نیویورک پست نوشت: این روزها به نظر میرسد برخی از امپراتوریهای قدیم در حال برخاستن از گور هستند. تلاش ترکها برای احیای امپراتوری عثمانی شکست خورد، اما سه امپراتوری دیگر حداقل یک پایشان را از گور بیرون نهادهاند: امپراتوری پارسی، خلیفهگری عرب و امپراتوری روسیه.
به گزارش پایگاه خبری «
تیک» Tik.ir، ایران خشت روی خشت میگذارد و همانطور که در فاکس نیوز هشدار داده شد، امروز ایرانیها با میراث پارسی خود، همچون ارتش ۲۵۰۰ سال پیش کوروش، در حال یورش هستند. رئیسجمهور ما که سرگشته دستوپا کردن میراثی برای خود است، سعی دارد به هر شکل که شده بر سر برنامه هستهای ایران به توافق برسد و پیشرویهای این کشور در خاورمیانه را نادیده میگیرد. پرزیدنت اوباما در نطق اخیر خود، حتی از ایران در مقابل کنگره و تحریمهای آینده دفاع کرده است.
مساله برنامه سلاح هستهای ایران بسیار حیاتی است و در درجه اول قرار دارد اما این برنامه تنها برنامه از نقشه بزرگ تهران نیست. عدم دستیابی به توافق، بهتر از یک توافق بد است. در حال حاضر تهران چیزی از دست نداده، در حالیکه ما به آنها زمان، کاهش تحریمها و تقریبا ۱۲ میلیارد دلار از داراییهای مسدود شدهشان را دادهایم.
حالا پارسیهای مدرن چه میکنند؟ ایران بر غرب افغانستان تسلط دارد. شیعیان عراق تبدیل به یک کشور وابسته شدهاند و سیاست عدم پیادهکردن سربازان آمریکایی باعث شده تا نیروی هوایی آمریکا در خدمت تلاشهای ایران علیه داعش قرار گیرد. اگر این خلیفهگری عقب رانده شود، ایران کنترل این سرزمینها را در دست میگیرد. این موضوع فقط مختص عراق نیست. سوریه مدتهاست وابسته ایران محسوب میشود. اگر اسد دوام یابد – که به نظر میرسد اینگونه باشد – سوریه نیز دین خود را به امپراتوری باززادۀ شده پارسی ادا خواهد کرد.
تهران از طریق حزبالله، صحنه سیاسی لبنان را نیز در اختیار دارد. عدم تمایل آمریکا به مسلح کردن مستقیم کردها، موجب شده تا در میان هرجومرج داعش، تنها متحدان ما بخاطر حفاظت از خود به ایران پناه ببرند.
حوثی های یمن که تحت حمایت ایران قرار دارند، دولت هوادار آمریکا در این کشور را به تازگی سرنگون کردهاند. یمن هممرز عربستان سعودی است که در میانه این ناآرامیها در حال تغییر رهبری بسر میبرد. شاید عربستان باید در سرنوشت یمن دخالت کند. خانواده حاکم بر این کشور بیم آن دارند که در این مواجهه ارتش تا دندان مسلح عربستان نیرویی پوچ و توخالی به نظر بیاید.
اگر ایران به سلاح هستهای دست یابد، بر خلیج فارس و تمام نفت آن تسلط خواهد یافت. آنچه ترسناک است، قدرت تاریخ و میراث فرهنگی است. اولین امپراتوری پارسی در قرن ششم پیش از میلاد قدرت گرفت. همان امپراتوری که ارتش عظیمش را سراغ یونانیها فرستاد. ما تاریخ را از دریچه یونان و فیلمهای کودکانهای چون ۳۰۰ میبینیم، اما امپراتوری پارسی با فرهنگ غنی و اصیل خود سنگ بنای تمدن است. حتی اسکندر کبیر هم مبهوت شیوه زندگی پارسیها شد و تنها اسلام توانست در هزاره بعد زوال آنها را رقم بزند. امپراتوریهای دیگر – هیتی ها، آشوریها، بابلیها – ناپدید شدند اما زبان و فرهنگ پارسی بر فاتحان پیروز شد و غرور پارسیان قدرتمند و ماندگار شد. وقتی آمریکاییها ادعای کمپین بمباران برقآسا میکنند یا اینکه میگویند ایرانیها حسرت آمدن به سمت ما را دارند، این توهمی بیش نیست. پارسیها برخلاف اعراب برادرکش، هویت قومی متحدی دارند که با اسلام شیعه قدرتمندتر شده. امپراتوری احیاشده پارسی با سلاح هستهای دنیا را خواهد لرزاند.
ممکن است در مورد "عصر طلایی" خلیفهگری عربی هم سوءتفاهم وجود داشته باشد. خلیفهگری عرب توسط مغولها نابود شد. سلجوقیان و ترکهای عثمانی امپراتوری خود را روی ویرانهها بنا کردند و سلطان عثمانی خود را خلیفه جدید نامید.
اعراب بر خلاف پارسیها که تمدن خود را ساختند، ریشه کوچنشینی دارند. آموزه و هنرشان وابسته به محققان و دیوانهای یونانی، دکترها و فیلسوفان یهودی و هنرمندان و معماران پارسی است.
در دهه ۱۹۹۰ برخی سعی داشتند به واشنگتن بفهمانند که دولتها تغییر میکنند، اما روسها روس باقی میمانند و پارسی هم پارسی و اعراب هم عرب. کسی نمیخواست این را بشنود.
به واقعیت خوش آمدید. ولادمیر پوتین رئیسجمهور روسیه، یک سزار است که اراده آهنین پطر کبیر و ایوان مخوف را دارد. پوتین خود را جانشین سزارهای قدرتمند میداند. بحرانها اقتصادی اخیر خللی در برنامه او برای فتح سرزمینهای جدید ایجاد نکرد. ماه پیش رئیسجمهور ما ادعا کرد، سیاستهایش پوتین را بازداشته است، اما مدتها پس از آنکه اوباما پست خود را ترک کند، پوتین بر سر کار خواهد بود. پوتین میخواهد امپراتوری روسیه را احیا کند نه امپراتوری شوروی را.