پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : یقینا شرایطی که منجر به موفقیت فرمول 1+5 در مذاکرات هستهای ایران شد را نمیتوان عینا برای حل بحران سوریه به کار برد اما فهم آنها میتواند در ایجاد رویکردهای دیپلماتیک مؤثرتر برای حل این مسأله سودمند باشد.
تارژا کورومبرگ، عضو سابق پارلمان اروپا، میگوید موفقیت حیرتآور مذاکرات هستهای ایران به بحثهایی دامن زد مبنی بر اینکه آیا "فرمول 1+5" - گروهی متشکل از آمریکا، روسیه، انگلستان، فرانسه، چین و آلمان - میتواند برای حل بحرانهای دیگر به مانند سوریه و اوکراین مفید باشد یا نه.
وی در یادداشتی که در پایگاه اینترنتی "شبکه رهبری اروپا" (EuropeanLeadershipNetwork.org) منتشر شده چنین ادامه میدهد: "پیش از عجله برای اینکه فرمتهای 1+5 یا مشابه تبدیل به یک الگوی مذاکراتی جهانی در بحرانها شوند، باید بدانیم که چه چیزی منجر به موفقیت این ساختار در مذاکرات هستهای ایران شد."
کورومبرگ سه دلیل عمده برای موفقیت الگوی مذاکرات 1+5 و ایران برمیشمارد و اولین و مهمترین دلیل را "اراده سیاسی" معرفی میکند:
تا زمانی که باراک اوباما به عنوان رئیسجمهور انتخاب نشده بود، تحرکی وجود نداشت. در سال 2009، وی سعی کرد با ایرانیها ارتباط برقرار کند. پس از اینکه جوابی دریافت نکرد، رویکرد دو وجهی - دیپلماسی و تحریمها - را جایگزین خطمشی پیشین تغییر رژیم کرد. پس از انتخاب حسن روحانی در سال 2013، رخدادهای مثبتتری ظاهر شدند: اراده و عزم سیاسی اکنون در هر دو طرف وجود داشت. نکته حیاتی همین بود. اوباما به موفقیت در حوزه سیاست خارجی نیاز داشت، روحانی نیز به رفع تحریمها.
این نماینده سابق پارلمان اروپا میگوید اگرچه توافق موقت در ژنو و در نوامبر 2013 و توافق نهایی در وین در جولای 2015 منعقد شد اما "نتایج در مذاکرات دو جانبه بین دو خصم، آمریکا و ایران، با میانجیگری عمان بدست آمد."
این امر نباید اینگونه تفسیر شود که فرمول 1+5 برای دستیابی به نتیجه نهایی ضروری نبود. برعکس: این فرمت چتری کاملا قابل پذیرش برای ایران فراهم آورد تا با آمریکاییها مذاکره کنند.
کورومبرگ در ادامه میگوید حضور همه اعضای شورای امنیت سازمان ملل در فرآیند مذاکرات پذیرش توافق حاصله را در شورای امنیت تضمین کرد. وی همچنین معتقد است که اضافه شدن یک کشور دیگر به این جمع (آلمان) تأثیرگذاری آن را بیشتر کرد زیرا با هر دو طرف مذاکراتی روابط خوبی داشت:
در مورد سوریه "3+" میتواند شامل ایران، عربستان سعودی، و ترکیه باشد. مذاکرات سوریه در وین شامل آمریکا، روسیه، اتحادیه اروپا، و همچنین عربستان سعودی، ترکیه و برای اولین بار ایران بود. این برای اولین بار در چندین دهه بود که آمریکا و ایران مسائلی به غیر از برنامه هستهای را بحث میکردند و همچنین برای اولین بار بود که عربستان سعودی و ایران بر روی یک میز درباره سوریه سخن میگفتند. اما چرا نباید چین را در این مذاکرات دخیل نکرد؛ بالاخص با توجه به درسهایی که از 1+5 آموختهایم و همچنین منافع روزافزون چین در خاورمیانه.
واضح است نمیتوان شرایطی که فرمول گروه 1+5 را تبدیل به استراتژی برنده در مذاکرات هستهای ایران کرد، را برای حل بحران سوریه بازآفرینی کرد. اما فهم بهتر عواملی که مذاکرات هستهای را موفق ساختند میتوانند در ایجاد رویکردهای دیپلماتیک مؤثر برای مسأله سوریه و سایر بحرانهای آتی کمک کنند.