پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 1 ) حتي فرمول خرافات و قاعده تصادفي پيروزيهاي يک در ميان ايران مقابل کره جنوبي در جام ملتهاي آسيا نيز به داد تيم ملي کشورمان نرسيد تا ايران، در روزي که يکي از ضعيف ترين نمايش هاي همه ادوار تاريخش را مقابل حريف ارايه مي داد، به تلخي با جام پانزدهم وداع کند. فستيوال شرم آور «بکش زيرش» هاي بي پايان، تراکم رقت بار همه بازيکنان تيم ملي در يک سوم دفاعي، استفاده از روش بين المللي(! ) چهار- شش- صفر در دقايقي از بازي، سردرگمي مطلق تاکتيکي و اتکا به همه حربه هاي کثيف موفقيت که در باورهاي عامه عموماً از آن به «ضد فوتبال» تعبير مي شود، از آخرين مسابقه ايران در دوحه، وداعي خجالت آور با جام ملتهاي آسيا ساخت.
تيم ملي کشورمان در حالي گام به اين مسابقات گذاشته بود که مي خواست ثابت کند منتقدان و کارشناسان، در ارزيابي هايشان نسبت به اين مجموعه، دچار اشتباهات بزرگ شده اند، اما آنچه عملاً اتفاق افتاد، مهر تأييدي پررنگ بود بر همه نقدها و نظرهاي منفي پيشين. حالا اين ماييم و اين وداع از تورنمنتي که برايمان «هيچ» نداشت؛ نه جام گرفتيم، نه اخلاق داشتيم، نه زيبا بوديم، نه نسل ساختيم و نه حداقل يک خاطره درخشان قابل مباهات از خودمان به جا گذاشتيم.
2 ) همان روزها که آقاي امپراتور و دار و دسته و هم زده اش در تهران و خارج از آن، بي وقفه پز پيروزي هاي اوليه ايران در گروهي را که به «دروغ» آن را «مرگ» مي ناميدند، مي دادند و به خاطر برتري هاي حداقلي مقابل عراق و کره شمالي، ژست فاتحان جام جهاني را برايمان گرفته بودند، AFC پرده از بالانشيني ناسزاوارانه تيم قطبي برداشت و گفت که شاگردان آقاي تيکي تاکا(! ) در پايان مرحله گروهي با رد و بدل کردن حدود 700 پاس سالم بين همديگر، بين شانزده تيم حاضر در جام يازدهم هستند و حتي از بحرين و کويت هم کمتر توانسته اند يکديگر را صاحب توپ کنند، گفت که ايران از نظر دوندگي هم رتبه اي بهتر از يازدهمي نداشته است، گفت که از نقطه نظر شوت هاي در چارچوب هم تيم استثنايي و خارق العاده آقاي قلب شير، با فقط يازده ضربه، روي پله دوازدهم ايستاده و گفت که تنها حضور تيم ملي ما در قسمت بالايي جداول آماري، مربوط به «تعداد خطاها» مي شده که در آن، دومين تيم خشن جام بوده ايم!
کنفدراسيون فوتبال آسيا، پيش از آنکه با نمايشي ننگين مقابل کره جنوبي حذف شويم، نسخه تيم پر از ايراد آقاي قطبي را با عددها و رقم هاي قابل تحليلش پيچيده بود، اما راستش يک آيتم بود که آنها محاسبه اش نکردند و اگر دست به چنين کاري مي زدند، حتي تيم ما با اقتدار بر صدر جدول آمار و ارقام مربوط به آن تکيه مي زد؛ حساب کردن تعداد ادعاها و «منم منم» کردن ها. باور کنيد ما در اين فاکتور رقيب نداشتيم، چه در آسيا و چه حتي در جهان!
3 ) ايران قهرمان بلامنازع جام ادعاهاي بي پايه و اساس بود. از افشين قطبي بگيريد که گفت «همه دنيا از بازي ايران مقابل کره جنوبي لذت خواهند برد» و گفت «من فوتبال ايران را متحول کردم و نسل جديدي برايش ساختم» و گفت «من به فوتبال ايران آمدم تا در روزهاي تاريک هموطنانم، نوري برايشان روشن کنم» و گفت «تيم من بين المللي است، به آن افتخار مي کنم» و حتي گفت « مربيان بزرگ دنيا بايد از ايران الگو بگيرند» تا جواد نکونام و مسعود شجاعي که با خروار خروار ادعاي لا ليگايي بودن شان، به ضعيف ترين بازيکنان ايران در مسابقات مبدل شدند و زانوي ادب و شاگردي زدند، مقابل ستاره محجوبي مثل پارک جي سونگ که کبودي زير چشمش مدتها يادگاري از بازي با ايران خواهد بود، اما خم به ابرو نياورد و شاهانه در تيمش و براي تيمش جنگيد.
بله؛ ما فقط ادعاها را برديم، آن هم با تفاضل گل بالا! يک «امپراتور توهمات» کافي است تا فيفا عنوان جهاني «ادعاهاي بي مصرف» را به ما ببخشد؛ هم او که گفت کره جنوبي روي کف دستش است، اما از ارنج و تاکتيک قبل از بازي تا تدابير و تغييرات در حين مسابقه را به اين تيم باخت تا به تمام معنا، استحقاق واکس زدن کفش هاي سرمربي بومي، متواضع و بي مدعاي رقيب را داشته باشد! راستي، اين بود آن نمايشي که قرار بود در تاريخ بماند و ايرانيان همه اعصار به آن افتخار کنند؟ واقعاً ترتيب اين همه «بزن زيرش» و «اوت دستي» را علي پروين و علي عليزاده نمي توانستند برايمان بدهند؟ حتماً لازم بود «قلب شير» از خارج بياوريم و مالياتش را بدهيم و تابلوهاي نقاشي همسرش را بخريم تا چنين شوي دل به هم زني ببينيم؟!
4 ) حسرت قهرماني ايران در آسيا، «حداقل» 39 ساله شد. ما باختيم، که همه چيز را، از زيبايي تا نتيجه، فداي تفکرات ناقص يک مربي کوچک کرديم، اما قطبي برد، که حالا مي تواند به رزومه سرمربيگري هايش در فوتبال ايران افتخار کند و سالها نان اعتباري را بخورد که خام دستانه و سخاوتمندانه به او بخشيديم!
* رسول بهروش