از سويي ماجراي فيشهاي حقوقي كه ابزار هجمه به دولت روحاني شده است و آرزوي يكدورهاي بودن دولت تدبير و اميد را در سر ميپروراند و از سوي ديگر جلسات جناح راست براي دستيابي به وحدت. محسن رهامي، رييس كارگروه تعامل و رايزني شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان معتقد است كه دولت در مقابل اين هجمهها عملكردي منفعلانه نداشته باشد و خود با انقلابي جدي ابتكار عمل را به دست گيرد و به اصلاح ساختارهاي مديريتي و كاهش فساد بپردازد.
به گزارش انتخاب، او همچنين نظراتي در مورد وحدت جناح راست دارد. اين فعال سياسي اصلاحطلب معتقد است كه بحران اصلي اصولگرايان نداشتن وضعيت تشكيلاتي منسجم و نبود فردي كاريزماتيك و محوري در اين جناح است. چنانكه سالهاي ٩٢ و ٩٤ نشان از اين امر داشت.
در سه سال گذشته هجمههاي زيادي نسبت به دولت آقاي روحاني طرح شده است.
اين هجمهها نيز اخيرا شدت گرفته است. به نظر شما مهمترين پروژههاي ضد
روحاني چه بوده است؟
بين انتقاداتي كه نسبت به دولت آقاي روحاني ميشود، بايد تفكيك قايل شد.
برخي از اين انتقادات توسط ياران دولت و از سر دلسوزي، اصلاح و كمك به دولت
و ملت مطرح ميشود. مانند انتقاداتي كه نسبت به فساد اداري، پرداختهاي
كلان برخي از مديران و مسائلي از اين قبيل ميشود. پولهايي كه در زمان
آقاي احمدينژاد از دولت خارج شده است و دولت بايد تلاش كند آنها را باز
گرداند و جلوي فسادهاي ساختاري را بگيرد. طرح چنين انتقاداتي طبيعي است و
نبايد اينها را با مخالفتهاي سياسي و منافع گروهي مخلوط كرد.
دولت ميتواند اين انتقادات را بشنود و به كمك آن راه حركت به سوي توسعه
كشور را دقيقتر و بهتر بردارد. در برابر اين انتقادات اگر دولت توضيحي
دارد يا مسالهاي وجود دارد بايد بيان كند. در غير اين صورت بايد براي مردم
شفافسازي كند كه ايراد كار از كجا بوده است و چه اقداماتي از حيث برخورد
با تخلفات صورت گرفته و مسائلي از اين دست را بيان كند. در كنار چنين
انتقاداتي، مسائلي از سوي جريانهاي تندرو و مخالف دولت مطرح ميشود كه
تنها جنبه سياسي دارد و متمركز بر منافع گروهي اين جريان است. يكي از
پروژههاي تندروها ناموفق جلوه دادن برجام بود كه سعي ميكردند اين موفقيت
دولت را امري ناچيز قلمداد كنند. آنها مرتبا حرف از عدم پايبندي طرف مقابل
در جامعه ميزدند و سعي ميكردند مردم را نسبت به توافقنامه مهمي كه بين
ايران و طرفهاي ١+٥ بسته شده بدبين كنند. اين نوع مخالفتها كاملا جنبهاي
سياسي دارد و به نوعي بازيسازي براي بدنام كردن دولت است. هرچه به
انتخابات ٩٦ نزديك ميشويم اين مخالفتها و هجمهها نسبت به دولت شدت خواهد
گرفت. از جهتي طبيعي است كه رقيب ميخواهد براي خود جاي پايي باز كند. در
حالي كه در هشت سال حاكميت اصولگرايان در ايران قطعنامههاي ناحقي عليه
ايران تصويب شد و هيچيك از آنها سخني در اين باره نگفتند. كساني كه امروز
علم ناحق بودن فيشهاي حقوقي نجومي را مطرح ميكنند رقمهاي اختلاس و از
بين رفتن و حيف و ميل كردن بيتالمال در دولت اصولگراي احمدينژاد را
ناديده گرفتهاند.
رقباي سياسي آقاي روحاني سعي ميكنند با بزرگنمايي ضعفهاي دولت و كوچك
جلوه دادن خدمات دولت خصوصا در حوزه برجام دولت را از محبوبيت و مقبوليت
ساقط كنند. در مقابل چنين بازيهاي سياسي دولت بايد ارتباط رسانهاي قوي با
مردم داشته باشد. متاسفانه مسائل از سوي دولت براي مردم شفافسازي
نميشود. در اين خصوص دولت بايد نشستهاي مرتبي داشته باشد. نه شخص
رييسجمهور بلكه وزرا و روابط عمومي رياستجمهوري و ديگر حوزهها بايد در
اطلاعرساني به مردم فعالتر عمل كنند. در اين حوزهها بسيار محدود ديديم
كه روابط عمومي رياستجمهوري بهطور شفاف اطلاعرساني كند و به افكار عمومي
اطلاعات درست و دقيق برساند.
به نظر شما ماجراي فيشهاي حقوقي و جنجالهايي كه در پي آن صورت گرفته چه هزينههايي را براي دولت ايجاد كرده است؟
پرداختهاي زياد به برخي از مديران ريشه در مصوبات دولتهاي نهم و دهم دارد
و ابتدا به ساكن در دولت آقاي روحاني ايجاد نشده است بلكه به دولت روحاني
به ارث رسيده است. اين مساله چيزي است كه تندروها سعي در پنهان كردن آن
دارند. از طرف ديگر اگر مجموع اين ارقام را با هم جمع كنيم در مقابل حتي
فقط يكي از اختلاسهاي ميلياردي كه در دولت نهم و دهم انجام گرفته بسيار
ناچيز خواهد بود. البته هيچيك از اينها دليل نميشود كه دولت بر پرداختها
به مديران كنترل نداشته باشد. در جامعهاي كه درصد بالايي از مردم زير خط
فقر زندگي ميكنند و چهل درصد جمعيت كشور در روستاهاي محروم هستند و در
شهرهاي بزرگي مثل تهران و تبريز و ديگر شهرها درصد زيادي از مردم در
شهركها زندگي ميكنند و گاهي براي زندگي مختصر و قوتلايموت لنگ هستند.
در بسياري از موارد مردم براي گذران زندگي خود بايد اقدام به فروختن
كليههاي خود كنند. در برابر وامهايي كه از بانكها ميخواهند بگيرند
دهها سند و مدرك، ضامن، چك و سفته بايد ارايه كنند. در كنار اين مساله
برخي از مديران كه متاسفانه چهره اصلاحطلبي هم دارند و سابقه حضور در دولت
اصلاحات را هم داشتهاند با دريافتهاي بالاي ٥٠ ميليون روي مديران
احمدينژادي را سفيد كردهاند. بنابراين قبل از اينكه از مخالفين و منتقدان
آقاي روحاني شكايت كنيم دولت بايد خود بر اساس قانون حداقل و حداكثر
دريافتهاي مديران نرخي را تعيين كند كه امكان دريافت بيش از حد و نامتعارف
وجود نداشته باشد. اينكه مخالفان دولت اينها را بزرگ كردهاند دليل
نميشود كه ما عيب خودمان را ناچيز برشماريم. دولت بايد طوري عمل كند كه
مخالفين نقطه ضعف كمتر و بهانه كمتري پيدا كنند. اين هجمهها ادامه خواهد
يافت. هر روز آنها ميتوانند از مديري اطلاعاتي را كسب كنند و در
روزنامههايشان علم كنند. درست اين است كه خود دولت ابتكار عمل را به دست
گيرد و چارچوب و ضوابطي را براي دريافتها و پرداختهاي مديران ارشد ابلاغ
كند. از اين طريق دولت بايد فرصت را از كساني كه درصدد تضعيف دولت هستند
بگيرد و اجازه ندهد كه مخالفين اين مسائل را مطرح كنند و جنجال و هياهو به
راه بيندازند. دولت نبايد در مواجهه به هجمههايي كه به آن ميشود، دنباله
رو منتقدين خود باشد. دولت بايد ابتكار عمل را به دست بگيرد و اقدامات
قاطعانه انجام دهد. سيستم اداري كشور يك سيستم عريض و طويل است كه ممكن است
دچار فساد شده باشد. اگر دشمن فرد بگويد كه بدنتان دچار عفونت شده بايد
آن را بررسي كرد و آن را شنيد. دولت به جاي پرداختن به پاسخگويي و توضيح
برخي اقدامات كه فقط وقت دولت را تلف ميكند بايد نسبت به اصلاح ساختارهاي
اداري كشور اقدام كند حتي اگر مخالفين يك كلمه هم در مورد آن انتقاد نكرده
باشند.
عملكرد رسانهاي دولت را در سه سال گذشته چطور ارزيابي ميكنيد؟
دولت روحاني در حوزههاي مختلف خوب عمل كرده است و توانسته فضايي از اميد و
نشاط در جامعه ايجاد كند و نماد اين اميد حضور چشمگير مردم در انتخابات
سال ٩٤ بود. در تهران ٣٠ نفر از ليست اصلاحطلبان راي آوردند و اين اتفاق
براي نخستين بار در انتخابات بعد از انقلاب ميافتاد. همه اينها نشان
ميدهد كه مردم دولت را موفق تلقي ميكنند. ميراثي كه از هشت سال حاكميت
اصولگرايان در كشور براي دولت باقي مانده است براي مردم عيان است. مردم
ميدانند كه زمان ميبرد كه دولت بتواند مشكلات را از سر راه بردارد.
قدمهاي خوبي برداشته شده اما دولت بايد سرعتعمل بيشتري به خرج دهد.
ساختار اداري را سريعا اصلاح كند. هم از نظر فساد اداري و هم از نظر
مديريتي دولت بايد اقداماتي در زيرپوست ساختار خود ايجاد كند. همچنين به
موازات كاري كه انجام ميدهد به مردم اطلاعرساني كند و مردم را در جريان
كارهايي كه انجام ميدهد قرار دهد. در دولت اصلاحات ارتباط رسانهاي دولت
قويتر بود و مرتبا مسائل از طريق دولت و وزرا براي مردم تشريح ميشد.
بنابراين دولت بايد بيشتر همت كند. چون فرصت كمي تا برگزاري انتخابات سال
٩٦ داريم، اطلاعرساني و توجيه افكار عمومي بسيار مهم مينمايد. اگر همين
چند ماه هم قدمهايي جدي در حل بحران اقتصادي و ايجاد رونق اقتصادي و كاهش
تورم بردارند و بخشي از بازار رشد كند، بسيار ميتواند مفيد باشد. تا مردم
بدانند وعدههايي كه در انتخابات مطرح شده بخشي از آنها در اين چهار سال
عملي شده و بخش ديگر هم به چهار ساله دوم آقاي روحاني موكول ميشود.
جريان مقابل دولت براي يكدورهاي كردن دولت و به دست گرفتن سكان مديريت
اجرايي كشور در انتخابات ٩٦ چه راهبردهايي را تعيين كرده و با چه چهرههايي
به انتخابات ٩٦ ورود خواهد كرد؟
جريان مقابل مدتهاست تلاش ميكند در خود انسجام ايجاد كند. جريان اصولگرا
از يك شخصيت كاريزماتيك محوري و تشكيلات منسجم و يكدست شبيه چيزي كه
اصلاحطلبان در دو انتخابات پيشين ايجاد كردهاند بيبهره است. اين جريان
تلاش ميكند كه اختلافات دروني خود را حل كند. اينكه حالا در اين يكسال
چقدر موفق ميشوداين مشكلات را حل كند مشخص نيست. جريان اصولگرا در
انتخابات ٩٢ با وجود تلاشهاي شبانهروزي آيتالله مهدويكني و جديت تمام
عيار او چند دستگي اصولگرايان حل نشد.
اين جريان نتوانست با يك نامزد واحد وارد ميدان انتخابات شوند. در مورد
انتخابات مجلس هم با وجود تلاش مجدد و نشستهاي زياد اصولگرايان در تهران
نتوانستند ليست واحد مقبول مردم ارايه كنند. هم ليستهاي متفرقه اعلام شد و
هم ليست ائتلافي آنها در تهران با استقبال مردم مواجه نشد. اين مساله نشان
از ضعف تشكيلاتي جناح راست و عدم مقبوليت اجتماعي آنها در افكارعمومي
داشت.
به نظر شما طرح مسائلي چون تشكيل لويي جرگه در جناح راست ميتواند موجب انسجام اصولگرايان شود؟
اخيرا صحبتهايي از جناح راست مبني بر تشكيل لويي جرگه و پارلمان اصولگرايي
يا مجلس اعلاي اصولگرايي مطرح ميشودو افرادي چون مرتضي نبوي، امير محبيان
و محمدرضا باهنر آن را بيان كردهاند. اينها نشان ميدهد كه عقلاي اصولگرا
به اين ضعف جدي پي بردهاند و تلاش ميكنند اين ضعف را به گونهاي حل
كنند. جريانهاي افراطي كه در جريان اصولگرا رخنه كرده و از آنها به جبهه
پايداري و حاميان آقاي احمدينژاد نام ميبرند مانع به انسجام رسيدن جريان
اصولگرا ميشوند. يك جريان معقول و خردورزي درون اصولگرايي تلاش ميكند در
قالب تشكيلات با طرح مسائلي از قبيل لويي جرگه يا مجلس اعلا يا پارلمان
اصولگرايي همه را زير يك چتر جمع كند. از طرف ديگر جريان تندرو اصولگرا تن
به قواعد بازي سياسي نميدهد و سعي ميكند با رفتن بين مردم و طرح شعارهاي
عوام فريبانه بقيه جريان را حول محور خودش حركت دهد. كاري كه در سال ٨٤
انجام دادند و وعدههاي كذايي در خصوص يارانه به مردم دادند. اينها نشان
ميدهد كه اين افراد از رعايت قواعد بازي سياسي سر باز ميزنند و در تلاش
هستند با روشهاي پوپوليستي بازي خود را پيش ببرند. اصولگرايان اگر بتوانند
در چند ماه باقي مانده مشكلات خود را حل كنند كه البته با توجه به شرايط
كنوني آنان بسيار بعيد مينمايد، ميتوانند يك نفر را به عنوان كانديدا در
سال ٩٦ معرفي كنند. اين جريان به دليل عدم موفقيت در انسجام و هماهنگي درون
خود ميكوشد دولت روحاني را با چالش مواجه كند و با بازيهاي رسانهاي
عمليات رواني بر ضد دولت به راه بيندازد. آنها تلاش ميكنند چند نفر از
مديران بانكها كه حقوقهاي كلاني دريافت كردهاند آنقدر بزرگ جلوه دهند كه
ميلياردها دلار اختلاس و فساد مالي دولت گذشته را كاملا در حاشيه قرار
دهند و مردم را نسبت به دولت بدبين كنند. در رابطه با مساله انسجام و وحدت
جناح راست بايد بگويم كه اصلاحطلبان از وحدت اصولگرايان استقبال ميكنند.
اصلاحطلبان كمك ميكنند كه اصولگرايان منسجم شوند و اقداماتي نيز در اين
زمينه انجام دادهاند و از يك رقابت سالم استقبال ميكنند؛ اينكه
اصولگرايان بر اساس قواعد مرسوم در تمام دنيا وارد صحنه انتخابات شوند. به
جاي شايعهسازي و وعدههاي عوامفريبانه و حركتهاي پوپوليستي و روشهاي
حذف رقيب با قواعد و عرفهاي پذيرفته شده جهاني وارد بازي سياسي شوند. بنده
به عنوان رييس كارگروه تعامل و رايزني شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان
در گذشته ديدارهايي با اصولگرايان داشتيم و اين ديدارها را ادامه خواهيم
داد. در قالب اين ديدارها تلاش ميكنيم با تقويت جريان اصولگرايي سنتي
اصيل موجود در كشور و با همكاري در حوزههاي مشترك تا جايي كه امكان دارد
از توسعه جريان افراطي و تندرو سياسي در جناح اصولگرا جلوگيري كنيم.
از بين چهرههايي مثل آقايان احمدينژاد، قاليباف، جليلي، لاريجاني،
صفارهرندي و ضرغامي كداميك قابليت رقابت و پيروزي در مقابل آقاي روحاني را
دارند؟
به نظر من قدري زود است كه وارد مصاديق شويم. در صورتي كه مشكل انسجام
اصولگرايان حل شود، اصولگرايان ميتوانند در انتخابات ٩٦ با آقاي روحاني
رقابت سالم داشته باشند و به موفقيت خود اميد داشته باشند. در غير اين صورت
اگر اصولگرايان با چند كانديدا وارد صحنه انتخابات شوند هيچ كدام از
افرادي كه نام برده شد توان رقابت جدي با آقاي دكتر روحاني را ندارند. فضاي
عمومي جامعه به گونهاي است كه مردم دولت آقاي روحاني را دولت موفقي
ميدانند. در شرايطي كه دولت بر تحريمها غلبه كرده است و در خصوص برجام
توانسته به موفقيتهاي خوبي دست يابد، مردم خيلي خوشبين هستند. از اين رو،
امكان يك رقابت پابهپا و جدي در بين اين اشخاص با آقاي روحاني ديده
نميشود. خوب است كه در ماههاي آينده اصولگرايان بتوانند به انسجام برسند و
فرد معتدلي كه عقبه اصيل اصولگرايي را با خود داشته باشد وارد صحنه كنند.
بايد منتظر نتيجه جلساتي باشيم كه اصولگرايان اخيرا براي رسيدن به وحدت
برگزار ميكنند كه در تلاش است تا لويي جرگه يا پارلمان اصولگرايي را تشكيل
دهد.