arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۴۸۴۱۴
تاریخ انتشار: ۱۵ : ۱۳ - ۲۹ دی ۱۳۹۴

کرباسچی: رهبری با هاشمی رودربایستی ندارند/جریان احمدی‌نژاد ریشه ندارد

گفتگویی پیرامون برجام، ردصلاحیت برخی اصلاح‌طلبان از سوی هیات نظارت، حضور آیت الله هاشمی در لیست جامعتین، کاندیداتوری سیدحسن آقا، خطر ورود جریان احمدی نژاد به انتخابات و عدم حضور ناطق نوری و لاریجانی در شورای ائتلاف اصولگرایان.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
گفتگویی پیرامون برجام، ردصلاحیت برخی اصلاح‌طلبان از سوی هیات نظارت، حضور آیت الله هاشمی در لیست جامعتین، کاندیداتوری سیدحسن آقا، خطر ورود جریان احمدی نژاد به انتخابات و عدم حضور ناطق نوری و لاریجانی در شورای ائتلاف اصولگرایان.

به گزارش «انتخاب»، با غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در همان روزی که همه ایرانی‌ها در تب‌وتاب اعلام رسمی اجرای برجام و لغو تحریم‌ها بودند به گفتگو نشستیم. او برایمان از دستاورد تاریخی دیپلماسی دولت روحانی در به سرانجام رساندن مذاکرات و رسیدن به توافقنامه برجام سخن گفت و از جناح‌های سیاسی خواست که این دستاورد ملی را بخاطر منافع جناحی تحقیر نکنند. کرباسچی معتقد است الان دیگر زمان دلواپسی نیست، زمان دلواپسی آن موقعی بود که تحریم‌ها یکی پس از دیگری بر کشور تحمیل می‌شد.

از دبیرکل حزب کارگزاران درباره اصلاح طلبان پرسیدیم، او خوش‌بین است که از دل شورای عالی سیاستگذاری و ائتلاف اصلاح طلبان یک لیست واحد بیرون بیاید. کرباسچی اما به مثابه دیگر اصلاح طلبان از ردصلاحیت گسترده کاندیداهای جریان متبوعش گله مند است و معتقد است اگر هیات نظارت بر این رفتار اصرار داشته باشد نه تنها اصلاح طلبان که کشور با چالش روبرو خواهد شد و البته امیدوار است که روحانی با این روش مقابله کند.

او از رابطه آیت الله با رهبری هم سخن گفت، از تخریب‌ها علیه او و از اینکه حضور آیت الله در لیست جامعتین سرمایه و آبرویی برای آن لیست است.

شهردار پیشین تهران که جریان احمدی نژاد را ریشه دار و توانمند نمی داند، در این گفتگو به اصولگرایان کنایه زد و خواست دلیل عدم حضور ناطق در بین اصولگراها و اعلام استقلال لاریجانی را در رفتارهای خودشان جستجو کنند.

مشروح گفتگوی خبرآنلاین با غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی را در ادامه بخوانید؛

طی چند روز گذشته شاهد اجرایی شدن برجام و لغو تحریم‌ها بودیم، ارزیابی شما از مسیری که دولت روحانی در مذاکرات طی کرد و در نهایت به توافقنامه برجام و اجرای آن منتهی شد چیست؟ چقدر دیپلماسی این دولت را در به نتیجه رسیدن مذاکرات بعد از 12 سال موثر می‌دانید؟
روشن است که دیپلماسی دولت یازدهم این نتیجه را عاید کشور کرد. دیپلماسی دولت‌های نهم و دهم که این مشکلات را بوجود آورده بود. اما نکته مهمی که در این مقطع همه باید به آن توجه کنند این است که دستاوردهای ملی نباید تحت تاثیر رقابت‌های سیاسی داخلی قرار گیرد، سعی نکنیم این دستاوردهای ملی را تحقیر کنیم یا نادیده بگیریم. باید بپذیریم نتیجه این مذاکرات احساس امنیت، آرامش، رفع تحریم‌های ظالمانه و رهایی اقتصاد کشور از اسارت قدرت‌های برتر جهانی و از بند تحریم‌ها است.

مساله مهم تاسیس یک راه‌حل جدید در برخورد بین کشورهای درحال توسعه و کشورهای ابرقدرت است بخصوص در مواردی که همه آنها در مقابل کشورهای درحال توسعه همراه هم می‌شوند. در گوشه و کنار دنیا ممکن است یک کشور درحال توسعه با یک قدرت بزرگ دربیفتد ولی قدرت‌های دیگر از آن کشور درحال توسعه حمایت کنند. در این حالت مساله خیلی پیچیده نیست، همیشه وقتی بین قدرتها نبرد و نزاعی هست کشورهای کوچک ابزاری برای این دشمنی‌های بزرگ هستند ولی ایران در شرایطی قرار داشت که می‌توان گفت تقریبا تمام قدرتهای بزرگ جهانی برای تحریم ایران همدست شده بودند یا همراه بودند یا مجبور به همراهی بودند. اینکه دیپلماسی یک دولت بتواند در مقابل چنین شرایطی پیروز شود و گفتگوهای سیاسی بتواند نتیجه بخش باشد بیانگر تاسیس یک راه حل جدید در تاریخ دیپلماسی است.

همانطور که اشاره کردم ایستادن یک کشور در مقابل قدرت‌های بزرگ وقتی حمایت‌ کشورهای بزرگ دیگر را همراه خود دارد، خیلی کار سختی نیست. ولی دیپلماسی دولت روحانی توانست از یک دیپلماسی پیچیده‌ای که همه قدرتها در مقابل ایران قرار داشتند سربلند بیرون بیاید، این قدرت‌ها را قانع کند و آنها در شرایطی قرار بگیرند که راه حل مذاکرات را بپذیرند و همراه با ایران شوند.

برجام یک افتخار ملی و ماندگار برای دولت است، کسانی که احیانا در داخل بخاطر رقابت‌های سیاسی در مراحل مختلف سعی کردند که مذاکرات و برجام را نادیده بگیرند، کوچک بشمارند یا به آن اشکال وارد کنند این را به خاطر داشته باشند که برجام یک دستاورد ملی است. ممکن است در رقابتهای سیاسی خیلی حرف‌ها زده شود ولی به نفع منافع ملی نیست که این قِسم دستاوردها را نادیده بگیریم. دستاورد دولت یازدهم در این زمینه یک حادثه بزرگ تاریخی و ماندگار است که به نام این دولت و به نام شخص آقای روحانی و ظریف ثبت می‌شود. البته این نکته را هم بگویم که بزرگترین هنر دیپلماسی آقای روحانی در کنار مذاکره با خارجی‌ها این بود که توانست یک حمایت ملی و پشتوانه ملی را پشت برجام قرار دهد به نحوی که شخصیت‌های مختلف داخل نظام و مراکز مختلف قدرت را در حمایت از مذاکرات و برجام جذب کند.

اینکه نظرات  مجلس و قوه قضاییه با دولت همسو شوند، اتفاق بسیار مهمی است. خصوصا رهنمودهای رهبری در این خصوص  که نقش اساسی داشت. این هنر مدیریتی و تبیینی آقای روحانی است که در این مقطع از کشور و بخاطر دفاع از منافع ملی و وضعیت کشور داشتند. این مدیریت آقای روحانی را کسی نمی‌تواند نادیده بگیرد. برجام یک حادثه تاریخی است و آثارش از همین امروز در خیلی از ابعاد اقتصادی روشن شده و نمودارهای مختلف اقتصادی تاحدودی تحت تاثیر اجرای برجام قرار گرفتند. البته توقع معجزه ناگهانی اقتصادی شاید خیلی معقول نباشد ولی امیدواری زیادی است که ما بتوانیم در شرایط خیلی بهتر اقتصادی قرار بگیریم.

به بحث تحقیر دستاوردهای ملی اشاره کردید، رفتاری که در دوسال اخیر هم بارها از سوی عده‌ای تحت عنوان دلواپسان شاهد بودیم که دستاوردهای دولت در حوزه‌های مختلف را به چالش می‌کشند و مورد انتقاد قرار می‌دهند، آخرین اقدام هم خبر تهیه مستندی علیه دولت در آستانه اجرای برجام بود، فکر می‌کنید این قسم اقدامات چالشی منتقدان تندرو در مدت زمان باقیمانده از عمر دولت چقدر می‌تواند برای دولت مشکل‌زا باشد؟ خصوصا اقدمات برخی از این تندروها که در پارلمان حضور دارند؟
رقابت سیاسی در داخل کشور اتفاق بدی نیست و حتما یک نظام مبتنی بر آراء مردم ایجاب می‌کند که برای جذب آراء، تنوع حرف و موضع‌گیری‌های سیاسی داشته باشیم ولی اشاره حرف‌های من به همین افراد بود. برخی اظهارات مطرح می شود یا اقداماتی مثل انتشار همین مستند که از سوی این افراد صورت می‌گیرد در مسیر منافع ملی نیست. البته معتقدم عموم دیدگاه‌های ملی براساس این حرفها شکل نمی‌گیرد. ممکن است عده‌ای براساس تحلیل سیاسی یا منافع جناحی طرفدار این تندروها باشند و مواضع آنها را بپذیرند ولی عمده دیدگاه‌های مردم و آنچه تحت عنوان نگاه ملی شناخته می‌شود این مسائل را درک می‌کند. خیلی پیچیده نیست که بفهمیم تمام این دلواپسی‌ها جناحی است نه مبتنی بر منافع ملی. آن زمان که این تحریم‌ها در حال شکل گرفتن بودند و این هزینه‌ها برای کشور بوجود می آمد زمان دلواپسی بود نه الان.

آن زمانی که آیت الله هاشمی بارها گفتند که این تحریم‌ها خصوصا تحریم‌های شورای امنیت ممکن است راحت گذاشته شود ولی برداشتن و رفع آن به این سادگی‌ها نیست؛ توجه نکردند. کشوری که تحریم سازمان ملل شامل آن می شود خصوصا اگر موضوع تهدید امنیت جهانی مطرح باشد که ذیل بند 7 قطعنامه شورای امنیت قرار گیرد این موضوع به سادگی در عرف جهانی و دیپلماسی بین‌المللی قابل حل نیست. بسیاری از کشورها تا مرز فروپاشی، جنگ، نزاع، خشونت وحمله‌های ویران کننده پیش رفتند. جای دلواپسی آن زمان بود نه الان. آن زمان که آقای هاشمی دلواپس این بودند که گذاشتن این تحریم‌ها چه بلایی سر کشور می‌آورد و چقدر رفع آنها برای کشور هزینه برمیدارد چرا این افراد دلواپس نشدند.

بنابراین باید دید کسانی که امروز دلواپس هستند آن زمان که تحریم‌ها گذاشته می شد دلواپسی‌شان متوجه چه مساله‌ای بوده است. ایرادات الان این افراد این است که چرا تحریم‌ها اینگونه برداشت شده، چرا کم برداشته شده، چرا همه‌اش یکباره برداشته نشده، چرا زودتر برداشته نشده و ...در مقابل این چراها باید گفت چرا آن زمانی که این تحریم‌ها با آن ابعاد کلی گذاشته می‌شد و با سیاست خارجی که دولت سابق داشت یکی پس از دیگری این تحریم‌ها اعمال می‍شد این دلواپسی کجا بود؟
این بحث‌ها در فضای سیاسی برای بردن کرسی‌های مجلس یا رای ریاست جمهوری اشکالی ندارد ولی نباید تحقیر دستاوردهای ملی مجموعه‌ای از نیروهای متخصص و یک حرکت ملی باشد، خصوصا با آن وحدت نظری که در سطح نهادها، ارگان‌ها و قوای ملی کشور درباره برجام بوجود آمده است.

در زمان مذاکرات خصوصا بعد از امضای برجام یک توقعات اقتصادی در مردم ایجاد شد و شاید مردم منتظر باشند که نتیجه اجرای برجام را سریعتر در زندگی خود حس کنند، اما براساس آنچه که کارشناسان و مسئولان عنوان می‌کنند قطعا تاثیرات برجام به این زودی در اقتصاد کشور محسوس نخواهد بود، فکر می‌کنید در این شرایط دولت یا احزاب سیاسی چطور باید توقعات و انتظارات مردم را کنترل کنند تا برجام تبدیل به ضدبرجام نشود؟ اساسا چنین توقعاتی می‌تواند برای دولت ایجاد حاشیه کند؟
متاسفانه بیشترین حرف‌ها در این زمینه که اتفاقا باید به مردم زده شود را خود آقای روحانی با مردم در میان می‌گذارد. درحالیکه معتقدم باید همکاران ایشان در دولت در بخش‌های مختلف این موضوع را برای مردم تشریح کنند. بهرحال وضعیت این دولت با تغییراتی که در 8 سال دولت نهم و دهم در اقتصاد کشور بوجود آمد خیلی متفاوت و ویژه است.

من بارها گفته‌ام دولت آقای روحانی دولت خیلی مظلومی است. زمانیکه دولت اصلاحات روی کار آمد با یکسری کارشکنی‌ها از سوی مخالفان سیاسی خود روبرو شد ولی زمانی دولت را تحویل گرفت که 8 سال قبل از آن دولت سازندگی برسرکار بود و با بازسازی بعد از جنگ روال اقتصادی دولت روی یک روال معقولی بود، بسیاری از بخش‌های کشور اسب زین کرده بودند بنابراین مشکل چندانی برای آن دولت وجود نداشت. بعد از دولت اصلاحات حتی شرایط خیلی بهتری داشتیم، از نظر تورم، آمار اشتغال، سرمایه گذاری و رشد اقتصادی، کشور در بهترین وضعیت اقتصادی بود. با وجود اینکه درآمد نفتی هم آنچنان بالا نبود. اما پایان دولت احمدی نژاد واقعا آغاز یک دوره بحران برای هر دولتی که روی کار می‌آمد بود. شاید برخی اینگونه تحلیل کنند که ناتوانی یک جناح مدعی اداره کشور منتهی شد به اینکه هم خودشان هم مردم بفهمند اداره کشور کار دولت سابق و آن مجموعه نبود.

دولت روحانی وقتی روی کار آمد با شرایطی بسیار دشوار مواجه بود، درآمد اقتصادی کافی در کشور وجود نداشت. همانطور که شاهدید قیمت نفت به تدریج در این دو سال به 25 دلار رسیده است. خروج از وابستگی به نفت بخصوص بعد از آن رشد آنچنانی کار بسیار دشواری است خصوصا که دولت سابق با سخاوت در همه زمینه‌ها پول هزینه می‌کرد. فرض کنید دولتی که در زمان مهندس موسوی با 7، 8 میلیارد دلار اداره می‌شد اگر بعد از آن قرار بود کشور با سالانه 10 میلیارد دلار اداره شود خیلی راحت تر بود تا اینکه بعد از یک درآمد 130 یا 140 میلیارد دلاری بخواهیم کشور را با 20، 30 میلیارد دلار اداره کنیم.

اینها بحران‌های جدی در کشور است، ما الان با کشوری مواجه هستیم که حدود 200 هزار میلیارد تومان باید هزینه جاری صرف کند تا بتواند بین 15 تا 20 هزار میلیارد تومان کار عمرانی کند. یعنی از ده درصد بودجه کشور هم کمتر. در حالیکه کار عمرانی موتور محرکه اقتصاد کشور است و این نوع سرمایه گذاری چه در بخش دولتی چه خصوصی می تواند یک جریان رشد اقتصادی و کار بوجود بیاورد و رکود را از بین ببرد.

همین الان گفته می شود 37 هزار پروژه نیمه تمام در کشور داریم که نیازمند حداقل 400 هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری است. اگر بخواهیم این کارهای نیمه تمام را نادیده بگیریم که به تدریج کلی از سرمایه های کشور نابود می‌شود اگر بخواهیم آنها را تمام کنیم با این وضعیت بودجه عمرانی نزدیک به 25 تا 30 سال طول می کشد که فقط این کارهای نیمه تمام را تمام کنیم. در چنین شرایطی کنترل اوضاع اقتصادی و رکود کار بسیار دشواری است. البته اگر امنیت اقتصادی ایجاد شود، اگر مجلسی روی کار بیاید که به جای کارشکنی با دولت همراه دولت باشد البته نه همراهی برای اهداف سیاسی بلکه همراهی برای منافع ملی شاید بتوان امیدوار بود از این بحران عبور کنیم. اگر آماری که می‌گوید 11 میلیون نفر حاشیه نشین داریم صحت داشته باشیم این یعنی درگیر یک بحران بزرگ هستیم، این حاشیه نشینی می تواند منشا فساد اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی و ... باشد. واقعا چطور می توان این 11 میلیون نفر را از این وضعیت با درآمد اقتصادی که دولت دارد خارج کرد. با این قیمتهای نفت اگر همه پول نفت کشور را صرف یارانه کنیم بازهم کمبود داریم.

لذا باید نمایندگانی بیایند که با نگاه به منافع ملی دنبال حل مسائل کشور باشند. وقتی بحث اقتصادمقاومتی مطرح می‌شود منظور همین است، اقتصاد مقاومتی اقتصادی است که از درون کار تولید شود، از درون رشد کنیم اما نگاه به بیرون داشته باشیم و با اقتصاد جهانی پیوند داشته باشیم به نحوی که منافع سرمایه گذاری و منافع رشد اقتصادی را برایمان حاصل کند. دولت هم می‌تواند این مسائل را برای مردم تشریح کرد در مقابل مردم هم با نگاه به پیشینه این گفتگوها و سلایق سیاسی می توانند انتخاب خودشان را انجام دهند.

شاید بتوان اینگونه گفت که برجام در عین حال که می‌تواند دستاورد بزرگی برای دولت باشد، در عین حال دولت روحانی را روی لبه تیغ هم قرار داده است، هرکارشکنی که در مسیر اجرای برجام شود مثل وضع تحریم های جدید یا پایبند نبودن دولت آینده آمریکا و ...به نحوی می‌تواند فضای سیاست داخلی را علیه دولت روحانی تغییر دهد. شما مسیر اجرای برجام را چطور می بینید؟ این هشدار و خطر را احساس می کنید؟
در تمام کشورها جناح های تندرو و کندرو وجود دارد. خودمان باید خودمان را ساپورت و حمایت کنیم، خودمان باید منافع ملی کشور را حمایت کنیم. نمی‌شود که سیاست، اقتصاد و اداره کشور مبتنی بر این باشد که در آنجا تندروها و کندروها چه می‌گویند، اگر توانایی دیپلماسی، برخورد درست در روابط خارجی و اداره درست اقتصاد کشور را یاد بگیریم و بلد باشیم در هر شرایطی می توانیم پیش برویم.

صحنه دیپلماسی صحنه‌ای نیست که فقط یک طرف بتواند کاری کند، در مقابلش حرکتهای مختلفی می‌توانند وجود داشته باشد. طرف‌های مقابل آن دیپلماسی هم وجود دارد. من هیچ نگرانی از این بابت ندارم و معتقدم نباید نگران این باشیم که اگر در آمریکا افراطی‌ها روی کار بیایند سرنوشت برجام چه می شود. سیاست کشور  و رفتار سیاستمداران کشورمان براساس خویشاوندی با نیروهای معتدل آن کشور بنا نشده است. خیلی وقتها هم برخوردهای تندی در جریان مذاکرات کردند. اگر این دستاورد بزرگ تاریخ دیپلماسی و سیاست خارجی کشور را درست بشناسیم، قدر بدانیم، تحقیر نکنیم و سعی نکنیم در دعواهای داخلی عظمت این کار را ندیده بگیریم قطعا توان دیپلماسی ما و توان دیپلمات های ما آنقدر هست که در مقابل آن گروه‌های افراطی بدانند چه باید بکنند. به جای این دلواپسی‌ها خوب است که به سرداران عرصه دیپلماسی کشورمان اعتماد کنیم و کاری کنیم که آنها دست‌شان برای برخورد با افراطی‌های آمریکا و دیگر کشورها باز شود. باید به آن کسانی که این پیروزی را برای ما به ارمغان آوردند اعتماد به نفس بدهیم، از آنها حمایت کنیم تا بتوانند در مقابل هر حرکت افراطی دیگری هم کار را به نحو احسن اداره کنند. نباید نگران افراطی های آمریکا باشیم باید نگران افراط گری های درون کشور باشیم.

 اجازه بدهید وارد بحث‌های انتخاباتی شویم، بعد از خبرهایی که پیرامون اختلافات شورای راهبردی و شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان مطرح شد، تدبیر اصلاح طلبان بر شکل‌گیری شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان قرار گرفت. این شورا در این چندماهی که از عمرش می‌گذرد توانسته اختلاف ها را در جریان اصلاحات کم کند؟ امید به ائتلاف تان بیشتر شده یا...؟
به نظرم کار شورایعالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان مثبت بوده است و مجموعا جناح اصلاح‌طلب توانستند بر نقاط وحدت‌شان تکیه کنند و احیانا اگر اختلاف‌نظرهایی هست در مقطع انتخابات نادیده بگیرند و روی منافع ملی و معیارهایی که منافع ملی را تامین می کند بیشتر تاکید کنند. من حرکت این شورا را مثبت می بینم.

یعنی امیدوار هستید که از دل این شورا یک لیست بیرون بیاید؟
بله لیست واحد به مفهوم کلی کلمه وجود دارد، یعنی کلیات لیست حتما لیست واحد خواهد بود.

آقای عارف در نشست خبری که اخیرا داشتند عنوان کردند که اصلاح طلبان لیست کاملا اصلاح طلبانه ارائه خواهند کرد، پیش‌تر بحث‌هایی عنوان می‌شد مبنی براینکه شاید برخی چهره‌ها که رویکرد اصلاح‌طلبانه دارند هم در لیست اصلاح طلبان حضور داشته باشند، این دایره کاملا اصلاح طلبانه تا کجاست؟ مثلا افرادی مثل علی مطهری هم در این دایره قرار می گیرند؟
معتقدم در این مقطع اصلاح‌طلبی باید روی بحث منافع ملی متمرکز شود. منافع ملی در شرایط کنونی یعنی کسانی که دنبال رشد اقتصادی کشور، حل معضلات اقتصادی، امنیت و آزادی کشور هستند. این موضوعات هم بهم پیوسته است. بهرحال در گروه‌های اصلاح طلب ممکن است دیدگاه‌های مختلف وجود داشته باشد این هم سابقه تاریخی طولانی دارد، بحث های نظری بوده که برخی معتقد بودند اول باید توسعه سیاسی باشد برخی هم معتقدند باید توسعه اقتصادی باشد و ...

ولی در مقطع فعلی اصلاح طلبی باید متمرکز بر منافع ملی شود. منافع ملی هم به تایید همه کسانی که دلواپس این نظام هستند در شرایط کنونی شامل امنیت اقتصادی، رشد و توسعه اقتصادی، ملاحظه زندگی مردم، آزادی معقول اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و روی آوردن به اقتصاد مردمی و اقتصاد مقاومتی است.

اگر اینها را مدنظر قرار دهیم دایره اصلاح‌طلبی دایره خیلی تنگی نخواهد بود و بسیاری از چهره‌های معتدل و غیرافراطی کشور در این محدوده می‌گنجند. در واقع باید گفت در نبرد افراط گرایی و اعتدال با انگیزه اصلاح عملی امور کشور نه فقط اصلاح طلبی نظری، باید از همه این نیروها یارگیری کنیم، حتی کسانیکه که ممکن است با آنها در برخی از ابعاد اصلاح طلبانه اختلاف نظر داشته باشیم. اما در این مقطع می‌توانیم از همه آنها کمک بگیریم تا دیدگاه‌های افراطی را کنترل کنیم.

همان بحث یارگیری از رقیب که قبلا مطرح کردید و برخی اصلاح طلبان هم مخالف بودند چون معتقد بودند هویت اصلاح طلبی زیر سوال می‌رود؟
بله تقریبا. نه اصلاح طلبان مخالف نبودند، شاید در فهم مسائل و نوع تعبیر گاهی اوقات تفاوت نظر وجود داشته باشد ولی هیچ اصلاح طلبی امروز نیست که مخالف این باشد که مثلا آقای مطهری یا چهره‌هایی مثل ایشان وارد مجلس شوند افرادی که در دلسوزی‌شان برای منافع ملی و شجاعت‌شان در ابراز آنچه برای منافع ملی و مصالح کشور صحیح می‌دانند شک و شبهه ای نیست.

پس این احتمال هست که اگر در حوزه‌های استانی و شهرستانی یک کاندیدای اعتدالی یا اصولگرا باشد که پایگاه رای خوبی داشته باشد او را به کاندیدای اصلاح طلب با پایگاه رای پایین ارجحیت دهید؟
بله. اصلا این دستورالعمل کاری مجموعه شورای عالی برنامه ریزی اصلاح طلبان است. یکی از فاکتورهای مهم این است که از افرادی حمایت می شود که زمینه رای مردمی داشته باشند تا نیروهای افراطی که منافع ملی کشور را فدای دیدگاه های افراطی سیاسی خودشان می کنند وارد مجلس نشوند و برای دولت و اهداف دولت ایجاد مشکل نکنند.

هفته گذشته دستورالعملی و میثاق‌نامه‌ای از سوی شورای عالی اصلاح طلبان مطرح شد که در آن خواسته شده بود افرادی که در لیست نبودند خودشان انصراف بدهند و مستقلا ورود نکنند، در واقع این خواسته‌ای است که در آستانه هر انتخابات از سوی جریانات سیاسی مطرح می‌شود ولی در عمل کمتر به آن عمل می‌شود. فکر می‌کنید درحال حاضر جریان اصلاحات به لحاظ تشکیلاتی و انسجام به آن مرحله رسیده است که افرادی اگر در لیست نبودند سمعا و طاعتا از صحنه کنار بروند؟
تا جایی که خبر دارم عموم کسانی که در محدوده اصلاح‌طلبی و با انگیزه اصلاح طلبانه وارد صحنه شدند یک وحدت نظر جدی دارند. حتی در حوزه‌های شهرستانی و استانی این وحدت نظر وجود دارد. بنا بر این است که اگر آن شوراهای استانی تشخیص دادند که مصلحت است کاندیداهای اصلاح‌طلب در انتخابات بمانند یا نمانند آن را قبول کنند.

در کنار چهره‌های شاخص اصلاح طلب شاهد کاندیداتوری برخی چهره های ناشناخته اصلاح‌طلب بودیم که گفته می شد نزدیک به حزب ندا یا اتحاد ملت هستند. در جریان متبوع شما این نگرانی وجود ندارد که اگر چنین افرادی وارد مجلس شوند شاید در ادامه به آرمان‌های اصلاح طلبی پشت کنند؟
هیچوقت نمی‌شود فردی را برای آینده تضمین کرد اما باید تلاش شود که از تجربه‌های گذشته درس بگیریم. آن چهره‌هایی که تغییر موضع و رویکرد می‌دهند  باید بدانند این رفتار اخلاقی نیست که فردی با آرم و نام یک مجموعه سیاسی وارد انتخابات شود و رای مردم را بدست آورد ولی بعد تغییر موضع بدهد و به آن جریان پشت کند. مهمتر اینکه باید به این درک برسند که منافع بلندمدتشان ایجاب نمی‌کند که این مشی را دنبال کنند چراکه حتی آن جناح‌های رقیب هم به کسی که اینگونه راحت موضع سیاسی اش را عوض کند چندان بها نمی‌دهد. کسی که با آرم و نام اصلاح‌طلبان وارد مجلس شود بعد در آنجا به هر دلیلی رای و نظرش را تابع نظر رقیب کند یکبار تاریخ مصرف دارد برای بار دوم نه اصلاح طلبان به سمت او می روند نه رقبای اصلاح طلبان.

معتقدم این موضوع خطری برای جریان اصلاحات نیست. بهرحال نیروهای جدید و جوان باید حتما وارد صحنه شوند. نباید از این بابت نگرانی داشته باشیم اتفاقا نیروهای تازه نفس، جوان و توانمند انگیزه‌هایشان برای اصلاح امور کشور خیلی قوی‌تر است. شخصا معتقدم که باید راه را برای ورود نیرو و توان تازه به مجموعه نیروهای موجود باز کرد، سعی نکنیم که فقط به آنچه داریم بسنده کنیم. ما نیازمند گسترش حوزه‌های سیاسی به نسل جدید هستیم باید این نسل را وارد صحنه کنیم و اجازه بدهیم در کنار نیروهای باتجربه خودشان را آماده کنند که در آینده همه مسئولیت‌ها را بر دوش خود آنها باشد.

در بحبوحه انتخابات شورای شهر عنوان می‌شد که افرادی پول دادند و توانستند وارد لیست اصلاح طلبان شوند، الان هم زمزمه‌هایی وجود دارد که برخی افراد به همین روش قصد ورود به لیست اصلاح‌طلبان را دارند. این احتمال هست که جریان اصلاحات برای تامین هزینه‌های انتخاباتی تن به چنین کاری بدهد؟
من چنین چیزی را نشنیدم و فکر هم نمی‌کنم در جریان اصلاحات چنین چیزی وجود داشته باشد. اگر فردی به شکلی غیررسمی، غیرقانونی و غیراخلاقی چنین کاری کند اصلاح طلبان باید با او برخورد کنند.

آقای کرباسچی! کارگزاران تا کجا قرار است پای ائتلاف اصلاح طلبان بایستد؟ چه شرایطی ممکن است شما را از دایره ائتلاف اصلاح طلبان خارج کند؟
ما شرایطی برای این موضوع نداریم چون بین مجموعه نیروهای اصلاح طلب یک تفاهمی وجود دارد. حزب ما هم در همه مراحل و رده‌ها حضور فعال دارد.

در نتایجی که هیات‌های اجرایی اعلام کردند خیلی از چهره‌های اصلاح‌طلب تایید صلاحیت شدند اما هیات نظارت شورای نگهبان بسیاری از کاندیداهای شما را ردصلاحیت کرده و بنا به گفته آقای مرعشی فقط یک درصد از اصلاح‌طلبان تایید صلاحیت شدند. این تصمیم شورای نگهبان چقدر برنامه‌های انتخاباتی اصلاح طلبان را با چالش روبرو می کند؟
حتما این برخورد نه تنها برای اصلاح‌طلبان که اگر بخواهد بر آن اصرار شود کشور و نظام را با چالش روبرو می‌کند. اینکه از طرفی رهبری همه ارکان نظام  و مردم را حتی مخالفین را دعوت به حضور در انتخابات کنند و از طرفی دستگاه نظارتی چنین نگاه حذفی گسترده‌ای داشته باشد با هم جور در نمی‌آید. اگر دستگاه نظارتی بخواهد  انتخابات را بین افراد یک جناح برگزار کند این ظلم به انقلاب و لوث کردن دستور رهبری و ضایع کردن حقوق مردم است. بهانه عدم احراز صلاحیت که در اصل مفهوم خود می‌تواند قابل قبول باشد را نباید به جوک تبدیل کرد. شخصیت‌هایی مثل دکتر معین که برای ریاست جمهوری صالح تشخیص داده شده‌اند یا دکتر امراللهی که دانشمند اتمی و پایه گذار این سازمان بعد از انقلاب است برای چه نباید احراز صلاحیت شوند!

الان انتظاری از دولت دارید؟
فکر می‌کنم آقای روحانی و وزارت کشور قطعا با این دیدگاه تنگ‌نظرانه و خلاف شرع و مصلحت انقلاب و نظام مقابله خواهند کرد تا جمعی نخواهند قشر وسیعی از شخصیت‌های ارزنده نظام را از حق قانونی شان محروم کنند.

احتمال دارد که جریان اصلاحات وارد رایزنی با شورای نگهبان شود؟ البته قبل از این هم آقای رهامی عنوان کردند رایزنی با شورای نگهبان صورت گرفته ولی به نظر می رسد چندان مثمر ثمر نبوده است؟
دو بخش اجرا و نظارت در انتخابات باید درحال تبادل نظر باشند و جدای از هم نباشند. اینکه شبهه ای درباره کاندیداهایی وجود داشته باشد خب در هر دو جریان وجود دارد. شخصا فکر نمی‌کردم که به لحاظ انتخاب کاندیداهای اصلاح طلب ما دچار مشکل شویم. بسیاری از چهره‌های ارزشمند اصلاح طلب به این دلیل که نخواستند فضای انتخابات به افراط کشیده شود یا احیانا روی آنها حساسیتی وجود داشت خودشان کاندیدا نشدند ولی تشویق کردند که انتخابات گرم و آبرومند باشد. این 12 هزار نفر که خود را کاندیدا کردند سرمایه‌های ملی کشورند، همه از نخبگان و دارای تجربه و تحصیلاتی هستند که در شرایط قانونی آمده است. این ناشی از روحیه امیدی است که در این دولت در جامعه زنده شد و دولت یازدهم توانسته مشارکت سیاسی نخبگان جوان کشور را بسیج کند باید این شرایط را قدر دانست و فضا را با شائبه‌های سیاسی به یاس و ناامیدی نکشاند.

اگر مباحثی مثل اینکه اینها نیروهایی هستند که شناسایی شان سخت است یا دسترسی به سابقه شان دشوار است و... نباید بهانه شود که اجازه ندهیم نیروی عظیمی که برای حضور ابراز آمادگی کرده در معرض قضاوت و انتخاب مردم قرار گیرد.

چون این طیف گسترده امیدوار و توانمند را داریم من امیدوارم که دستگاه نظارت برخوردی نکند که اصلاح طلبان در مجموعه کشور دچار مشکل کمبود کاندیدا شوند. برای برخی چهره‌های باتجربه و توانمند و چهره‌های سیاسی قابل احترام نگرانی‌هایی وجود دارد که امیدواریم این موضوع به حداقل برسد.

 برخی اصلاح‌طلبان از ضرورت رایزنی در سطوح بالاتر مثل رایزنی با رهبری سخن می گویند، شما ضرورت این موضوع را در انتخابات پیش رو حس می کنید؟
ممکن است رایزنی در همه سطوح صورت بگیرد، ما نمی‌توانیم تعیین تکلیف کنیم که در چه سطحی انجام شود اما  به مجریان انتخابات خصوصا دولت این را می گوییم که دولتی که توانسته در مقابل یک مساله مهمی مثل برجام با دشمن ترین قدرت های خارجی بنشیند و مساله مهمی مثل مساله اتمی را حل و فصل کند توقع عمومی و مردم این است که در داخل هم یک سطحی از رایزنی و لابی برای حل این اختلاف سلیقه ها ایجاد کند و با همان دیپلماسی خارجی در سیاست داخلی هم روش مذاکره و حل و فصل مسائل از طریق گفتگو را دنبال کند. به هرحال همه جا بین نظارت و اجرا اختلاف نظرهایی وجود دارد، عده ای هم ممکن است این وسط در تایید یا ردصلاحیت ها دچار افراط و تفریط شوند، این مدیریت دولت و توانمندی دولت است که بتواند با هر سطحی که لازم است رایزنی کند و این اختلافات را به حداقل برساند.

انتخابات یکی از ابزارها و زمینه هایی است که می‌توان با گفتگو و مذاکره مستقیم اختلافاتی که ممکن است منجر به خشونت یا مشکلاتی در کشور شود به حداقل رسانده و احتمال برخوردهای غیردموکراتیک را به صفر برساند. این کار دولت می‌تواند خیلی سازنده باشد. توقع ما اصلاح طلبان هم از دولت این است که بتواند این کار را به یک فرجام خوبی برساند. تا الان هم تا جاییکه ما اطلاع داریم مجموعه وزارت کشور تلاش زیادی دارند.

 بحث سرلیستی آقای عارف چقدر جدی است؟ اینکه گفته می شود این سرلیستی قرار است پاداش از خودگذشتگی ایشان در انتخابات ریاست جمهوری باشد و گویا کارگزاران مخالف این موضوع است.
اختلاف نظر ممکن است در مجموعه نیروهای اصلاح طلب در مسائل مختلف وجود داشته باشد، واقعیت این است که بحث سرلیستی در جریان اصلاح طلب و در انتخابات مجلس تاکنون چندان تعیین کننده نبوده است. طبیعی است که اگر لیست نهایی تهیه شود و قرار باشد به مردم عرضه شود سن و سال، موقعیت اجتماعی، سابقه شغلی و ...در انتخاب سرلیست موثر باشد. مثلا فرض کنید در لیستی که کارگزاران بخواهد برای انتخابات خبرگان بدهد تقدم وتاخر شخصیت هایی که قرار است در آن لیست باشند مشخص است. در انتخابات مجلس هم همین است در گذشته هم به همین نحو بوده است. سرلیستی تعیین کننده مواضع و بحث‌های اصلی گروه های سیاسی نیست، این خیلی طبیعی است اگر قرار باشد 30 نفر در لیست اصلاح طلبان حضور داشته باشند در یک رفتار نرمال نمی آیند جوانی که دوره اولش است که کاندیدا شده را اول لیست بگذارند. گرچه این هم برای خودش هنجاری است که ممکن است برخی ها خصوصا نسل جوان آن را بپسندند. یا مثلا یک خانم سرلیست شود. این می تواند یک ارزش و معیاری باشد. شاید برای جامعه جوان ما ایده آل باشد که چنین هنجاری از یک گروه سیاسی ببینند.

در هرصورت معتقدم سرلیستی خیلی تعیین کننده نیست ولی توقع این است که  افرادی که موقعیت اجتماعی، سوابق و سن و سال شان از دیگر بهتر و بالاتر است در لیست بالاتر باشند.

پس احتمال سرلیستی آقای محسن هاشمی درصورتی که تایید صلاحیت شوند کم است؟
نمی دانم اصل حضور آقای محسن هاشمی در انتخابات چقدر ادامه پیدا کند. با توجه به حساسیتی که بخشی از گروه‌های افراطی به مجموعه خانواده آقای هاشمی و فرزندان ایشان دارند، شاید خود ایشان به این نتیجه برسد که با حفظ روحیه اعتدال و میانه روی در فضای انتخابات معقول باشد که انصراف بدهند. در ابتدای کار حضور و کاندیداتوری شخصیت‌های مختلف و معتدل برای تشویق نیروهای معتدل و کارشناس برای ورود به عرصه مفید بود اما الان که به تعداد و مقدار کافی نیروهای متخصص وجود دارند؛ شاید اصلا موضوع به اینجا منتهی شود که برای کنترل آن روحیات افراط گرایانه و عدم تحریک آن نیروهای افراطی، ایشان تشخیص بدهند عدم حضورشان برای کار انتخاباتی مفیدتر باشد. به هرحال فرزندان آیت الله هشمی دنبال کسب موقعیت و پست نیستند و بیشتر مسائل کشور، مردم و منافع ملی برایشان اهمیت دارد.

بعد از اعلام کاندیداتوری آیت‌الله هاشمی، حاشیه‌هایی درمورد تایید یا عدم تایید صلاحیت ایشان دوباره مطرح شده است، برخی احتمال می‌دهند شورای نگهبان دوباره ایشان را تایید صلاحیت نکند برخی هم معتقدند که شورای نگهبان برای بار دوم زیر بار این هزینه نخواهد رفت. پیش بینی شما از این موضوع چیست؟
ما نمی‌توانیم رفتارها را پیش‌بینی کنیم، لابد آقایان نظراتی دارند. ولی بحثی که درباره علت ردصلاحیت ایشان در انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد بحث توان جسمی و سن ایشان بود. ولی در انتخابات خبرگان این موضوع جای طرح ندارد، معتقدم احتمال ردصلاحیت ایشان خیلی بعید است خیلی از اعضای خبرگان هستند که از آقای هاشمی سن شان بالاتر است و شرایط جسمی خوبی ندارند.

درباره بحث‌هایی که درباره حضور ایشان در لیست جامعتین مطرح می‌شود، فکر می کنید جامعتین و مشخصا جامعه روحانیت به اعتبار ایشان احتیاج دارد یا ایشان نیاز به حضور در چنین لیستی برای رای آوردن دارند؟
هرجمعی که می‌خواهد به مردم پیشنهادی ارائه دهد حضور شخصیت‌های ارزشمند و شناخته شده مثل آقای هاشمی سرمایه و آبرویی برای آن لیست است. من فکر نمی‌کنم اکثریت آقایان لیست خود را از چنین امتیازی محروم کنند.

 بعد از اعلام کاندیداتوری آقای هاشمی برای انتخابات خبرگان ،روند تخریبی شدت گرفته است ، تحلیل تان از این قسم اقدامات علیه ایشان چیست؟
کسی که بخواهد آقای هاشمی را تخریب کند قطعا نمی تواند بگوید با انقلاب مخالف بوده به هرحال ایشان از بنیانگذاران انقلاب بودند از کسانی بودند که هزینه‌های زیادی برای انقلاب دادند. به همین خاطر هم باید متوسل به همین حرفهای سست شوند. آقای هاشمی نشان دادند که حامی و پیرو رهبری هستند. اظهارات رهبری درباره ایشان هم نشان دهنده اعتمادشان به آقای هاشمی است. ببینید رهبری در شرایط و موقعیتی نیستند که مجبور باشند کسی که اختلاف نظر اساسی با ایشان دارند را کنار خود نگه دارند. البته این اختلاف نظرهای جزئی بین همه افراد طبیعی است ولی چطور ممکن است رهبری کسی را که اختلاف نظر درباره اصل مسائل انقلاب داشته باشد برای پست مهمی مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام انتخاب کنند یا او را تحمل کنند که دو دوره ریاست جمهور باشد. یا تعبیرهایی که رهبری راجع به آقای هاشمی داشتند نشان می‌دهد به ایشان اعتماد دارند. رهبری که با آقای هاشمی رودربایستی ندارند. ما برخلاف این افراد معتقد نیستیم که رهبری تحت فشار حرفی را بزنند یا با رودربایستی با کسی داشته باشند. اینها تلاش های سیاسی است که عده‌ای در این نزاع‌های سیاسی به آن دامن می زنند و قابل اعتنا نیست.

کاندیداتوری سیدحسن اقای خمینی در انتخابات خبرگان و ورود عملی بیت امام به مباحث سیاسی در این مقطع را چقدر یک ضرورت می بینید؟
شخصیت ایشان را باید منهای وابستگی شان به بیت امام و ارتباط شان با افکار و اندیشه‌های امام که مسئول حفظ آثار و اندیشه های امام هستند هم دید. مجموعا شخصیت ایشان یک شخصیت علمی و اجتماعی تثبیت شده و شناخته شده‌ای است. هیچ کس نمی تواند به ابعاد بارز علمی و شخصیتی ایشان اعتراف نداشته باشد. معتقدم حضور ایشان در انتخابات از برکات این دولتی است که امید عمومی را بخصوص در نخبگانی مثل ایشان برانگیخته است که بیایند و حاضر شوند و این از خودگذشتگی را بکنند.

 حاج حسن آقا شخصیتی هستند که می توانستند در همان جایگاه علمی و اجتماعی خودشان باقی بمانند بدون اینکه خودشان را در معرض آرای عمومی قرار دهند، همان تحصیلات و تحقیقات خود را در حوزه و دانشگاه دنبال کند و خیلی علیه‌السلام در فضای تقدیس شده‌ای بماند ولی اینکه خودشان را وارد عرصه انتخابات می‌کنند یعنی یک از خودگذشتگی کرده اند. از خودگذشتگی در قبال ملتی که این همه سال فداکاری و از خودگذشتگی را کرده است. این حضور برای تقویت خواسته های مردم، بنیان های انقلاب و نظام است. ایشان می‌توانست در همان فضای بدون حاشیه و خدشه و مقدس خانواده امام خودش را حفظ کند اما اینکه خود را در معرض آرای عمومی قرار دهد یعنی پیه خیلی از موافقت‌ها ومخالفت‌ها را به تنش مالیده است. این حضور یک نعمت است و فکر می کنم مردم از این نعمت و فضایی که ایشان بوجود آورده و شور و نشاط و انگیزه ای در مردم ایجاد کرده خوب استقبال کند.

فکر می کنید عدم حضورشان در آزمون کتبی خبرگان تصمیم درستی بود؟ احتمال اینکه به این خاطر ردصلاحیت شوند را چقدر جدی می بینید؟
تا جاییکه من می‌دانم دیدگاهایی که به ایشان منتقل شده این نبوده که باید در آزمون انتخابات خبرگان شرکت کنند. آن دعوت عمومی استثناهایی داشت که بعدا اصلاح شد. اول گفتند کسانی که الان عضو مجلس هستند در امتحان شرکت نکنند این موضوع درباره شخصیت‌هایی مثل آیت الله امینی که الان خبرگان نیستند ولی سابقه حضور داشتند محل ابهام شد بعد آن استثناها اصلاح شد. تا جاییکه ما شنیدیم و اطلاع داریم دعوت ویژه ای از ایشان نشده است، حتی شنیدم که آثار علمی ایشان از قبل خواسته شده و مورد مطالعه قرار گرفته است. احراز شرط اجتهاد تنها راهش برای شورای نگهبان همانطور که خود آقایان گفتند تنها راهش امتحان نیست.

آقای کرباسچی تحرکات انتخاباتی اصولگرایان را چطور تحلیل می‌کنید؛ فکر می کنید با روندی که در این جریان در حال طی شدن است، عدم حضور آقای ناطق نوری و افردی مثل آقای لاریجانی در شورای ائتلاف چقدر می‌تواند برای این جریان آسیب زا باشد؟ با این شرایط فکر می کنید باز هم اکثریت مجلس در اختیار جریان رقیب تان قرار گیرد؟
جناب آقای ناطق نوری از شخصیت‌های شناخته شده، معتدل و به معنی واقعی اصولگرا هستند و برای خود ارزش‌های اصولی دارند که هر گاه نیاز به حضورشان در امور کشور و انقلاب بوده خدمت کرده‌اند. اگر امروز در بین دوستان قدیم خود و جریانات موسوم به اصولگرا حضور ندارند چرایی آن را باید این دوستان جستجو کنند. جدایی و اعلام استقلال آقای لاریجانی هم به نظرم به همین علت است.

در مورد مجلس دهم هم جریان اصلاح‌طلب تلاش می‌کند که حداکثر آرا و نمایندگان را در مجلس داشته باشد و اکثریت را از دست رقبا خارج کند ولی در یک روند سالم انتخاباتی طبیعتا این در اختیار رای دهندگان است.

خطر حضور جریان احمدی نژاد در انتخابات را چقدر جدی می بینید خصوصا با هشدارهایی که درباره ورود پولهای این جریان به انتخابات مطرح می شود؟ حضور وزرای احمدی نژاد در ائتلاف اصولگرایان می تواند مصداقی از نفوذ احمدی نژادی ها به انتخابات و در ادامه مجلس آینده باشد؟
من این جریان را چندان ریشه‌دار و توانمند نمی‌بینم که در یک رقابت سالم بتواند رای جدی در مجلس داشته باشد. کارنامه این مجموعه در دولت نهم و دهم و افرادی که از این جریان در مجلس بوده‌اند برای مردم و نظام روشن است و فکر نمی‌کنم خطری وجود داشته باشد.

نظرات بینندگان