پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس سیاسی «انتخاب»؛ احسان رستگار: ماجرای اول: «کنسرت می خواهی؟ از مشهد برو!» این عنوانی است که این روزها تیتر یک رسانه های مختلف شده در مورد شهر مشهد. باز هم سخنرانی آیت الله علم الهدی، امام جمعه ی مشهد درباره ی کنسرت در مشهد، خبرساز شده است. آمار دقیقی در دست نیست اما به عنوان یک مشهدی - که ۱۸ سال ابتدایی عمرش را در مشهد گذرانده - و نیز مردم این شهر خاص را به خوبی می شناسم و با اهالی رسانه ی آن در ارتباطم، می دانم که اگر همه پرسی برگزار شود، مشهدی های سال ۹۵ - که بسیاری از آن ها را جوانان دهه ی شصتی و مخصوصا هفتادی تشکیل می دهند - اکثرا برای برگزاری کنسرت در مشهد، پاسخ آری خواهند داد.
ماجرای دوم: یکشنبه، نهم اسفند ۹۴، ترکیب نمایندگان مجلس دهم در شهرهای دیگر هم مشخص شد؛ هنوز شمارش آراء کاملا تمام و اعلام نشده بود، اما نتایج اعلام شده برای شهر مشهد، نشان می داد که ۵ صندلی نمایندگان مشهد در مجلس شورای اسلامی، همگی توسط اصول گرایان پر شده است. اگر کسی بافت سیاسی مشهد را می شناخت، متعجب نمی شد، اما نکته ای همه را غافلگیر کرد؛ از ۵ نفر، سه نفر متعلق به گفتمان حزب پایداری بودند و دو نفر دیگر هم اصول گرا بودند؛ این ۵ نفر راه یافته به مجلس دهم، همگی در یک فهرست انتخاباتی یعنی فهرست اصول گرایان قرار داشتند. سید امیر حسین قاضی زاده ی هاشمی با حدود ۳۸۴ حاضر رای، نصرالله پژمان فر با حدود ۳۷۷ هزار رای، محمدحسین حسین زاده ی بحرینی با حدود ۳۵۳ هزار رای، رضا شیران خراسانی با حدود ۳۴۳ هزار رای و جواد کریمی قدوسی با حدود ۳۲۴ هزار رای، به ترتیب نفرات اول تا پنجمی بودند که توانستند به نمایندگی از مردم مشهد، وارد مجلس دهم شوند. نفر سوم و نفر چهارم رای آورندگان، یعنی محمدحسین بحرینی و رضا شیران، متعلق به حزب پایداری نبودند، اگرچه اصول گرا به شمار می رفتند. حزب سیاسی رضا شیران، جمعیت پیشرفت و عدالت و تنها نامزدی در انتخابات مجلس دهم بود که رسما مورد تایید و حمایت محمدباقر قالیباف قرار گرفت.
ماجرای سوم: هفته ی آخر خرداد ۹۲ و پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، آمار تفکیک شده ی استانی وزارت کشور حاکی از آن بود که حسن روحانی با حدود ۵۲۹ هزار رای، محمدباقر قالیباف با حدود ۳۰۳ هزار رای و سعید جلیلی با حدود ۱۱۱ هزار رای، نفرات اول تا سوم انتخابات ریاست جمهوری در استان خراسان رضوی شده اند. حتی خود روحانی هم فکر نمی کرد که در استان و به تعبیری شهر قالیباف، بتواند او را شکست دهد. همه متعجب بودند که چرا رای مردم مشهد، با این فاصله ی حدود ۲۲۶ هزار نفری، به نفع روحانی چرخیده! اگرچه این اتفاق در انتخابات های قبلی نیز مسبوق به سابقه بوده است، اما محبوبیت قالیباف در مشهد، آن قدر محسوس بود که تحلیل گران با هر گرایشی، آراء این شهر و خراسان را برای قالیباف کنار گذاشته بودند و سعی بر این بود که روحانی با اختلافی اندک بتواند جایگاه دوم را از آن خود کند و نامزد مشهدی دیگر این شهر یعنی سعید جلیلی، نتواند دوم شود. اما اگر رای قالیباف و جلیلی را با هم جمع کنیم، باز هم حدود ۱۱۴ هزار رای از روحانی کم می آورند؛ این یعنی رای مشهد، بیش از آن که قومی-قبیله ای باشد، ایدئولوژیک بوده است و مبتنی بر حمایت دو رئیس جمهور اسبق و نیز حجت الاسلام سیدحسن خمینی از روحانی، نهایتا اکثرشان به روحانی رای داده اند.
حال این سه ماجرا - که طی سه سال اخیر در مشهد رخ داده- را بگذاریم کنار هم و به قضاوت بنشینیم؛ مردمی که اگرچه اکثرا با کنسرت موافقند، ولی تصمیم گیرندگان و مقامات عالی رتبه ی شهر با کنسرت مخالفند، مردمی که در انتخابات مجلس، اتفاقی را که در تهران به نفع فهرست امید رقم خورد را در مشهد به نفع فهرست ائتلاف اصول گرایانی رقم می زنند که سه نفر از آن فهرست، از اعضای معروف حزب پایداری و سراپا مخالف برجام بوده و هستند و مردمی که در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲، به گفتمان مذاکره با دنیا و در واقع به بازتولید و روایتی به روز از گفتمان سیاسی و فرهنگی اصلاحات و دو رئیس جمهور قبل از محمود احمدی نژاد، یعنی آیت الله هاشمی رفسنجانی و «رئیس جمهور اسبق» رای می دهند.
هر تحلیل گری اگر این سه اتفاق را که طی سه سال پیاپی رخ داده، مورد تامل قرار دهد، گیج می شود، اما توضیح آن اصلا برای یک تحلیلگر مشهدی، دشوار نیست. در این باره، ذکر نکات زیر، مفید به نظر می رسد:
۱- تعبیری به نام بافت سیاسی برای مشهد می تواند به کار رود، کما این که برای هر نقطه از دنیا که حکومتی بر آن استوار و مردمی در آن از حقوق شهروندی برخوردارند، لفظا، این عبارت کاربرد می یابد، اما در عمل، آن چه که به عنوان جریان سیاسی منسجم، هوشمند، هدفمند و جریان ساز که بخواهند در مشهد فعالیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی منسجم انجام دهند و طیفی از مردم را لااقل سالیانه با خود همراه کنند، در مشهد وجود ندارد؛ به جز برخی از طیف های خاص - که قدرتمند هستند اما این قدرت را از مردم اخذ نکرده اند - مانند انصار حزب الله مشهد که مورد حمایت معنوی آیت ا... علم الهدی هم هست. در ساحت عمل، جریانی در مشهد می تواند رسما و علنا رشد کند و فعالیت های تبلیغاتی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی اش را بسط دهد، که این جریان، با آن ماهیتا مخالفت نداشته باشد. طبیعتا این بدان معنا نیست که اصلاح طلبان حق فعالیت در مشهد را ندارند، اما به این معنا هست که تناسب تخصیص فضا و امکاناتی که در اختیار اصول گرایان و طیف های مورد حمایت نهادهای خاص در مشهد قرار می گیرد در قیاس با اصلاح طلبان، آن قدر که در تهران عادلانه و بدون هرگونه تبعیضی هست، محقق نمی شود. مشهد در واقع شهر مطلوبی برای فعالیت اصلاح طلبان نمی تواند باشد تا زمانی که امام جمعه ی آن، بارها اصلاح طلب به ما هو اصلاح طلب را شدیدا مورد عتاب در خطبه های نماز جمعه قرار داده است. اگر در نهادهای قدرت تهران، دعوا بر سر فتنه است، در نهادهای قدرت مشهد، دعوای حیثیتی بر سر نفس اصلاح طلب بودن هم هست.
۲- و اما علت اصلی، به اعتقاد نویسنده، مورد فوق نیست، چون به هر ترتیب، اشخاص شناخته شده ای از صافی شورای نگهبان عبور کرده اند و با شناسنامه ای کاملا اصلاح طلبانه، وارد عرصه ی رقابت انتخابات مجلس دهم شدند، ولی رای نیاوردند؛ شخصی مانند حسین امینی، استاندار اسبق سیاستان و بلوچستان در دولت اصلاحات و رئیس بنیاد امید ایرانیان خراسان رضوی و رئیس ستاد انتخاباتی محمدرضا عارف در خراسان که در صدر فهرست انتخاباتی امید در مشهد بود، بهترین نمونه برای ذکر است. علت العلل این انتخاب مشهد در سال ۹۴ و آن انتخابات همین مشهد در ۹۲، متاسفانه، در چارچوب علوم سیاسی، توسعه نیافتگی سیاسی و به زبان دیگر، رای غیر هوشمندانه است. رای مردم مشهد، به عنوان دومین کلان شهر جمهوری اسلامی ایران، با رای مردم اصفهان، شیراز و تبریز، قابل مقایسه نیست؛ چون در کلان شهرهای دیگر، این تناقض آراء طی دو سال و این انتخاب ضد و نقیض در ریاست جمهوری یازدهم و مجلس دهم رویت نمی شود.
بحث بر سر این نیست که چون مردم مشهد به فهرست امید رای نداده اند، عیبی متوجه انتخابشان است، بلکه بحث بر سر تضاد و تناقض حداکثری مردم یک شهر طی کوتاه ترین بازه ی زمانی انتخاباتی یعنی دو سال و انتخاب اصلاح طلب ترین نامزد انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۲ و سپس انتخاب اصول گراترین فهرست انتخاباتی مجلس دهم در سال ۹۴ است. چطور می شود انتخاب گفتمان مذاکره با آمریکا و گفتمان مورد حمایت آیت ا... هاشمی و رئیس جمهور اصلاحات را - که وجوه سیاسی و فرهنگی آن برای همه ملموس است - را با گفتمانی که بیشترین تقابل و تضاد را با این نگاه دارد یعنی فهرست اصول گرایان ۹۴ مشهد، در کنار هم قرار داد؟
این یعنی مردم مشهد، دقیقا متوجه نشده اند که چه کسی را می خواهند به قدرت برسانند؛ یک سال روحانی را به قدرت می رسانند تا مذاکره کند و برجام را رقم بزند و دو سال بعد، کریمی قدوسی و پژمان فر و قاضی زاده ی هاشمی را هم به قدرت می رسانند که اساسا و ماهیتا با روحانی و اصلاحات و مذاکره و برجام و محورهای گفتمانی دولت یازدهم، تمام قد مخالفند.
شفاف ترین نکته ای که از رای مردم مشهد می توان به طور دقیق و منطقی و تحلیل کرد، رای بالای آن ها به قاضی زاده ی هاشمی است، یعنی پسرعموی وزیر بهداشت، محبوب ترین وزیر دولت یازدهم در سراسر کشور؛ محبوبیت و خوش نامی فراوان وزیر بهداشت در کل کشور و مخصوصا استانش یعنی خراسان رضوی، از دلایلی بود که باعث شد دو پسر عموی او از شهر مشهد و فریمان، وارد مجلس شوند. این واقعیت از آن جا قابل استنتاج است که قاضی زاده در فهرست اصول گرایان، نفر چهارم از پنج نفر بود، اما توانست رای اول مشهد را از آن خود کند؛ پس مشخص است بسیاری از مردم مشهد، به فهرست اصول گرایان رای نداده بلکه فهرستی مختلط را با سلیقه ی خود به صندوق انداخته اند که در اکثر این فهرست ها، نام پسرعموی وزیر بهداشت هم بوده است.
۳- برخی این گونه عنوان می کنند که تبلیغات اصول گرایان در مشهد بیشتر بوده و نتیجتا آن ها برنده شده اند. با فرض صحیح در نظر گرفتن این گزاره، سوالی که پیش می آید، این است که پس چرا در تهران - که اصول گرایان از اصلاح طلبان بیشتر تبلیغات کرده بودند - دقیقا عکس نتیجه ی مشهد آن هم در هر دو انتخابات مجلس و خبرگان رخ داد؟ پاسخ، علتی است در ادامه ی مورد فوق؛ مردم مشهد علاوه بر این که عجیب و غیرقابل پیش بینی رای می دهند، خیلی توصیه پذیر هم نیستند. یعنی نمی توان شخصیت خاصی را یافت که اگر از فلان فهرست - خواه اصول گرا، خواه اصلاح طلب یا جریانی دیگر - حمایت کند، آن ها نیز پیرو انتخاب او به آن شخص رای بدهند. این البته هم حسن است و هم عیب؛ حسن است چون استقلال فکری بالای مردم را نشان می دهد. عیب است چون تبعیت کردن از شخصیتی هم فکر و هم گفتمان، حسن است نه عیب؛ به هر حال قاعدتا هر یک از مردم ایران، به یک گفتمان قرابت فکری داشته و هر گفتمان هم چند نفر تابلو و شخصیت مشهور دارد، پس من حیث المجموع، این جا تبعیت نکردن از شخصیت مشهور یک جریان، به مثابه تکبر و عدم توسعه یافتگی سیاسی است، نه پیاده نظام نبودن و مستقل رای دادن.
امروز در ایران، مهم ترین رسانه، تلگرام است و به تعبیری، تلگرام همه جا حکمرانی رسانه ای می کند. پس نمی توانیم بگوییم که اطلاع رسانی ضعیف بوده یا دلایلی از جنس تبلیغات ناکافی چون پایداری ها نیز از حیث تبلیغات، اگر از اصلاح طلبان ضعیف تر نباشند، قوی تر نیستند.
سخن آخر:
بعد از انتخابات، با خیلی از مشهدی ها صحبت کردم؛ نکته این جاست که اولا بسیاری شان، مخصوصا میان سال ها، برایشان مهم نبود که نامزدی که اسمش را روی تعرفه نوشته اند، اصول گرا بوده یا اصلاح طلب، بلکه شهرت او برایشان مهم تر بود. بسیاری از مشهدی ها، ۹۲ به روحانی رای دادند و ۹۴ به کریمی قدوسی و پژمان فر، چون این ها اسمشان سر زبان ها افتاده است در مشهد، به همین سادگی.
ثانیا، در مشهد، برخلاف تهران، مردم مجلس و انتخابات مجلس را، یک پنجم انتخابات ریاست جمهوری هم جدی نمی گیرند و فضای شهر، مثل تهران انتخاباتی نمی شود.
واقعیت این شهر این است که، برخلاف تهران که از مدارس، مردم می آموزند که چگونه سیاسی شوند و این سیاسی شدن در دانشگاه ها قوام می یابد، ساخت های آموزشی و نیز مردم نهاد در مشهد، شدیدا فشل و بی هدف بوده و نتیجتا، ذائقه ی اصلی و سلیقه ی سیاسی مردم مشهد را، فعلا، متاسفانه، فقط می توان از نتایج انتخابات های ریاست جمهوری استمزاج کرد، نه هیچ انتخابات دیگری. در انتخابات ریاست جمهوری، مردم مشهد به آن کسی رای می دهند که بیشتر از حرف هایش خوششان بیاید، مثل تهران.
خود کرده را تدبیر نیست.
اگر جسارت گذاشتن نظر را نداشته باشید بدانید روز بروز محبوبیت خود را از دست خواهید داد،وقتی جامعه یکطرفه باشد و تک نظر ،پس دانستن یا ندانستن خبر چه ارزشی دارد ،شاید بگویید ما هر روز تعدا بیننده مان زیاد می شود ولی ببینید و نظر سنجی بکنید ببینید چند درصد با روشهای شما از جمله عدم پخش نظرات علی الخصوص نظراتی که توهین نیستند شاید کمی تند باشند یا حاوی سوال از شخص مورد نظر یا گوینده خبر ولی عدم پخش نظرات توسط شما روزی شما را نیز گوشه نشین و محصورخواهد کرد ،پس بنظر بنده سعی کنید این رویه را کمی متعادلتر کنید یا اینکه به کار دیگری مشغول شوید.
با تشکر - رضا جوانشیر
۱- مردم کشور ما در حال رشد هستند و در کل کشور عقب افتادگی اجتماعی وجود دارد.
۲- علت نوسانات تنها مربوط به مردم نیست. مردم در کل هوشمندتر از نهادهای اجتماعی هستند. علت رای بالای مردم به آقای روحانی چهره اعتدال گرای ایشان بود نه چهره اصلاح طلب ایشان، اگر آقای روحانی تنها به عنوان چهره اصلاح طلب کاندیدا شود،احتمال رایش پایین است.
۳- کشور ما در حال رشد است و هرکس تا حدی حق آزادی و انتخاب و اظهارنظر دارد، هر چند که ما هنوز پیشرفته نیستیم. شما هم با اینکه در مشهد زندگی نمیکنید و با یک جامعه آماری غیر اصولی و با پیش فرض های ذهنی خودتان. با اطلاعات ناقص درباره مردم خوب صحبت نمی کنید ولی به خودتان به راحتی حق میدهید در مورد مردم از یک تریبون بد حرف بزنید.
۴-ان شاالله همگی ما بتوانیم روش علمی اطلاعات ارایه کردن و تحلیل کردن را یاد بگیریم. تا با کمک آن همگی بتوانیم به رشد اجتماعی جامعه ان کمک کنیم.
شما اصلا فکر نکن کسی که به روحانی رای میده دو سال بعد به کریمی قدوسی رای داده ...
تهران با مشهد خیلی فرق داره ... تو رد صلاحیت ها بالاخره ده بیست تا کاندیدای درست حسابی از اصلاح طلبا تایید شدن تو تهران ... تو مشهد انصافا نگا کن کیا رو معرفی کردن ...
اصلاح طلبا دو تا کار باید بکنن برا قدرت نمایی تو مشهد:
1. یه کاندیدای مشهور مث مطهری بیاد از مشهد کاندیدا شه تا با اقتدار اول شه
2. به مردم اطمینان بدین که با شرکت در انتخابات وضعشون عوض می شه ... طرف برا 2 ساعت کنسرت باید تا نیشابور بره و برگرده بعد بهش می گی برو به اصلاح طلبا رای بده ؟!
تفاوت انتخاب مردم در سال 92 و 94 ناشی از عدم توسعه یافتگی سیاسی نیست ؛ دلیل این است که مردم مشهد از اوایل سال 92 در این شهر دجار بحران های اقتصادی فراوانی مانند موسسه میزان ؛ پدیده ؛ بدرطوس و امثالهم شدند مشکلاتی که نزدیگ به دو میلیون از شهر 3 میلیون نفری مشهد رو درگیر خودش کرده که متاسفانه دولت محترم کوچکترین توحهی بهش نکردند ؛ این تغییر رویکرد یعنی ناامیدی مردم از یک جریان و یک گفتمان و امید به دیگری
امیدوارم در ماههای باقیمانده از دوره ریاست جمهوری ؛ رئیس جمهور محترم قدمی در راه رفع مشکلات و بحران های اقتصادی در مشهد بردارند
در مشهد 45 درصد حاشیه نشینی داریم که در کشور بی نظیره و اتفاقا حضور اینها در پای صندوق ها خیلی پر شور است.
این حاشیه نشین ها زیاد درگیر معادلات سیاسی و صاحب تحلیلهای سیاسی نیستند.
حضور فعال پایگاههای فرهنگی در مساجد حاشیه مشهد در انتخابات مجلس که با لیست واحد حضور دارند کاملا اثرگذار است. در انتخابات ریاست جمهوری هم نمایندگان اصولگرا متشتت بودند و البته مردم شخصا مناظرات رو پیگیری کردند و رای اونها حاصل تصمیم خودشان بود.
اما در انتخابات مجلس بدلیل عدم شناخت کافی از افراد و جناح ها در مشهد و حاشیه شهر فرصت تصمیم سازی به پایگاههای فراگیر اصولگرایان در مساجد و مراکز فرهنگی می دهد.
اگر دقت کنید الان 3 دوره است اصلاح طلبها حتی یک نماینده هم در مشهد ندارند چون پایگاه مستحکمی ندارند.
البته بحث فراوان است و مجال گفتن کم.
موفق باشید
"چون این ها اسمشان سر زبان ها افتاده است در مشهد، به همین سادگی."
راحت میتونم بگم حدود 90درصد مردم معیار انتخابشون همینه! چون اعتقاد دارن هیچکدوم فرقی با هم ندارن و ...!!!
تو اکثر شهرستان ها این عامل اصلی رای دادنه.. چه رییس جمهوری چه مجلس چه خبرگان چه شورای شهر(حتی شورای روستا! خودم شاهد بودم، شخصی بدنام! که به خاطر خصوصیات منفی و کارهای منفی اسمش سر زبون ها افتاده بود، تو انتخابات شورای روستا رای آورد!!!!)
داخل پرانتز اینم بگم! :D (مردم هیچ شهری رو با مردم تهران مقایسه نکنید! مردم تهران فقط ساکن تهرانن، تهرانی نیستن که مثلا بگید مشهدی ها در مقایسه با تهرانی ها فلان و ...!!)
1.رای ندادن به افراد به اصطلاح اصلاح طلب ایا عقب موندگی سیاسی رو می رسونه؟
2.همین مردم تهران دوره قبل همه اصولگراها رو فرستادن تو مجلس این دوره لیست امید رو.این 4 سال باشعور تر شدن و اگه دور بعد مثلا مجددا تندروهای پایداری رو بفرستن مجلس باز شعورشون میشه مثل مردم مشهد؟
3.تو کدوم منبع علوم سیاسی طرفداری از یه حزب خاص نشون دهنده میزان درک بیشتر مردم فلان جا نسبت به بهمان جاست؟
4.لطفا دموکراسی رو با نوشتن این تحلیل ها به سخره نگیرید.
من مشهدی ام
خودم بهتر میدونم اینجا چه خبره
تهران کل لبست اصلاحات و حامیان دولت رای آورد چون یک لیست بود اما توی مشهد سه چهار لیست بود
یکی لیست اصلاح طلبا بود
یکی لیست حامیان دولت و اعتدالیون
یکی هم لیست اعتدال توسعه که با حمایت زیاد نوبخت همراه بود
شما اگه نتایج انتخابات مشهد رو ببینید نفرات 6 تا 15 همگی از این سه لیست بودن
1- جلوگیری از اختلاس گران پدیده شاندیز و درگیر شدن بیش از 300 هزار نفر از مردم مشهد ( هر 1.5 خانواده یک نفر ) با مشکل پس گیری پول بلوکه شده
2- شرکت هایی مشابه پدیده با نام های تبرک - پردیسبان - ابرده - مشهد مال - مارال و... که با سهام فروشی پول مردم را گرفته و عد از حکم توقیف دادستانی درکیر و دار پس گفتن پول هایشان هستند
3- موسسات قرض الحسنه ایی که پول مردم را خورده و پس ندادند ازجمله میزان و ثامن الحجج
4- برشکستگی بزرگترین شهرک صنعتی (طوس)خاورمیانه که بدلیل سود نجومی در شرکت های سهام فروشی سرمایه در گردش خود را از دست داده و تعطیل گشته اند
متاسفانه این اسیب ها را مردم از چشم مسئولين میبنند و بدلیل عدم توجه مسئولان به حقوق مردم در این 4 مورد مردم مشهد اقبال خود را برای شرکت در انتخابات ایران از دست داده اند
لازم به ذکر است که شرکت هایی چون بیز و پنبه یز و بادران پدیده های همی جدید مشهد میباشند
هر وقت 60 درصد و بیشتر شرکت کنند امثال کریمی قدوسی رای نمیارن.
مردم مشهد ناامید بودند و نتیجه انتخابات شد آنچه شد!
خلایق هر چه لایق...!!!
ایشون رو نمیشناسم اما سطح تحلیل ایشون رو در حد دانش آموزان مشهدی هم ندیدم
دو نکته از مباحث ذکر شده قابل قبول است
اول اینکه اصلاح طلبان در مشهد امکان فعالیت گسترده ندارند و مثال اوردن از اقای امینی استاندار سابق رد کننده این فرض نیست چراکه ایشان شخصیت شناخته شده ای در مشهد نیستند و شهرت ایام انتخابات به کسی کمک نمی کند
دوم اینکه شرکت مشهدیها در انتخابات مجلس پر رنگ نیست
پیشنهاد اینکه برای انتخابات شورای شهر از هم اکنون رسانه هایی در مشهد فعال شوند حتی ضمیمه های روزنامه هایی مثل ایران هم می تواند کارا باشد و همچنین سایت ها و کانال های شبکه های اجتماعی
"انتخاب" نظراتی را كه حاوی توهین است، منتشر نمی كند
گزارش ها و تحلیل هایی که حاوی توهین باشند چه؟ آنها را هم منتشر نباید بکنید؟
به نظر بنده، این تحلیل، یک مقدار دربردارنده اهانت به شعور بالای مشهدی ها بود
پ.ن:
بنده خوزستانی هستم و ساکن مشهد هم نمی باشم.