پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : امیر تاجیک نوشت : بحث بر سر رانت است و رقابت نابرابر. با دست خالی میخواهیم به میدان برویم. در چنین شرایطی طبیعی است چهرههایی که گاهبهگاه پا به عرصه میگذارند، مورد توجه قرار بگیرند و بعد از چند صباحی بر صدر نشستن فراموش شوند. وقتی پول و درآمد هدف اول و آخر تهیهکنندگان موسیقی شد، فضا برای بیرون گود نشستن هنرمندانی که خون دل خوردهاند باز میشود و در عوض عدهای که معلوم نیست چه تواناییای در حوزه خوانندگی دارند مطرح میشوند.
از نگاه من ماحصل این بحثها باید تشکیل جلسه با سیاستگذاران کلان فرهنگی باشد. پاندول موسیقی دارد به وفق مراد کسانی میچرخد که فقط به موفقیتهای مالی فکر میکنند و بحث بر سر خواننده، محتوای اثر و... محلی از اعراب ندارد. همین فضا دیده را نادیده میکند و حق را ناحق. کسانی که دلسوز موسیقی هستند باید جلسهای تشکل دهند و در مقابل موج کاذب ایجادشده صفآرایی کنند.
خیلی از مسئولان حوزه فرهنگی گمان میکنند امنیت شغلی و معنوی در کار است که صدای فعالان قدیمی این حوزه بلند نمیشود. به گمان من این باور اشتباه را باید بهنحوی تصحیح کرد. امروز شبرنگهای نخنماشده دارند فرهنگ غلط را در ایران ما اشاعه میدهند. از سوی دیگر تهاجم فرهنگی هم از بستر سبک زندگی و پوشش این افراد به جامعه تزریق میشود.
مشکل آن است که عدهای گمان میکنند دلایل مخالفت خوانندگان باسابقه موسیقی پاپ با چهرههای تازهوارد به کمرنگ شدن حضور آن افراد در عرصه رسمی بازمیگردد؛ حال آنکه ماجرا بهکل با این رویکرد متفاوت است.
اگر بنا باشد با این استدلال پیش برویم تمام خوانندگان در طول دهههای مختلف باید در مقابل چهرههای جدید قد علم کنند و تا آنجا که برایشان مقدور است جلوی حضور آنها را در عرصه رسمی بگیرند. آنچه موجب انتقاد افرادی چون من به رویه موجود است، جایگزینی استعداد و تواناییهای فنی و حسی با نگاههای صرفا مادی دلالصفتانی است که داعیه تهیهکنندگی در حوزه موسیقی را دارند و در شرایطی که نظارت و دقتی در حوزه فرهنگ و خاصه موسیقی وجود ندارد، فضا را مال خود کردهاند و چنین وضعیتی را به وجود آوردهاند.
مسئله اصلی بر سر سیاست غلطی است که متأسفانه در موسیقی امروز ایران وجود دارد و ما هم بهعنوان خواننده از این سیاستگذاری غلط آسیب دیدهایم. برای مثال خود من هم دوست دارم کنسرت برگزار کنم و برای این خواسته به حمایت سرمایهگذار نیاز دارم. در این میان سرمایهگذاران فعال در موسیقی ایران، فقط به جنبه تجاری و مالی قضیه نگاه میکنند و جنبه فنی و تکنیکی کار اصلا برایشان اهمیت ندارد. وقتی نگاه فقط مالی باشد، کسانی که اصلا صلاحیت موسیقایی ندارند، روی کار میآیند و چند صباحی مطرح میشوند.
مسئولان ارشاد باید به این موضوع خیلی جدی فکر کنند و برایش برنامهریزی ارائه دهند تا بتوانند جلوی این جریان مخرب را بگیرند. امروز خیلی از خوانندههای توانمند در داخل ایران نشستهاند و نمیتوانند کار کنند؛ چون تهیهکنندهها باید کنسرتها را برگزار کنند و این اصلا صحیح نیست که خود خواننده بخواهد تهیهکنندگی کار را عهدهدار شود. گاهی شنیده میشود که تهیهکنندگان میخواهند پولشان برگشت داشته باشد؛ اتفاقا باید گفت خوانندههای خوب خیلی بیشتر از کسانی که امروز روی صحنه میروند، میتوانند پولساز باشند. متأسفانه خوانندگان خوب، زمان را از دست دادهاند و بعضیها هم فرصتطلبانه فقط به دنبال کسب پول هستند، آن هم به هر قیمتی.
اگر حمایتهای مالیای که از برخی افراد میشود شامل حال هنرمندان راستین هم میشد و سالنهایی که خالی ماندهاند با روشهای متداول همان گروه معدود پر میشد و تبلیغات یکسانی صورت میگرفت، مردم این امکان را داشتند که در بهترین کنسرتهای موسیقی در بالاترین سطح کیفی شرکت کنند. من از هیچکس یا گروهی جانبداری نمیکنم، اما میگویم نبود مدیریت درست در موسیقی کشور فاجعهای پدید آورده است که همه ما امروز شاهد آن هستیم.
متأسفانه دلالی و دلالبازی وارد موسیقی شده و این اتفاقات نازیبا را به وجود آورده است. به نظر من پیش از آنکه خیلی دیر شود باید کاری کرد. مسئولان وزارت ارشاد باید بنشینند و برای جلوگیری از این مسائل فکری کنند. بهتر است متخصصان این حوزه را دعوت کنند تا با نظرات و ایدههایشان به برونرفت موسیقی ایران از این وضعیت کمک کنند.
امروز بعضیها ارتباط خوانندگان خوب را با مردم قطع کردهاند. ما برای اینکه دیده شویم و مورد توجه قرار بگیریم ناگزیر از جنگ هستیم. فضای مجازی هم امروز همین شرایط را پیدا کرده است؛ کافی است به صفحات برخی افراد سر بزنید؛ یک نفر سهمیلیون و دیگری پنجمیلیون طرفدار دارد. آیا این آمار و ارقام واقعی است؟ به نظر نمیرسد که اینطور باشد.
ما در کشوری زندگی میکنیم که روی مسائل فرهنگی تأکید میشود. اگر مسئلهای به نام فرهنگ واقعا برای ما مهم است باید جلوی این معضلات گرفته شود. مسئولان باید به داد هنرمندان برسند، قبل از اینکه دیر شود و بخواهند حسرت از دست دادنش را بخورند. متأسفانه این مسیر، موسیقی کشورمان را به ورطه نابودی خواهد کشاند. ما مدام از استیلای فرهنگ غرب و همچنین مسایلی چون تهاجم فرهنگی و ... سخن میگوییم؛ بدون اینکه به این نکته توجه کنیم که تنها راهی که میتواند ما را از این ورطه نجات دهد، توجه به فرهنگ خودمان است.
ما اگر به موسیقی و استعدادهایی که هماکنون در کشورمان وجود دارد؛ توجه کنیم؛ مشاهده خواهیم کرد که مردم تا چه اندازه از این فرهنگ استقبال میکنند و قدرتِ فرهنگهای دیگر تا چه اندازه کم میشود. در واقع هیچ فرهنگی به ما تهاجم نکرده است؛ ما خودمان به خودمان بیتوجهیم.
منبع: آسمان آبی