arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۹۸۵۹
تاریخ انتشار: ۴۸ : ۱۸ - ۰۶ تير ۱۳۹۰

ویشکا آسایش: اینکه پشت صحنه فیلم همه زود با هم صمیمی می شوند برایم قابل قبول نیست

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

صاحب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر با آداب و رسوم خاص خود سرصحنه فیلم‌ها حاضر می‌شود.

به گزارش جهان به نقل از خبرآنلاین، ویشکا آسایش که بعد از چهار سال دوری از عرصه بازیگری با «ورود آقایان ممنوع» به سینما برگشت و موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شد، در کافه خبر در مورد ویژگی‌های بازی و رفتاری خود در پشت صحنه گفت: «من سر کار آدم راحتی نیستم و رودربایستی دارم. با در نظر گرفتن این شرایط «ورود آقایان ممنوع» یکی از بهترین فیلم‌هایی بود که در آن حضور داشتم.»

او ادامه داد: «بعد از «هشت پا» کار آقای داودنژاد که فضای پشت صحنه همانند خانواده بود، در این کار نیز برای دومین بار چنین تجربه‌ای را پشت سر گذاشتم و از سوی کارگردان احساس می‌کردم آن انرژی لازم را برای پیشبرد کار می‌گذارد. رامبد جوان به همه یک جور نگاه می‌کند و به یک اندازه نگران همه بود.»

او راحت نبودن خود سر کار را چنین شرح داد: «اینکه در سینما و یا در هر کاری خیلی زود همه صمیمی می‌شوند و همه زود «تو» می‌شوند برای من قابل قبول نیست. از نگاه من همیشه مرزی بین خودمانی بودن و احساس صمیمت بیهوده وجود دارد. برای همین است که می‌گویم زیاد راحت نیستم و با اینکه چندان هم کتاب‌خوان نیستم سرصحنه فیلم‌ها همیشه کتابی در دستم هست که سرگرم آن باشم. ولی در مورد «ورود آقایان ممنوع» می‌توانم بگویم کاری بود که احساس نکردم باید به گوشه‌ای بروم و پنهان شوم.»

ستاره پسیانی دیگر بازیگر «ورود آقایان ممنوع» در مورد این ویژگی آسایش توضیح داد: «روز اولی که ایشان را دیدم پرو لباس داشتیم، سلام و علیکی کردیم. یکی دو روز بعد هم به این ترتیب گذشت تا اینکه یک هفته بعد خانم آسایش گفتند ستاره نمی‌دانستم شما دختر آقای پسیانی هستید. ایشان خیلی وارد زندگی نمی‌شوند. این رفتار به نظر من نرمال‌تر و سالم‌تر است.»

آسایش همچنین در مورد همبازی شدن با مانی حقیقی در «ورود آقایان ممنوع» گفت: «من آقای حقیقی را قبل از این کار نمی‌شناختم. خاطره‌ای از مواجهه با او بگویم. سر صحنه بودیم که آقای حقیقی از ابراهیم گلستان تعریف می‌کردند. من گفتم او کیست، و آقای حقیقی گفتند پدربزرگ من است. جالب اینکه پرسیدم خانم گلستان را که گالری دارند، می‌شناسید، و گفتند مادرم است. گذشته از این‌ها همبازی شدن با او تجربه خوبی در این کار بود. او در تمرینات بود و بعد سر فیلم خودشان رفتند و دوباره برای فیلمبرداری برگشتند. در تمرین‌ها پیشنهادهای خوبی می‌دادند و بسیار حرفه‌ای عمل می‌کردند.»

نظرات بینندگان