پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سعید جعفری در خبرانلاین نوشت: روابط سینوسی ایران و ترکیه روی دور منفیاش افتاده. دستکم چند دههای است که این روال بر مناسبات رقبای دیرینه سایه افکنده.
انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی با قدرت گرفتن معمار اقتصاد نوین ترکیه همراه میشود، هر چه اوزال، اقتصاد ترکیه را وسعت میبخشد ایران در انزوای منطقهای و بینالمللی حاصل از جنگ هشت ساله بیشتر فرو میرود. پایانِ اوزال، اما با آغاز شکوفایی ایران و دولتهای سازندگی و اصلاحات همراه میشود. هرچه هاشمی و خاتمی، ثبات و امنیت را به کشور هدیه میدهند، دولتهای ناپایدار و بیثبات دمیرل، ییلماز و تانسو چیلر تورم سه رقمی را به ترکیه تحمیل میکنند. این سیکل با آمدن محمود احمدی نژاد بار دیگر در شکل دیگرش رخ نمایی میکند. اردوغان، ترکیه را به بازیگر با پرستیژ منطقه و جهان بدل میکند و محمود، ایران را به سمت انزوای همهجانبه سوق میدهد.
بله درست حدس زدید روی کار آمدن روحانی دوباره معادله را تغییر داده، حالا ترکیه به عنوان عامل ناامنی منطقه شناخته میشود و معاون آنگلا مرکل، آنکارا را یکی از عوامل ناآرامیهای خاورمیانه معرفی میکند، درست در شرایطی که جهان از بازگشت ایران استقبال میکند.
اما اینبار ماجرا یک تفاوت با تجربیات پیشین دارد و آن جدی شدن منازعات منطقهای میان دو کشور است. ترکیه از بردهای ایران ناخرسند است، تحولات سوریه با تمام سرمایهگذاریهای رجب طیب، خلاف میل او رقم خورده، مصر از دست رفته، تونس و راشد الغنوشی به آداب دموکراسی پایبند ماندند و از صندلی قدرت کنار رفتند. ایران اما نه تنها صندلیِ اسد را مستحکمتر کرده، که عراق را هم در کنار خود میبیند، اوضاع در لبنان هم که مشخص است.
اردوغان ایران را به گسترش فرقهگرایی در منطقه محکوم میکند، درست همانطور که عربستان چنین میگوید. ترکیه همچون سعودی از لزوم کنار رفتن اسد سخن میگوید، آنکارا از حملات نظامی ریاض به یمن حمایت میکند و در تمام این موارد موضع ایران کاملا برعکس است.
ترکیه و اردوغان البته فقط مقابل ایران نایستاده که در چشمان خرس بزرگ هم جنگ انداخته و با روسیه درگیر شدهاند.
شاید هر تحلیلگر بیطرفی بر اشتباهات راهبردی اردوغان چه در عرصه سیاست داخلی و چه در مقوله سیاست خارجی اذعان نماید. رصد رفتارهای عدالت و توسعه از اشتباهات بزرگ رهبران این حزب در حکومت داری حکایت دارد؛ انسداد سیاسی در انتخابات پارلمانی، مقابله خشن با گروههای کردی، مسدود کردن فضای سیاسی داخلی و زندانی کردن روزنامهنگاران و نیروهای مدنی در عرصه داخلی همراه شده با تصمیمات نادرستی در سیاست خارجی همچون، قمار روی رفتن اسد و ماندن مرسی، درگیر شدن با روسیه و …
این اشتباهات نه چندان کوچک جای پای رجب طیب را در کاخ سفیدِ آنکارا متزلزل کرده و اگر هنوز هم عدالت و توسعه و اردوغان توانستهاند به رغم تمام این خطاهای راهبردی در قدرت بمانند در سایه دست آوردهای قابل تاملی است که در اقتصاد به ارمغان آوردهاند.
با این وجود فضا قدری تغییر کرده است. پس از چند بار لغو برنامه سفر ظریف به ترکیه، بالاخره این سفر انجام شد و این نشانه خوبی برای آینده روابط دو طرف محسوب می شود. از سوی دیگر درگیر شدن ترکیه در تنش های داخلی و انفجارها و حوادث تروریستی این کشور را به سمت نوعی بازنگری در روابط خارجی اش میل داده است.
با این ترکیه چه باید کرد؟
اما ما باید با این ترکیه پراشتباه، عصبانی و مغرور چه کنیم؟ حتما دامنزدن به تنشها با دیگر قدرت منطقهای، آنهم در شرایطی که مناسبات با سعودی، خود به بحرانی در روابط خارجی ما بدل شده، به سود ما نخواهد بود. با جدیتر شدن زمزمههای حضور نظامیِ زمینی عربستان با همراهی ترکیه، سطح تنشهای تهران و آنکارا حتما در سال آتی گسترش خواهد یافت.
چه دوست داشته باشیم و چه خیر، عربستان و ترکیه از کنار بودن ایران در فضای منطقه و بین الملل در هشت سال دولت مهرورز خرسند بوده و حالا تغییر در نظم جدید را بر نمیتابند. این نارضایتی تا آنجا بالا رفته که سعودی از عیان کردن روابط با اسرائيل نمیهراسد، ترکیه از خواستههای پیشین خود کوتاه میآید و بدون عذرخواهی رسمی اسرائيل بابت ماجرای کشتی آزادی غزه (۲۰۱۰)، از عادیسازی مناسبات با تلآویو سخن میگوید.
در چنین شرایطی که دشمنان، رقبا و در بهترین حالت غیر دوستان ما اختلافات خود را برای مهار ایران کنار گذاشتهاند، به استقبال رفتن از چنین روندی، بازی در زمین طرف مقابل خواهد بود. تهران باید تمام تلاش خود را برای عدم شکلگیری مثلث اسرائیل، عربستان و ترکیه به کار بندد و این اتفاق هم در مناسبات دوجانبه و هم در سطح بینالمللی قابل دستیابی است.
در سطح دوجانبه گسترش همکاریهای اقتصادی در پرتو امتیازات حاصل از دوران پسابرجام، میتواند مولفهای کلیدی برای رفع نگرانی ترکیه از ایرانِ پسابرجام باشد. روندی که به ویژه با اهمیت گاز ایران و مسیرهای انتقال آن به اروپا میتواند مد توجه دو طرف قرار گیرد.
در بعد بینالمللی هم افزایش درهم تنیدگی ایران با اروپا در دو محور اقتصادی و امنیتی میتواند نقش ترمز را برای اقدامات بی مهابای ترکیه در قبال ایران ایفا کند. در شرایطی که ایران همکاری اقتصادی گستردهای را با اروپا در پیش گیرد و از سوی دیگر به عنوان یک بازیگر مولد در تامین امنیت منطقهای، مبارزه با تروریسم و افراط گرایی به ایفای نقش بپردازد، دامن زدن به تنشها با چنین بازیگری برای هر کنشگری دشوار خواهد بود، حال این کشور میخواهد ترکیه باشد یا حتی ایالات متحده آمریکا.