پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اغلب مسافراني كه قصد عبور از جاده چالوس كرج را دارند خانههاي كوچكي را روي كوهي كه در مدخل ورودي جاده چالوس قرار دارد، مشاهده كردهاند، به آنجا خط چهار حصار ميگويند. محلهاي كه نه شهر است و نه روستا! نه قوانین شهرنشینی بر آن حاکم است و نه روستا ! در آنجا میتوان با چند پاره آجر و بلوک سیمانی چاردیواری ای را 24 ساعته و شبانه با دیوارهای وصله پینهای بهدور از چشم ماموران شهرداری ساخت و نامش را به اصطلاح خودشان خانه گذاشت. پاي صحبت ساكنان اين محله كه بنشينيد به يك حقيقت تلخ ميرسيد و آن اينكه همه آنها ميگويند كه مسئولان هيچگاه ما را نديدهاند و برنامهاي براي سامان زندگي ما ندارند. بسياري از پيدايش اين محله را نتيجه بيتدبيري مديران شهر كرج در ساماندهي محله زورآباد ميدانند. اگر گذرتان به این محله بیفتد، باور اینکه تنها يك خيابان با كلانشهر كرج فاصله دارید برایتان سخت میشود. این مسئله که در یک شهر مرزی دورافتاده هستید، برای شما بیشتر قابل هضم است.
برخی از ساکنان این محله، در گذشته تخلفهایی مرتکب شدهاند، البته همه ساکنان اینطور نیستند. برخی از کودکان فراری، کودکان خیابانی و کارتنخوابها نیز این منطقه را جای خوبی برای پناه گرفتن یافتهاند، وضع زندگی در این منطقه نیز چندان مطلوب نیست. در زمستان کوچههای تنگ و باریک
خط چهار حصار پر از گل و لجن شده و
آب باران در آنها سرازیر میشود، همچنین اغلب خانهها سامانه فاضلاب ندارند. کمسوادی برخی از ساکنان نیز باعث شده است که نتوانند از بسیاری خدمات بهره ببرند. بسیاری از خانوادهها نیز در خانههای 40 متری زندگی میکنند. فقر و ناتوانی برخی از ساکنان منطقه آنان را به سمت بازارها و فعالیتهای غیررسمی سوق دادهاست، بازاری که بخشی از محصولات آن در زمره امور ممنوع و بزهکارانه مانند موادمخدر و خریدو فروش اموال سرقتی تعریف میشود. کمبود مراکز تامین خدمات امنیتی و انضباطی مانند پاسگاهها و کلانتریها نیز در این منطقه، خط چهار حصار را به مکانی امن برای برخی از بزهکاران بدل کرده است.
بهدنبال پسر محكومم به خط چهار حصار آمدم
آقاي مافي از اهالي خط چهار حصار به «قانون» میگوید: پسرم به حبس ابد محكوم شده و درحال حاضر در زندان كرج است به همين دليل از شهر خود به كرج آمدم. تمام زندگي خود را فروختم ولي وقتي به اينجا آمدم، متوجه شدم كه نميتوانم در داخل شهر حتي خانهاي را اجاره كنم. به پيشنهاد يكي از دوستان به خط چهار حصار آمديم و يك خانه 50 متري را چند روزه ساختيم هرچه باشد بهتر از مستاجري است. بارها به من گفتهاند چرا اينجا آمديد محله بسيار بدي است وقتي كه هيچكس ما را نميبيند و به فكر مشكلاتمان نيست چه كاري از دستمان برميآيد.
با سرمايهام تنها در اينجا ميتوانم بمانم
آقاي جعفري يكي ديگر از اهالي خط چهار حصار ميگويد: از راه دستفروشی در کرج زندگی 5 فرزند و همسرم را میگذرانم. حالا که فرزندانم بزرگ شدهاند از من درخواست میکنند که به جایی بهتر برای زندگی برویم. چراکه در این منطقه چیزی جز فقر و تنگدستی نصیب آنها نمیشود اما با کدام پول و درآمد میتوان در داخل شهر زندگی کرد.
خانه ما با يك باد شديد هم خراب ميشود چه رسد به زلزله
خانمي كه بهتنهایي در اين محله زندگي ميكند، درباره مشکلات زندگی در خط چهار حصار میگوید: همسرم در زندان است و به پیشنهاد برادرم به کرج مهاجرت و در خط چهار حصار خانهای را اجاره کردم، دو فرزند دارم. در یک شرکت خدماتی و نظافت در منزل کار میکنم. از دو سال پیش بهدلیل فشار زیاد زندگی و فقر، پسرم مجبور شد ترک تحصیل و برای تامین زندگی بر سر چهارراههای کرج گلفروشی کند.
او ميگويد: خانه 30 متری ما به هیچوجه مقاوم نیست، برای خراب شدن به زلزله احتیاج نیست. بعضی مواقع که باد شدید میوزد در و دیوار خانه تکان میخورد. من برای اینکه خانواده خود را حفظ کنم مجبورم در محلهای که بعد از تاریک شدن هوا یک زن تنها نمیتواندرفت و آمد کند، زندگی کنم. امیدوارم به همسرم عفو بخورد و سریعتر ما از این محله نجات پیدا کنیم.
بعد از تاريكي امنيت نداريم
همچنين يكي ديگر از اهالي خط چهار حصار عنوان ميكند: امنیت در این محله وجود ندارد، همین چند روز پیش برای خرید بیرون رفته بودم که بهدلیل ترافیک شدید شب به محله رسیدم. دو نفر بهراحتی در خیابان کیفم را جلوی چشم چند نفر به زور گرفتند. در حالیکه آنها را میشناسم ولی نمیتوانم از آنها شکایت کنم چراکه جان بچههایم بهخطر میافتد.
زورآباد را ساماندهي كردند كه چه شود؟
آقای احمدی یکی دیگر از ساکنان خط 4 حصار میگوید: نزدیک به 12 سال پیش که
تپه مرادآباد را ساماندهی کردند، بنده از آنجا به این منطقه آمدم چراکه با پولی که داشتم توانایی خرید ملکی را در دیگر نقاط شهر نداشتم. هیچیک از انسانهایی که در این محلات زندگی میکنند از سر خوشی به اینجا نیامدهاند، مشکلات زندگی آنها را به اینجا کشانده است. در حال حاضر با 55 سال سن مجبورم بهعنوان کارگر ساختمانی کار کنم، آن هم اگر کار باشد. 6 فرزند دارم که تنها 2 فرزندم ازدواج کردهاند. میدانم چرا تپه مرادآباد را ساماندهی کردند. فقط خواستند که ما را از اینجا به آنجا جابهجا کنند یا هدف دیگری داشتند. ای کاش بهجای این کار همانجا را سروسامان میدادند، مثلا مدرسه، درمانگاه یا پارکی میساختند.
چاره چيست؟
روشن است كه فقط نميتوان از نيروي انتظامي انتظار داشت كه با برخوردهاي سلبي اين مشكل را حل كند.خط چهار حصار كرج بيش از هر چيزي به خدمات و امكاناتي نياز دارد كه آن را از اين وضع دربياورد. بهعبارت ديگر چهره منطقه بايد تغيير كند. اين تغيير چهره نيز در درجه نخست به همدلي مردم و ساكنان منطقه نياز دارد. در سالهاي اخير هم برخي از ساكنان امكاناتي براي منطقه ايجادكردهاند كه اين به نوبه خود ميتواند يك تجربه موفق باشد. از اين رو ميتوان گفت اين منطقه ميتواند بهعنوان يك تجربه كلان در اين كلانشهر مطرح شود. بهعبارت ديگر اگر اين منطقه اصلاح شود، بزههاي اجتماعي از آن رخت ببندند، ساكنان شغل و معيشت مناسبي داشته باشند و امكانات فرهنگي براي اهالي فراهم شودخط چهار حصار كرج به مكاني دلپذير براي زندگي تبديل می شود. كارشناسان براين باورند كه بهترين مجري براي بهسازي سختافزاري و فرهنگي و نرمافزاري يك منطقه خود اهالي هستند و تلاشها بدون همكاري آنان كمتر موفق خواهدبود.
وظايف قانوني دولت در توجه به سكونتگاههاي غيررسمي
جليل پورسليمبناب کارشناس مسائل شهری و حقوقی درباره حاشيهنشيني ميگويد: براساس قانون اساسی پىريزى اقتصاد صحيح و عادلانه برطبق ضوابط اسلامى و باهدف ايجاد رفاه، رفع فقر و هر نوع محروميت در برخورداري از تغذيه مناسب، مسكن، بهداشت و بيمه بر عهده دولت است. پورسلیمبناب ميافزايد: همچنين براساس اصل 31 قانون اساسی داشتن مسكن متناسب با نياز، حق هر فرد و خانواده ايراني است. دولت موظف است با رعايت اولويت برای آنان كه نيازمندترند؛ بهويژه روستاييان و كارگران، زمينه اجراي اين اصل را فراهم كند.
او ادامه ميدهد: به استناد قانون منع فروش و واگذاري اراضي فاقد كاربري مسكوني براي ساخت مسكن به شركتهاي تعاوني مسكن و ساير اشخاص حقيقي و حقوقي، مسئولان محلی نیز ميتوانند براي جلوگیری از ایجاد این سکونتگاهها با ندادن خدماتی مانند آب، برق، گاز و تلفن از ايجاد و يا گسترش اين مكانها جلوگيري كنند اما آنچه مشاهد میشود؛ دادن خدمات به ساکنان این مناطق است که این خود يك ابزار تشویقی برای ایجاد این سکونتگاههاست.
اين كارشناس در پاسخ به اين پرسش كه راهحل اين مشكل چيست، ميگويد: دولت اعتبارات زیادی را صرف بخش مسكن كرده است. براي حل معضل حاشیهنشینی در شهرها نيز دولت ميتوانست با بازنگری در سیاستهای خود افرادی را که در این سکونتگاهها زندگی میکنند در اولویت قرار دهد و با جا به جایی این مكانها این معضل را برای همیشه حل کند. باتوجه به اینکه این معضل فقط مختص کشور ما نیست، ما میتوانیم از دیگر کشورها که در حل این مسئله موفق بودهاند، الگو بگیریم. بهعنوان مثال در شهر آنكاراي کشور ترکیه، دولت برای حل این مشکل طرحی را اجرا کرد که بسیار موفق بود. در این طرح دولت همه زمينهاي مناطق حاشیهنشین را خريد و ساکنان آنها را در مناطق مناسبي اسکان داد. بعد هم با تخریب این مناطق و بازسازی آن بهصورت شهرکهای مدرن و فروش آن، حتی توانست علاوهبر جلوگيري از صرف هزينههاي بسيار اعتبار و سود مناسبي را نيز كسب كند. اين كارشناس ميگويد: مهم این است كه باتوجه به اینکه کشور ما در مناطق زلزلهخیز قرار دارد، اگر دولت هرچه سریعتر فکری برای ساماندهی این سکونتگاههای غیرمجاز نکند، در آینده با وقوع کوچکترین زلزلهاي، این مناطق تبدیل به گورهای دستهجمعی خواهند شد که تاثیر بسیار بدی بر اذهان عمومی خواهند داشت و خاطره آن هیچگاه از ذهن مردم پاک نخواهد شد.