روزنامه آرمان با بهزاد نبوی در باره گروههای سیاسی و فشارها بر دولت روحانی گفت وگو کرده است.
بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:
در سالهای اخیر ارتباط نیروهای اصلاحطلب با اصولگرایان میانهرو جایگاه مهمی در استراتژی سیاسیشان دارد. تا چه حد این تعامل و حفظ ارتباط را کمککننده میدانید؟
اولا باید به یک نکته مهم توجه داشت که همه طیفها و جناحهای سیاسی که دیدگاههایی مشابه ما ندارند، الزاما نسبت به منافع ملی و مصالح کشور و ملت بیتوجه نیستند. متاسفانه برخی از طیفها و جناحهای سیاسی اعم از اصولگرا و یا اصلاحطلب، تصور میکنند که مخالفان سیاسی آنها نه تنها به چنین مواردی پایبندی ندارند، بلکه واجد تمام رذایل و مفاسدند. مخالفان سیاسی خود را فاسد، دزد، خائن، وابسته به بیگانه و... معرفی میکنند و اگر در مراکز قدرت باشند، آنان را با چنین اتهاماتی از صحنه و خصوصا مراکز قدرت خارج میکنند. من اصولگرایان معتدل و میانهرو و حتی تندروهای آنان را معتقد به منافع ملی و مصالح کشور و ملت میدانم؛ گرچه تندروهای این جریان به گفته امام راحل به دلیل سوء ادراک، بعضا به منافع ملی و مصالح کشور و حتی نظام بیتوجهی میکنند. ثانیا به اعتقاد من اصولگرایان معتدل و میانهرو خصوصا پس از حوادث سال 88، صف خود را از تندروها جدا کرده و در دوره آقای روحانی حداقل در زمینه سیاست خارجی و اقتصاد، از دولت حمایت میکنند. در زمینه سیاست داخلی هم اشتراکات زیادی با دولت و اصلاحطلبان دارند. موضعگیریهای مجلس شورای اسلامی با تعداد قابل توجهی اصولگرای میانهرو و معتدل در قبال انتخابات شورا و انتخاب اعضای کمیسیون ماده 10 احزاب و کمیسیون شوراها و هیات نظارت بر مطبوعات موید این اشتراکات است. بهاین ترتیب من امکان تعامل مستمر اصلاحطلبان با این طیف را ممکن و مفید میدانم.
از سوی اصلاحطلبان انتقادات زیادی به دولت جدید روحانی وارد شد. از سویی برخی به فشارهای موجود بر وی اشاره میکنند. مگر در دوره اصلاحات با آن تغییرات ملموس چنین فشارهایی وجود نداشت؟
در انتخابات اخیر برخی از نهادها علنا در مقابل آقای روحانی صفآرایی کردند و برخی حاشیههای ایجاد شده قبل از انتخابات تا دورافتادهترین روستاها به شکل سازمان یافته کشیده شد. به فعالیتهای اقتصادی دولت و... حملههای بسیاری صورت گرفت. حتی در دوره اصلاحات هم اینگونه اقدامات به این روشنی توسط برخی مراکز قدرت از جناح مخالف حمایت نمیشد. شرایط امروز و فشار بر آقای روحانی با فشارها بر رئیس دولت اصلاحات متفاوت است. در آن دوره هر 9 روز یک بحران برای دولت ساخته میشد، اما امروز به نظر میرسد برای دولت روحانی هر 9 ساعت یک بحران ساخته میشود.
مشکل جدیدی که در دولت اصلاحات وجود نداشت، این است که در حال حاضر بیش از 50 درصد ثروت کشور در اختیار 3 یا 4 نهاد است. این نهادها نه قابل کنترل و نظارت هستند و نه مالیات میدهند. تمام اقتصاد کشور، به نوعی تحت کنترل آنهاست. دیوان محاسبات و مجلس هم حق ندارند از چنین نهادهایی حسابکشی کنند. این در حالی است که دولت بخش کوچکی از ثروت ملی یا تولید ناخالص ملی را در اختیار دارد و از این محل باید حقوق همه کارکنان خود، یارانه مردم و سایر هزینههای گوناگونش را تامین کند. تاپیش از امضای برجام فروش نفت محدود و آن هم به چند کشوری که حق نداشتند در قبال نفت به ما پول بدهند بود، و روابط اقتصادی خارجی کشور هم به طور کامل تعطیل بود و امکان هیچ نوع سرمایهگذاری خارجی در ایران وجود نداشت، که البته مورد اخیر به دلیل برخی عملکردها حتی بعد از برجام هم تقریبا حل نشده است. به جرات میتوانم بگویم فشارهای کنونی بر دولت روحانی به مراتب بیش از گرفتاریهای دولت اصلاحات است. گرچه در دوره اصلاحات، قوه قضائیه، نیروهای مسلح و صدا و سیما همراه و هماهنگ با دولت نبودند، ولی امروز علاوه بر همه اینها بحران اقتصادی موجود نیز بیشترین فشارها را بر دولت وارد میکند.
به نظر شما پاسخ به کسانی که برای روی کار آمدن روحانی زحمت کشیدهاند چه خواهد بود؟
برخی از دوستان مطرح میکنند که ما زحمت کشیدهایم و پست و مقام به سایرین رسید. من از این برخوردها شرمنده میشوم و چنین اظهاراتی را وهن اصلاحطلبان میدانم. چنین اظهاراتی این تصور را ایجاد میکند که اصلاحطلبان به هدف گرفتن مزد زحمت کشیدهاند، حال آنکه مجموعه جریان اصلاحات چون انتخاب آقای روحانی را در جهت منافع ملی و مصالح کشور و ملت میدانست، برای انتخابش تلاش کرد، نه به خاطر گرفتن پست و مقام. این قبیل اظهارات در واقع ضایع کردن اجر اصلاحطلبان است.