوند، در تابستان و مناسبتهای مختلف میرفتم، این امر قابل مشاهده بود. با شروع سال تحصیلی نارضایتیها پررنگتر شد. بنده خیلی در دوران انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم برای حمایت از آقای روحانی کمپین کرده بودم. از این حیث خیلی در معرض انتقاد قرار میگرفتم. برخی من را متهم میکردند که قصد فریب رایدهندگان را داشتهام. در عین حال برخی هم معتقد بودند که صادقانه از مردم خواستهام تا به آقای روحانی رای دهند و خودم هم فکر نمیکردم که آقای روحانی چنین عملکردی داشته باشد.
نخستین اما و اگرها، در فکر فرو رفتنها و نارضایتیها در جریان معرفی کابینه به وجود آمد؛ وقتی که آقای روحانی از اهل سنت، کردها و زنان در کابینه دعوت نکرد. این موج سرخوردگی آن زمان شکل گرفت. همچنین در نخستین گفتوگوی تلویزیونی با مردم در آبان ماه اعتراضات مردم خیلی بیشتر شد. سخنرانی آقای روحانی در تلویزیون بسیار ناامیدکننده بود و در این گفتوگو آقای روحانی وارد مشکلات و مسائل واقعی و جدی جامعه نشد. این روند ادامه داشت و با وجود اعتراضاتی که صورت میگرفت آقای روحانی هیچ واکنشی نشان نمیداد. گویی که او در مرکز این اعتراضات نبود و بسیار متکبرانه رفتار میکرد. به تدریج شایعاتی مطرح شد که گویی آقای جهانگیری به حاشیه رانده شده و کارهای مهم دولت به دست آقایان واعظی، نوبخت و نهاوندیان افتاده است. این مساله مطرح شد که این سه تفنگدار استاندارها و وزرا را تعیین میکنند و آقای جهانگیری نقش کمرنگی در دولت جدید دارد. این صحبت در بین اصلاحطلبان مطرح شد که آقای جهانگیری چه باید بکند و باید اصلاحطلبان چه واکنشی در مقابل دولت داشته باشند. خیلی از اصلاحطلبان به سبب حمایت از دولت در معرض اتهام بودند. همچنین در میان رهبری اصلاحطلبان این سوال که «با روحانی چه باید کرد» طرح شد. به موازات طرح این پرسش گفته شد که بهتر است تا آقای جهانگیری در دولت نماند چون عدم محبوبیت دولت میتواند برای آقای جهانگیری مضر باشد. برنامه اقتصادی آقای روحانی به گونهای نبود که امید داشته باشیم تا در انتهای تونل بعد از چهار سال نوری دمیده خواهد شد. برخی اصلاحطلبان معتقد بودند که اگر آقای جهانگیری از دولت کنار بکشد، میتواند یکی از گزینههای جدی اصلاحطلبان برای ١٤٠٠باشد اما اگر در دولت بماند شانس این که نامزد جدی اصلاحطلبان باشد، از بین میرود. این بود که هشتگ عبور از روحانی و کمپین از رای به روحانی پشیمانیم مطرح شد. اصولگرایان از این مساله استقبال کردند. آنها از بحرانی که در بین اصلاحطلبان به وجود آمده، خوشحال بودند. دو نوع واکنش در بین اصلاحطلبان دیده شد. عدهای سیاست صبر و انتظار را در پیش گرفتند و در مقابل او سکوت کردند تا گامهای مثبتی از سوی دولت در آینده برداشته و از ابعاد نارضایتیها کاسته شود. عدهای دیگر از اصلاحطلبان میگفتند که باید سیاست عبور از روحانی دنبال شود. آنها معتقد بودند که اگر چه اصلاحطلبان از روحانی حمایت کردند اما دولت پاسخگوی شعارهایش نبوده است و دیگر دلیلی ندارد که از او حمایت شود.
من بر خلاف عدهای از اصلاحطلبان معتقدم ما باید به حمایت از او ادامه دهیم. همچنین آقای جهانگیری باید در دولت بماند. اگر چه جدا شدن آقای جهانگیری از دولت به نفع او خواهد بود و شانسش در انتخابات ١٤٠٠ از بین نخواهد رفت اما شکست آقای روحانی میخی بر تابوت دولت خواهد کوبید. اگر آقای جهانگیری جدا شود، احتمال عدم موفقیت دولت تبدیل به یقین خواهد شد و حرکت دولت به سمت دره قطعی خواهد بود. نباید بر اساس خدشهدار شدن اعتبار اصلاحطلبان سیاستی را انتخاب کرد. شکست آقای روحانی فقط شکست او نخواهد بود بلکه این مساله به زیان منافع ملی کشور خواهد بود و کشور در نتیجه شکست آقای روحانی متضرر میشود. این که روحانی نتوانسته از نظر اقتصادی موفق شود باعث میشود تا کشور متضرر شود. همانطور که سیاستهای رییسجمهور در سالهای ٨٤ تا ٩٢ کشور را به عقب راند، عدم موفقیت دولت آقای روحانی باعث عدم موفقیت کشور خواهد شد. بهتر است که به جای دست شستن از روحانی تلاش کنیم تا دولت شکست نخورد. چون در این صورت این مردم هستند که هزینهاش را میدهند. دلیل دیگر این است که اگر روحانی شکست بخورد، بر خلاف تصور خیلیها راه برای آقایان لاریجانی، باهنر، ضرغامی، محسن رضایی یا قالیباف باز نمیشود. این تصوری است که اصولگرایان معتدل دارند. آنها سخت در اشتباه هستند. آقای روحانی اگر شکست بخورد راه برای پوپولیسمی که در سال ٨٤ ظهور کرد، باز میشود. در سالهایی که خاتمی رییسجمهور بود نارضایتیهایی به وجود آمد که نهایتا منجر شد تا پوپولیسم آقای احمدینژاد پیروز شود. اگر از روحانی عبور کنیم، همان داستان سال ٨٤ تکرار خواهد شد. این دلیل اصلیای است که نباید از روحانی عبور کرد. باید به روحانی بچسبیم و تمام توان را به کار ببریم تا رییسجمهور را به سمت روحانیای که در زمان انتخابات بود، سوق دهیم. مطالبات را مطرح کنیم. این کار خیلی دشوار است. امروز با روحانیای طرف هستیم که میخواهد با رضایت اصولگرایان حرکت کند. نباید بگذاریم روحانی منافع سیاسی خودش را دنبال کند بلکه باید او را به سمتی بکشانیم که مطالبات مردم را برآورده کند. امروز عبور از روحانی یعنی هموار کردن راه برای پوپولیسم و ما نباید این اشتباه را برای بار دوم تکرار کنیم.»