پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : واشنگتن پست در تحلیلی نوشت: بهترین مانع مقابل 'ترامپ' برای جلوگیری از صدور فرمان یک جنگ هسته ای علیه کره شمالی؛ بروکراسی است و فرماندهان عالی نظامی آمریکا می توانند از اجرای چنین فرمانی سرپیچی کنند.
به گزارش ایرنا، 'دیوید ایگناشس' دیدگاه نویس واشنگتن پست در این تحلیل آورده است: «در ارتباط با موضوع کره شمالی که این اواخر یک بمب هیدروژنی را آزمایش کرد که عملی کاملا نادرست بود؛ یک سوال کاملا فرضی مطرح است و آن اینکه: اگر رئیس جمهور 'ترامپ' فرمان یک حمله اتمی به کره شمالی را بدهد، واکنش ' جیم متیس' وزیر دفاع آمریکا در مقابل این فرمان چه خواهد بود؟
یقینا متیس این کار را کاملا نامعقول خواهد دانست و با رئیس جمهور صحبت خواهد کرد و از او خواهد خواست که دست از این تصمیمش بردارد. امکان دارد متیس از ترامپ بخواهد که قدری صبر کند و همه جوانب امر را به دقت بسنجد تا یک کار اطلاعاتی دقیق حول یک چنین تصمیم گیری ای انجام شود. شاید هم متیس مطرح کند که چنین حمله ای کاملا غیرقانونی است چون جنگی نابرابر خواهد بود و تلفات سنگینی را هم بر مردم غیر نظامی کره شمالی و هم بر مردم کره جنوبی وارد خواهد ساخت و آمریکا هم متهم به نقض قوانین جنگی شناخته خواهد شد.
اما این نظر متیس است. متخصصان امر معتقدند که متیس موظف است دستورات مقام مافوقش را بطور کامل اطاعت کند. اصلا بنیان سیستم دستگاه نظامی آمریکا هم بر همین اصل استوار است. اگر متیس موفق نشود رئیس جمهور را قانع کند؛ حداقل می تواند استعفا دهد. اما اگر او استعفا ندهد و در عین حال از اطاعت امر فرمان قانونی رئیس جمهور سرپیچی کند، آنگاه اخراج خواهد شد.
به هر حال چگونگی آن روز مشخص را دیدگاه رئیس جمهور و هر فرمانی که بر مبنای این دیدگاه صادر خواهد شد؛ معین خواهد کرد.
طبیعتا ما هم نگرانیم که این شخصیت تابع غرایز ترامپ، سرانجام او را وادار کند که دست به یک عمل نسنجیده ای بزند و کشتی آمریکا را که سکان هدایتش در دستان اوست؛ به صخره بکوبد.
اما تجربه تاریخی ثابت کرده است که جای نگرانی نیست.
پیش از ترامپ هم 'ریچارد نیکسون' که او نیز همچون ترامپ یک شخصیت دمدمی مزاج داشت، به خاطر همین احوالاتش همواره زیردستانش مراقب او بودند تا مبادا دست به عمل نسنجیده ای بزند.
این نشریه در ادامه می نویسد: با یک درگیری کمتر شناخته شده ای شروع می کنیم که همان کره شمالی است. در آوریل 1969 (1348) مبارزان کره شمالی یک فروند هواپیمای شناسایی EC-121 نیروی دریایی امریکا را که بر فراز آبهای بین المللی در حال پرواز بود سرنگون کردند. در این حادثه 31 تن از کارکنان کشتی کشته شدند. نیکسون و مشاور امنیت ملی اش 'هنری کیسنیجر' تصمیم گرفتند که این حمله کره شمالی را با یک حمله نظامی پاسخ دهند. اما 'ملوین لایرد' Melvin Laird از این تصمیم گیری واهمه داشت و معتقد بود که این کار عواقب شومی در بر خواهد داشت به حدی که آمریکا هرگز آمادگی هضم آن را ندارد.
لایرد آرام آرام کار کرد تا توانست نیکسون را قانع کند و اجرای حمله نظامی هم به تعویق افتاد. لایرد در این زمینه مطالعات زیادی انجام داد و آن را تسلیم رئیس جمهور کرد. لایرد جلوی پروازهای گشت زنی که قرار بود با هدف جمع آوری اطلاعات برای انجام یک حمله نظامی انجام شود را گرفت و به نیکسون گفت که بعید می داند که آمریکا همین حالا آنقدر توانایی لازم داشته باشد که بتواند یک درگیری بزرگ را در شبه جزیره کره مدیریت کند.
لایرد بالاخره موفق شد.
نتیجه این شد که حمله تلافی جویانه ای که نیکسون قصد انجام آن را داشت، هرگز اتفاق نیفتاد.
و اما نکته مهم و قابل تأمل در این ماجرا این است که آنچه که از وقوع یک حمله ای که می توانست فاجعه به بار آورد چیزی نبود جز؛ موانع بروکراتیک (مقررات اداری).
نیکسون هم همچون ترامپ در مورد تصمیمی که در سر داشت؛ خطابه های تند و غرایی ایراد می کرد.
در اوت 1969 (1348) تروریستها یک فروند هواپیمای پرواز TWA را ربودند و آن را به دمشق در سوریه بردند.
نیکسون هم به محض آنکه خبر این واقعه را شنید دستور بمباران فرودگاه دمشق را صادر کرد.
این بار؛ این کیسینجر بود که عاقلانه وارد معرکه شد و سعی کرد نیکسون را آرام کند و از او خواست که یک بار دیگر هم راجع به موضوع خوب فکر کند.
نیکسون فرمان داده بود که ناوهای هواپیمابر آمریکا روانه ساحل شرقی مدیترانه شوند اما کیسینجر جلوی حرکت آنها را گرفت. لایرد هم همچون کیسینجر در این قضیه خیلی عاقلانه وارد شد. او با استناد به یک ماده قانونی موسوم به ' به تعویق افتادن حرکت کشتی ها به علت شرایط بد آب و هوایی' مجددا جلوی حرکت ناوهای هواپیمابر به ساحل شرقی مدیترانه را گرفت.
فردای آن روز، وقتی کیسینجر داشت در مورد حرکت ناوهای هواپیمابر به نیکسون گزارش عرضه می کرد، نیسکون از او پرسید آیا چیز دیگری هم اتفاق افتاده است و کیسینجر جواب داد: ' نه' .
نیکسون هم گفت: ' خوب است'.
کیسینجر بعدها در خاطراتش نوشت که دیگر هرگز از زبان نیکسون چیزی راجع به بمباران دمشق نشنید.
و اما طبق قوانین دستگاه نظامی آمریکا اینطور هم نیست که در این کشور فرمانده کل قوا هر فرمانی صادر کند زیردستان موظف اند بی درنگ آن را اطاعت کنند.
' جفری اچ. اسمیت' مشاور کل سابق 'سیا' که در دوران ریاست جمهوری نیکسون یک وکیل جوان ارتش (نیروی زمینی آمریکا) بود؛ مصداق عینی این فرض است و ماجرایی را نقل می کند.
اسمیت می گوید که در سال 1974 (1355) چند روز قبل از استعفای نیکسون از مقام ریاست جمهوری آمریکا؛ رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا امریه ای را به فرماندهان زیردست خود ابلاغ و به آنها توصیه کرد که هرگاه از کاخ سفید یک 'فرمان اجرایی' برای استفاده از نیروی زور دریافت کردند؛ لازم است این فرمان را رئیس ستاد کل نیروهای مسلح آمریکا و یا وزیر دفاع حتما تائید کنند.
توماس در کتاب خاطراتش اشاره می کند که ؛ ' جیمز اشله سینگر' James Schlesinger وزیر دفاع وقت از آن می ترسید که مبادا رئیس جمهور دست به یک عمل نسنجیده ای بزند و به همین خاطر دستور داد که همه فرمانهایی که از کاخ سفید برای سربازان صادر می شود باید اول به رویت و تائید او برسد.
خوب پس از ذکر آن پیش زمینه ها، به دوران خودمان و جیم متیس تخیلی خودمان بر می گردیم.
رئیس جمهور ما همچنان مصر است که دست به یک حمله بزند.
اما هم متیس و هم فرماندهان زیر دستش همگی یک چنین حمله ای را عملی کاملا نابخردانه می دانند. خوب اگر متیس با فرمان حمله رئیس جمهور روبرو شود؛ عکس العملش چه خواهد بود؟
داروی این درد در قانون اساسی است. متمم 25 ام قانون اساسی صراحت دارد که معاون اول رئیس جمهور و اکثریتی از ماموران کابینه این امکان را دارند که به کنگره اعلام کنند که رئیس جمهور نمی تواند وارد حیطه اختیارات و وظایفی که بر عهده افراد کابینه اش است، شود.
معاون اول رئیس جمهور می تواند در این زمینه پیشقدم شود و کار را به پیش ببرد؛ مگر آنکه بیش از یک سوم از اعضاء کاخ سفید و سنا از در حمایت از رئیس جمهور درآیند.
به هر حال به خاطر داشته باشیم، همه اینها فقط در حد فرضیات است.
همانطور که ماجرای نیکسون به ما بازگو می کند، حتی با اراده ترین روسای جمهور هم معمولا پای شنیدن صحبت 'پنتاگون' نشسته اند.»