پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
موضع گیری علی شکوری راد علیه "تیتر" «انتخاب» از مصاحبه اخیر خود با روزنامه ایران برای چندمین بار ثابت کرد برخی اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان حاضر نیستند «نتیجه» اظهارات و اقدامات خود را در نحوه نهایی کردن لیست امید برای شورای شهر تهران بپذیرند.
به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب»، ظاهرا شکوری راد طی اظهارنظری در شورای عالی اصلاح طلبان، نسبت به استفاده از اصطلاح «مجبور شدن» در مورد رییس دولت اصلاحات، اعتراض کرده و براساس رويه پيشين این شورا، «انتخاب» را متهم به تحريف كرده است؛ این در حالی است که اظهارات او در مصاحبه مورد اشاره، کاملاً منطبق با تیتر «انتخاب» است.
شکوری راد در مصاحبه مورد اشاره گفته است: «رئیس دولت اصلاحات به دلیل اینکه برخی انتقادها به ایشان منتقل شد، نسبت به فهرست مسأله داشتند و تا روز دوشنبه صبح یعنی
۶ روز بعد از بسته شدن فهرست،
از تأیید فهرست خودداری کردند؛ اما
قابلیت تغییر در فهرست وجود نداشت. به دلیل اینکه فهرست مصوب صحن شورایعالی سیاستگذاری بود و تشکیل جلسه شورای عالی سیاستگذاری
برای اعمال نظرات ایشان عملاً امکانپذیر نبود؛ در نهایت ایشان مجاب شد از همان فهرست حمایت کند.»
او سپس در پاسخ به اینکه «مجبور شدند یا مجاب شدند؟» گفت: «مجاب شدند که حمایت کنند.
دیدند امکان بهتر شدن فهرست نیست.»
اول. تفاوت این «مجاب شدن» و آن «مجبور شدن» آن هم در شرایطی که به اذعان خود شکوری راد «امکان بهتر شدن فهرست نبود» چیست؟ بازی با کلمات، به جای بیان صريح اتفاقات و رویدادها چه معنایی دارد و چه کمکی به شفاف سازی در مورد لیست می کند؟
بر اساس اظهارات شکوری راد، لیست امید روز سه شنبه بسته شده و رییس دولت اصلاحات پس از 6 روز یعنی روز دوشنبه و 4 روز مانده به انتخابات مجاب شده است که از آن حمایت کند؛ اينكه فضا را طوري طراحي كردند كه خاتمي ٤ روز مانده به انتخابات، و ٢ روز مانده به پايان زمان قانوني تبليغات، راه و چاره اي جز تن دادن به درخواست اين جماعت نداشته باشد، نامش «اجابت» است يا «اجباری» اولتیماتوم گونه؟!
دوم. به گفته او شورا در این مدت جلسه دیگری تشکیل نداد ، چون مکانیسمی برای این کار وجود نداشت. معنای این اقدامات به جز در تنگنا قرار دادن رییس دولت اصلاحات، اعمال جبر محیطی و نیز جبر ساختاری – در خصوص شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان – چه می تواند باشد؟ ايا «مجاب شدن» بعد 6 روز، با مجبور كردن و تصميم سازي، انهم با فشار و حساس و خطرناك نشان دادن شرايط، تفاوتي دارد؟!
سوم. جالب تر اینکه در همين مصاحبه به صراحت اعتراف شده، «وقتی ایشان [رییس دولت اصلاحات] اعتراض خود را به آقای عارف منتقل کرد،
آقای عارف به جای اینکه مسأله را حل و فصل کنند، کار را رها کردند.» به بیان ساده تر، «مهندسان ليست» به توصيه رییس دولت اصلاحات مبني بر اصلاح لیست، بي توجهي كرده و انقدر زمان را تلف كرده اند كه او را در برابر عمل انجام شده قرار بدهند تا وی براي جلوگيري از شكست اصلاح طلبان ناگزير به تاييد ليست شود.
چهارم. شاهد دیگری که برای این موضوع وجود دارد اظهارات محسن رهامی در مصاحبه با «انتخاب» است که به
صراحت گفته است: «
دوستان به آقای خاتمی گفتند که اگر لیست را تایید نکنید ، ممکن است شورا به دست جریان های دیگر بیافتد و ایشان نگرانی پیدا کرد.»
رییس دولت اصلاحات صراحتاً مخالف وضع ایجاد شده از سوی شورای عالی
اصلاح طلبان بوده و حتی در پیام مکتوب خود (و نه تصویری)، صراحتا وجود
برخی نقائص و اشتباهات را تایید کرده و نسبت به تشتت آراء اصلاح طلبان
«ابراز نگرانی» کرده است: «آنچه باید از آن ترسید و به شدت از آن پرهیز
کرد، تشتّت آراء به هنگام انتخاب است که اگر خدای ناخواسته پیش آید، همه از
آن زیان خواهند دید»
همانطور
که در متن فوق مشاهده می شود، در کلمه کلمه ی متن فوق، «نگرانی از دست
دادن شورای شهر» مقدم بر «اشتباهات شورای عالی اصلاح طلبان» دانسته شده
است؛ سوال این است که با ادامه روش قلدرمآبانه شورای عالی اصلاح طلبان و
سوءاستفاده از وجهه رهبر این جبهه، به سوزاندن سرمایه بزرگ جریان اعتدال و
اصلاحات و کاستن از اعتبار آنان منتج نمیشود؟
پنجم. فارغ از محتوای شگفت انگیز این «نگرانی القا شده» و بازی سازی منحصر به فرد «مهندسان لیست» در مدیریت «رییس دولت اصلاحات» (طبق ادعای خودشان)، آیا طرح این بحث که 6 روز زمان برای «مجاب» کردن صرف شده، توهین به ايشان نیست؟ اگر قرار بر «مجاب» شدن بود، آیا این موضوع ظرف چند دقیقه یا در نهایت، یکی دو جلسه امکانپذیر نبود؟ می خواهید باور کنیم که کسی چون رهبر اصلاحات که 8 سال رییس جمهور بوده و سالها در مراتب و پست های مهم و حساسی بوده،درک و فهم حضرات را نداشته و این جماعت (که جملگی در شمار نیروهای بعضاً میان رده دولت او بوده اند) تصمیمی بهتر از او می گیرند؟ یا صلاح جریان اصلاحات و منافع مردم را بهتر از او می دانند؟!
چرا آقایان قصد تحقیر رهبر جریان اصلاحات را دارند و چنین وانمود می کنند
که این خاتمیست که ذیل آنان است و با اشاره ی این جماعت است که رییس دولت
اصلاحات، دست به قلم می شود؟ این جماعت قصد تقویت کدامین مدعا در مورد «نوع تصمیم گیری» رییس دولت اصلاحات را دارند؟!
ششم. به نظر مي رسد سروصداي بيجهت جناب شكوري راد، راهکار جديد برخي اعضاي شوراي عالي اصلاح طلبان براي فرار از گاف يا پشيماني از گفتار پيشين خود است؛ در اين روش، دوستان صرفاً براي كمرنگ كردن افشاگري بزرگ خود در مورد «مهندسي ليست اميد توسط شوراي عالي اصلاح طلبان»، جيغ هاي بنفشي سر می كشند كه البته به هيچ وجه، از ارزش اين اعتراف بزرگ در مورد مخالفت رییس دولت اصلاحات، فضاسازي براي تصميم ایشان و «مهندسي قلدرمآبانه ليست» كم نمي كند؛ اتفاقي كه چندي قبل توسط محمود صادقي نيز تكرار شد تا از اين طريق، «افشاگری نادانسته» خود را با ادعايي نادرست پوشش داده و به برجسته نمايي ديگر وجوه افشاگري خود بپردازند كه گاف كمتري دارد و از شدت سركوفت برخی دوستان و رفقاي اصلاح طلب، مي كاهد!
هفتم. جالب است مجموعه ای که نام مقدس اصلاح طلبی را یدک می کشد و مهمترین شعارش، دموکراسی، شفافیت و امثالهم است، پس از گذشت 2 ماه از انتخابات حاضر نشده، کوچکترین پاسخی به اعتراضات دهد و یکبار برای همیشه، از چگونگی حضور برخی در لیست امید سخن کند. بگویند دبیر این شورا از کدامین لپ لپ به این شورا راه پیدا کرده که چنین موثر شده که برخی اعضای شورای فعلی، ایشان را «بزرگ» خود می دانند! بد نیست کمی از سوابق مشعش خود بگویند! بفرمایند حضور یک ماما قرار است کدام بخش از دغدغه های شهروندی
و مشکلات مدیریت شهری را مرتفع کند؟ فوق تخصص «نینجای خوشحالی» بر اساس چه ضوابطی در
شوراست و کدام معضل شهری را قرار است برطرف کند؟ حضرات
بفرمایند، در 700 رزومه ارسالی، رزومه ای بهتر از آقایی نبود که
مهمترین و جذاب ترین سابقه و رزومه اش، معاون یک مدیرکلی و مشاور یک فرمانداریست؟!
معیار حضرات ، اگر طبق مقررات باشد و نه باندبازی و امتیازگیری، پس لابد
همه 700 نفر من جمله افرادی چون اصغرزاده و زم، مهمترین سابقه شان مشاورت
معاونت مدیرکلی هم نبوده است! شورای مذکور بفرمایند، چه حقی داشته اند برخی (که هنوز شورا شروع نشده، سیاسی بازی شورای اول را در ذهن تداعی کرده اند) که تواماً هم در شورای اصلاح طلبان باشند، هم در این
شورا به خودشان رای دهند که به لیست امید برسند؟!
پاسخ به این سوالات باید اولویت جریان اصلاحات باشد! اما گویی پز اصلاح طلبی و منتقد بودن، تنها در شرایط مظلومیت می تواند موجودیت داشته باشد و در زمانه ی قدرت (آنهم چنین اندک و نحیف)، می توان با همان شاخص هایی که روزی دولت ها را به باد انتقاد می گرفتند، رقبای درون گروهی را قلدرانه حذف کرد! و آنقدر اعلی حضرت بود که پاسخی به منتقدان نداد!
هشتم. آخر نكته انكه، چندي قبل اعضاي شوراي عالي اصلاح طلبان خبر دادند كه انحلال اين شورا، قريب الوقوع است! اما گويا آش قدرت ، تازه به دهان برخي مزه كرده است؛ خبر آمد که انحلال شورا ملغي شده و تداوم فعاليتش، تصويب. بله! باندهاي تازه به دوران رسيده قدرت كه از قضا، عمري طولاني براي اين دوران خود قائل نيستند و آن را تنها فرصت باقي مانده ي خود برای حضور در چرخه قدرت مي دانند، تخم مرغ طلايشان را رها نمي كنند! حتي ممكن است خود را به در و ديوار بكوبند از اعضاي خود، براي كسب كرسي شهرداري داوطلب کنند؛ ولو با استعفا از مجلس؛ ولو با سابقه رياست يك اداره! ... و تازه این اول سهم خواهی هست....!