سینمایی که وابسته به دیدگاهی است که به جریانی نقد دارد. نگاه وایلدر در سینما نگاه تلخ و گزنده ای است به پدیده های نوی اجتماعی که آن ها را وا می شکافد و با بی رحمی به خورد مخاطبش می دهد.
گذشته از این که وایلدر
فیلم سازی موفق از نگاه منتقدان بوده، او بارها موفق به کسب جایزه اسکار
شده و از سال 1939 تا سال 1987، 22 مرتبه هم در رشته های مختلف نامزد
دریافت اسکار بوده. در کارنامه وایلدر فیلم های بزرگ مهمی در تاریخ سینما
بوده- «آپارتمان»، «غرامت مضاعف»، «ایرما خوشگله» و... و فیلم های درخشان
دیگری هم داشته که این جابه آن ها می پردازیم.
نینوچکا (1939)
«نینوچکا»
فیلمی است ساخته ارنست لوبیچ، استاد و دوست صمیمی بیلی وایلدر با بازی
گرتا گاربو؛ که وایلدر فیلمنامه اش را برای لوبیچ نوشته. این اولین موفقیت
ویژه و مهم وایلدر در سینما محسوب می شد.
نینوچکا مامور امینیتی ای
که پس از انقلاب کمونیستی 1917 روسیه، مامور می شود به پاریس برود و سه
ماموری را که در ماموریتی شکست خورده اند، به روسیه برگرداند. از مامور
امنیتی رژیم کمونیستی روسیه مهم ترین چیزی که به ذهن متبادر می شود، افسری
است با روحیه خشک و ترسناک. ولی در این بین، وایلدر، نویسنده فیلمنامه، این
مامور خشک کمونیست را دچار عشقی عجیب می کند؛ نینوچکا، افسر معتمد روس ها،
عاشق یک آمریکایی می شود و داستان دچار چرخشی کامل می شود. «نینوچکا»
نامزد چهار جایزه اسکار- بهترین فیلم، بهترین بازیگر زن نقش اول، بهترین
داستان، بهترین فیلمنامه- شد.
بلوار سانست (1950)
«بلوار
سانست» داستان فیلمنامه نویسی است که دچار مشکلات مالی شده و به شدت
نیازمند پول است. یک روز وقتی این فیلمنامه نویس در حال فرار کردن از دست
طلبکاران خود است، به طور اتفاقی وارد خانه نورما دزموند، ستاره سابق
هالیوود، می شود که دیگر شهرت گذشته را ندارد. در این بین نورما که هنوز در
توهم شهرت است، عاشق جو گلیس شده و از او می خواهد پیشش بماند. در نهایت
جو زمانی که در حال ترک خانه است، به دست نورما کشته می شود.
این
بار بیلی وایلدر در «بلوار سانست» سراغ سوژه ای می رود که خودش در آن استاد
است؛ سینما، و مهم تر از آن هالیوود و سیاست های آن. «بلوار سانست» اصلا
ویژگی طنازی های سابق وایلدر را ندارد و فیلمی است با پایانی تلخ و مبهوت
کننده. «بلوار سانست» بدترین هالیوودی است که سینما تاحالا نشان داده که به
زیبایی تمام با فضاهای سرد و بی روحش وحشیانه ترین طعنه ها را به این صنعت
بزرگ فیلم سازی زده.
«بلوار سانست» در 11 رشته نامزد اسکار شد که جایزه بهترین داستان و فیلمنامه، بهترین طراحی صحنه و بهترین موسیقی را از آن خود کرد. «خارش هفت ساله» (1955)
«خارش
هفت ساله» نمایش کمدی رمانتیکی با سه هنرپیشه بود که جورج اکسل رُد آن را
نوشته. این نمایش اولین بار در 20 نوامبر 1952 در فالتن تئاتر نیویورک، با
کارگردانی جان گرستاد روی صحنه رفت. سال 1955 نسخه سینمایی این نمایش بیلی
وایلدر با بازی مرلین مونرو و تام ایول ساخته شد که یکی از موفق ترین و
مورد توجه ترین فیلم های کمدی زمان خود و پرفروش ترین فیلم تابستان آن سال
آمریکا شد.
مضمون این فیلم، به طور کلی، درباره سندروم
برانگیختگی هفت ساله زناشویی است که می گوید پس از حدود کمابیش هفت سال از
ازدواج از اشتیاق و احساسات در رابطه زناشویی به تدریج کاسته می شود.
بعضیا داغشو دوست دارن (1959)
داستان
«بعضیا داغشو دوست دارن» حول دو نوازنده تهی دست می گردد که به طور تصادفی
شاهد تسویه حساب گانگسترها هستند. آن ها برای فرار از دست گانگسترها لباس
زنانه می پوشند و خود را جای دو نوازنده ساکسیفون و بیس جا می زنند و در
این راه هر دو، که خود را جای شخصیت زنانه ای جا زده اند، عاشق یکی از
نوازندگان گروه می شوند.
بیلی وایلدر در این فیلم کمدی، که یکی از
بهترین کمدی های تاریخ سینماست، با مضمونی کار کرده که بحث داغ آن روزهای
جوامع غربی و به شکل طبیعی سینما بوده؛ فیلم هایی درباره مردهایی که به
دلایل مختلف لباس های زنانه می پوشند و با مهارت کامل توانسته این معضل
اجتماعی را به نقد بکشد.
«بعضیا داغشو دوست دارن» در شش رشته نامزد جایزه اسکار شد که جایزه بهترین طراحی لباس را از آن خود کرد.