این روزها بهارستان و ساختمان هرمیشکل آن محور همه مباحث شده است و وقتی موضوعی مورد نظر قرار میگیرد ناممکن است که یک سر آن به مجلس ختم نشود بهویژه آنکه این روزها تصویب برجام موضوع اول کشور است و البته تاثیرات آن در انتخابات مجلس که قرار است اسفندماه برگزار شود قابلانکار نیست. به هر صورت آنچه این روزها در راه پاستور ـ بهارستان میگذرد از ترجمه دوگانه توافقنامه تا حضور در انتخابات مجلس دهم موضوع گفتوگویی شد با مجید نصیرپور، معاون نظارت و پیگیری معاون پارلمانی رئیسجمهور.
نصیرپور به «آرمان» گفت که دولت تا یک سال آینده ترمیمی در کابینه ندارد. او همچنین گفت توافقنامه به تصویب تمام ارکان نظام رسیده است. آنچه در ادامه میخوانید مشروح این مصاحبه است:
دو ترجمه متفاوت در مجلس ارائه شده که حواشیای را به دنبال داشته است. جزئیات این مساله چیست؟
دو متن نبوده است. ما هنوز به خاطر داریم که آقای ظریف از سفر وین برنگشته بودند،اما حضورشان در مجلس طراحی شده بود که البته یک ضرورت بود. بین این فاصله زمانی متنی که در اختیار تیم مذاکرهکننده بود و تمام اختیاراتی که بر اساس آن متن بود یک متن انگلیسی بود و همه میدانند که ترجمه کار سختی است. به عبارت دیگر ما گاهی برای ترجمه یک عبارت پنج یا شش گزینه داریم که مترجم بسته به سلیقه و محتوای مورد ترجمه میتواند این عبارات را به کار بگیرد و این ظرف زمانی محدود وجود داشت و آقای ظریف بلافاصله بعد از حضور در تهران به بهارستان آمدند که متن اولیهای آماده شد تا بنابر نیاز مجلس به آن پاسخ داده شود و ریاست مجلس نیز روز سهشنبه به خوبی و به درستی به این مساله اشاره کردند، اما قطعا آن متنی که وزارتخارجه رسما تهیه میکند آن متن مورد استناد است. مضاف بر آنکه آقای ظریف نیز اشاره کردهاند ادبیات رایج در سازمان ملل خود یک دیکشنری ویژه و فرایندی خاص برای ترجمه میخواست که وزارت خارجه در فاصله بین حضور دکتر ظریف در مجلس و روز سهشنبه متن را نهایی و تقدیم مجلس کردند و رئیس مجلس هم دستور تکثیر و توزیع آن را دادند. طبیعتا متن امروز که به دست نمایندگان رسیده و در سایت رسمی وزارت خارجه درج شده است آن متن قطعی است که میتوان به آن اشاره داشت و مورد استناد قرار گیرد. اما آنچه روز سهشنبه مورد درگیری لفظی بین نمایندگان محترم در مجلس شد ناشی از ترجمه متن توافق نیست. به هر حال برخی دوستان که همفکرانشان مدیریت کشور را هشت سال به عهده داشتند و امروز دلواپس شرایط کشور شدهاند نگرانیشان صرفا مسائل مربوط به جامعه نیست و خود این دوستان میدانند که تیم آقای دکتر ظریف و شخص خود وزیر کاملا در مورد موضوعی که در رابطه با آن مذاکره کردند احاطه داشتهاند و به آداب و رسوم مذاکره احاطه کامل داشتهاند و حتی نسبت به شخصیت افراد حاضر در مذاکره احاطه داشتهاند و توانستند در یک فرایند دو ساله توافق را به نتیجه برسانند.
لازم است تاکید شود این توافق، توافق نظام جمهوری اسلامی ایران با طرف مقابل بوده است و آقای روحانی به وعده خود عمل کردند و مذاکرات را به سطح دولتها ارتقا دادند و دولتها با یکدیگر توافق کردند و مشاهده میشود که آمریکاییها بر اساس توافقی که انجام دادهاند با جناح مقابل خود یعنی جمهوریخواهان در صحن کنگره و سنا به بحث و مجادله میپردازند. از سوی دیگر در جمهوری اسلامی ایران متن توافقنامه به تایید تمام ارکان نظام جمهوری اسلامی رسیده است، بهخصوص با دقت نظری که رهبر معظم انقلاب داشتند گام به گام تیم مذاکرهکننده را تایید کردهاند و در نهایت همین حمایتها بود که منجر شد توافق به نتیجه برسد. اتهامی که روز سهشنبه یکی از نمایندگان در مورد عدول دولت از قانون اساسی وارد دانست کاملا بیاساس است و ساخته خیالبافی دلواپسان است که دیروز در سکوت مطلق به سر میبردند و منافع ملی را در بسیاری مواقع نادیده میگرفتند. اگر آنها در آن مقطع واقعا دلواپس بودند اجازه نمیدادند پرونده جمهوری اسلامی ایران به شورای امنیت ارجاع شود و این همه هزینه برای کشور تولید کند.
به نظرم دوستانی که امروز ابراز نگرانی میکنند بیشتر نگران آینده سیاسی خود هستند و تحلیل آنها این است که دولت آقای روحانی با حسن تدبیر دارند موفق میشوند که موانع پیش روی کشور و مردم را برطرف کنند و به هر میزان که این موانع برطرف شود، شکاف میان مردم و دولت کاهش پیدا میکند و این کاهش شکاف منجر به مشارکت اجتماعی و سیاسی مردم در انتخابات آتی خواهد بود و مفهوم مشارکت بالای مردم در عرصههای سیاسی بهطور طبیعی حذف کسانی است که تحمل شادابی مردم را کمتر دارند و خب طبیعی است که تلاش کنند مانع بروز چنین اتفاقی باشند. البته من روند جامعه را به سمت بهبود رابطه دولت و مردم میبینم و امیدوارم با افزایش اعتماد مردم به دولت ما شاهد تصمیمات بزرگتری باشیم.
پس شما معتقدید وزارتخارجه در ترجمه متن توافقنامه هیچگونه محافظهکاری نداشته است؟
اصلا اینگونه نیست. بهعبارت دیگر وزارت خارجه اساسا در مقام این محافظهکاری نیست و توانایی این کار را هم ندارد چرا که به هر حال وقتی متنی ترجمه میشود و آن را در اختیار دستگاههای اجرایی قرار میدهیم از فردا مورد استناد قرار خواهد گرفت و کوچکترین زاویهای با متن اصلی میتواند ما را در عرصههای بینالمللی دچار مشکل کند. خیلی سادهانگارانه است اگر تصور کنیم وزارت خارجه امروز متنی را در اختیار مردم قرار میدهد که متفاوت با متن اصلی باشد چون همین دسترسی را کشورهای دیگر هم دارند و این مساله میتواند در آینده مشکلاتی را برای ما بهوجود آورد. من صادقانه میگویم دوستان باید در مشاوران خود تجدیدنظر کنند چرا که بعید میدانم دوستانی که امروز منتقد ترجمه توافقنامه هستند خود توانایی ترجمه را داشته باشند و حتما مشاورانی این متن را برای آنها ترجمه کردهاند. بنابراین بهتر است این متن را به افراد قابلاعتمادتری برای ترجمه بدهند.
گفته میشود دولت قرار است بعد از توافق بازبینی در کابینه داشته باشد و به عبارت دیگر ترمیم کابینه را در دستور کار خود قرار دهد؟
ما به لحاظ اجتماعی و مدیریتی در موقعیت ترمیم کابینه از طرف دولت قرار نداریم و دولت با تیمی که در اختیار دارد یک سال آینده را پیش خواهد برد، طبیعتا در فضاهای بعدی که در کشور ایجاد میشود باید این بستر را برای بازنگری ایجاد کند. اما تا آنجا که من اطلاع دارم دولت مصمم است کار خود را با همین شکل به پیش ببرد و یکی از افتهای بسیار بزرگی که در دولت قبل داشتیم استفاده نامناسب از افراد غیرمجرب در پستهای تخصصی بود و یکی از ضعفهای دولت قبل آن بود که نه رئیس دولت تجربه کار ملی داشت و نه کابینه وی، معمولا تجربه کار ملی نداشتند نهاینکه تعمدی در کار باشد.
طبیعی است که وقتی فردی در تراز ملی تصمیمگیری نکرده است در عرصه ملی با خطاهای بیشتری مواجه باشد. طبیعتا برای گذار از این دوره و استقرار ثبات مدیریتی ما نیاز به یک دوره معقولی برای انتقال از دوره قبل داریم . به همین دلیل آقای روحانی از افراد باتجربه استفاده کرد. افرادی مانند دکتر ظریف که در دولت قبل در 48 سالگی یعنی اوج کارآمدی یک مسئول باتجریه را بازنشسته کرده بودند یا مرد بزرگی مانند دکتر زنگنه و... که سالها تجربه در تراز ملی داشتهاند قبول کردند و به مسئولیت بازگشتند. البته اختیار رئیسجمهور است که تیم همراه خود را متناسب با اقتضائات زمانی ترمیم کند. در مجموع تصور بر این است که حداقل تا یک سال آینده تغییری در سطح دولت نداشته باشیم.
صحبت از دولت قبل پیش آمد. آقای احمدینژاد از آقای جهانگیری شکایت کرده است. این شکایت از چه باب بوده است؟
اطلاع من در حد آن چیزی است که رسانهها مطرح کردهاند. اقدام جالبی است. البته آقای احمدینژاد مانند هر شهروند دیگری حق دارند در مقابل تضییع حقوق خودشان به دادگاه صالحه مراجعه کنند و اقامه دعوا کنند. طبیعتا دادگاه با طی مراحل قانونی به این تقاضاها رسیدگی خواهد کرد. آنچه من مطمئن هستم آن است که آقای جهانگیری و دولت حتما از این شکایت استقبال خواهند کرد چون ما معتقدیم این فضاها کمک خواهد کرد بسیاری از فضاهای تاریک هشت سال گذشته روشن شود. من مطمئنم دادگاه مثل همیشه با دقت به آن رسیدگی میکند و رای لازم را صادر خواهد کرد. توصیهام به آقای احمدینژاد و دوستان وی این است که به قانون احترام بگذارند و در موارد مختلف که از سوی شعبات متفاوت برای توضیح دعوت میشوند اهتمام داشته باشند و در محکمه حاضر شوند.
آیا مواردی وجود دارد که دولت هم بخواهد از آقای احمدینژاد شکایت کند؟
به هر حال آقای احمدینژاد صرفنظر از شخصیت فردی و سیاسیاش بهعنوان فردی که هشت سال رئیسجمهور این کشور بودهاند به عنوان یک سرمایه برای کشور و نظام قلمداد میشوند و اساسا به همین دلیل است که مقام معظم رهبری بعد از پایان دوره رئیسجمهورها به آنها حق عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام را دادهاند حتی در مورد رئیسجمهور هفتم و هشتم نیز این اتفاق افتاد و این نشان میدهد که روسایجمهور یک سرمایه به حساب میآیند. دولت در مرحله اول علاقهمند نیست این سرمایهها را با چالش در کشور مواجه کند اما اگر سازمان بازرسی کل کشور ستادی را تشکیل دهد که وظیفه آن بررسی آثار سوء تصمیمات اجرایی بر مدیران ملی کشور باشد و با این سنجش هرگاه به تصمیمی رسیدند که منجر به تولید هزینه برای کشور و مردم شده است آن را راسا به محکمه ارجاع دهند. بهنظرم این اقدام، اقدامی بسیار مفید خواهد بود که مختص به یک نفر و یک دولت نباشد و همه افراد را با همین خطکش اندازهگیری کنند.
شما استعفا دادید. برای حضور در انتخابات چه شد که دوباره به فکر نماینده شدن افتادید؟
جالب است شما بدانید من از سال 69 کارمند مجلس بودهام خب به کار در مجلس علاقهمند بودم که بعد از کسب تجربیات بیشتر به این نتیجه رسیدم که شاید بهتر باشد این تجربیات را در نمایندگی به کار ببندم. دوره گذشته من نماینده مردم شهرستان سراب شدم و مورد محبت آنها قرار گرفتم اما خب در مجلس نهم این توفیقات از من سلب شد و به علت مشکلاتی که پیش آمد نتوانستم در انتخابات مجلس نهم شرکت کنم که با پیگیری آن مشکلات به نظرم آن موانع رفع شده باشد و امسال بتوانم در این انتخابات شرکت کنم.
مشکلات چه بود؟
در انتخابات مجلس نهم بهعنوان کاندیدا ثبتنام کردم در حالی که نماینده مجلس بودم. در آن روز خبرنگاری از من پرسید پیشبینی شما از روند بررسی صلاحیتها در شورای نگهبان چیست که در همان مقطع به خبرنگار حوزه سراب توضیح دادم که اساسا معتقد به اقتضائات انتخابات هستم و به آنها پایبندم چراکه اساسا قانون اساسی را قانون برتر میدانم و نظارت شورای نگهبان را میپذیرم و اگر شرایط مهیا باشد در انتخابات ادامه فعالیت میدهم. در فرایند بررسی رسیدگی به صلاحیتها مواردی مطرح شد و نهایتا نظر شورای محترم نگهبان بر تایید بنده قرار نگرفت که وقتی دلایل را جویا شدم در حد امکان به من توضیح دادند اما متاسفانه قانون انتخابات نقصی دارد و آن زمان بسیار کمی است که برای رسیدگی به شکایات گذاشته میشود. طبیعتا تعداد متقاضیها و زمان محدود به کیفیت رسیدگی اثر میگذارد که در آن مقطع موفق نشدم توجیهات لازم را ارائه دهم اما بعد از انتخابات فرصتی فراهم شد و با توضیحاتی که ارائه دادم این مشکل مرتفع شد و در انتخابات میاندورهای که خرداد 92 بود از حوزه دماوند توانستم کاندید شوم.
پس این تصمیم برای حضور در انتخابات مجلس نهم یک تصمیم شخصی بوده است و نه تصمیم دولت؟
نه! این تصمیم دولت نیست. متاسفانه برخی از تریبونها دولت را متهم میکنند به ساخت شبکهای در انتخابات و این واقعا اتهام بزرگی است. وظیفه اصلی دولت امانتداری است. همانطور که مقام معظم رهبری بارها فرمودهاند آرای مردم امانت است دست دولت. اگر دولت بخواهد وارد انتخابات شود و کاندیدایی را معرفی کند و از آن حمایت غیرقانونی کند، صلاحیت خود را از دست خواهد داد. امیدواریم مجلس آینده مجلسی کارآمد باشد چرا که قوه مقننه قوه متفکره نظام است. در طول تاریخ به وضوح میزان تاثیرگذاری مجلس قوی مشاهده شده است و هرگاه مجلسی پرقدرت باشد دولت میتواند دولت توانمندی باشد.
شما گفتید دولت بنای حضور در انتخابات مجلس را ندارد و از سوی دیگر انتقاداتی به حضور آقای نوبخت و جهانگیری در احزاب میشود. شما این حضور را چگونه ارزیابی میکنید؟
این یکی از مشکلاتی است که به نظرم باید در ساخت قدرت به آن توجه شده و حل شود. بهعبارت دیگر چون نظام سیاسی ما یک نظام حزبی نیست و توزیع قدرت در قانون اساسی بر اساس نقش احزاب تبیین نشده است این تضادها ظهور و بروز پیدا میکند. ما در دنیای توسعهیافته شاهدیم که دبیرکل احزاب مسئول تشکیل دولتها میشوند و افراد سیاسی با برندهای سیاسی بدون واهمه وارد عرصههای سیاسی میشوند. این مشکل از آنجا آغاز میشود که افراد ما در انتخابات شرکت میکنند و مسئولیت میپذیرند ولی احزاب سهمی از قدرت ندارند که به نظر میرسد این تضاد بهگونهای باید حل شود.