پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : وطن امروز: اين روزها رضا شفيعيجم، کمدين باسابقه کشورمان در برنامه
بيهويت خندوانه حضور پيدا ميکند و يک استندآپ کمدي ناب را اجرا ميکند.
استندآپ کمدي که سالهاست در تلويزيون گم شده و آنقدرها مورد توجه قرار
نميگيرد و اين در حالي است که استندآپ کمدي به هيچ شکل نمايشي برآمده از
فرهنگ غربي نيست و بيشتر به سنتهاي نمايشخواني در قهوهخانههاي قديم
ايران شباهت دارد. به هر روي اين گفتوگو بهانهاش فقط استندآپ کمدي
ميتواند باشد که به شکل مستقل در شبکه نسيم اجرا شود.
آقارضا! چه زماني براي اولين بار استندآپ کمدي اجرا کرديد؟ قبل از برنامه خندوانه هم تجربه اين کار را داشتيد؟
2
سال است که کمدي استندآپ در ايران شناخته شده است اما من سالهاست اين کار
را ميکنم. وقتي که من بازيگري ميکنم و ديالوگهايم را حفظ ميکنم و
ميگويم، اگر در حين اجراي همان نقش به من اجازه بدهند، استندآپ هم اجرا
ميکنم. در برنامه رامبد هم از او خواستم اجازه بدهد از طريق خاطرهگويي
اين کار را شروع کنم، در واقع روايتهاي مجازي در شکل خاطرهگويي سبکي خاص
از استندآپ کمدي است.
اما هنوز اين شکل نمايشي براي مخاطبان به عنوان يک برنامه مستقل جا نيفتاده است.
بله!
اما اطلاعات عمومي مردم درباره هنر و بازيگري و طنز الحمدلله خيلي بالا
رفته است چون فيلم ميبينند، ارتباط دارند و از اين کار هم استقبال کردند.
من هم نيتم فقط طنز استندآپ کمدي نبود، نيتم اين بود که شکل ديگري کار کنم؛
ترکيبي از استندآپ و روايتگري، از آن جنسي که در قهوهخانه قديم زماني که
تلويزيون هنوز به فرهنگ عمومي مردم ورود پيدا نکرده بود. براي من استندآپ
کار کردن مثل آدمي است در دوران کودکياش؛ با اينکه خيلي ضعيف است اما با
کمترين امکانات براي خود بهشتي ميسازد. منظورم اين است که من خيلي تلاش
کردم براي نسل بعد از خودم، يک کار بامزه اجرا کنم و خاطرات شاد تعريف کنم
که هم خوششان بيايد و هم دريچهاي در زندگيشان باشد. هرچند طنزهاي ما در
واقع طنز انتقادي است و کمي آدمها را غمگين و افسرده ميکند.
قبول داريد که سينماي کمدي ما کلا لحن تراژدي پيدا کرده و مجموعه آثار
کمدي، ديگر کمدي محض نيست و براي همين مردم به شبکه نسيم اقبال نشان دادند؟
البته
اين شيوه هم غلط است، شبکه نسيم افراط ميکند، فقط طنز صرف درست نيست.
طنز هم يک بخشي از زندگي واقعي است و طنز پشت سر هم، ميتواند افراط باشد.
حداقل يک در ميان، يک کار داستاني و يک کار طنز نمايش بدهند بهتر است.
واقعيت اين است که يکسري از افرادي که وارد اين کار ميشوند هيچ تجربهاي
از روي صحنه رفتن و... ندارند. بلافاصله ميآيند و مقابل دوربين طنز بازي
ميکنند و چون مهارت، فرمول، تکنيک و تجربه لازم را ندارند موجب ميشوند
کلا کار افت کند و طنزهاي بامزهاي از آب درنميآيد. ولي در مجموع شبکه
نسيم حرکت جالبي انجام داده است. دستش درد نکند! البته ميتوانست بهتر عمل
کند.
پيشنهاد شما براي بهتر شدن برنامههاي شبکه نسيم چيست؟
براي
بهتر شدن بايد به افراد متخصص در اين زمينه، بيشتر ميدان داده شود. من در
حال حاضر يک کار براي شبکه آماده کرده و ارائه دادهام اما نميپذيرند، در
واقع مرا ميپيچانند.
چه نوع کاري؟ با چه استرکچري؟
کاري
که من ساختهام يک مجموعه طنز با ذهنيت خودم است. الان سطحيترين طنزها از
جاهاي مختلف به تلويزيون ارائه ميشود ولي فقط براي اينکه هزينه نکنند،
کارهاي بسيار خوب طنز را نميپذيرند. با اين وضعيت نميشود کار کرد. بايد
براي شروع يک کار، از افراد حرفهاي استفاده شود. الان شبکه نسيم به جاي
اينکه کار را به افراد توانمندي مثل جواد رضويان و ساير افراد متخصص کمدي
بسپارد تا طنز سنگين و بهتري داشته باشيم، اين شيوه را اتخاد ميکند که شما
متخصصان صرفا 5 دقيقه ميهمان فلان برنامه باشيد.
يکسري
انتقادات هم شده که مثلا آقاي رشيدپور چه نوع سابقه طنزي دارند که
آيتمسازي ميکنند؟ خيلي از طنزپردازها به اين رويه انتقاد کردهاند، برخي
از اين آيتمها قديمي است و مربوط به زماني ميشود که آقاي رشيدپور در شبکه
ماهوارهاي ايرانيان بودند. آن زمان اين مجموعه را ساخت.
خب!
اين نوعي لابي کردن و اين قبيل ماجراهاست که متأسفانه وجود دارد. برخي فقط
بلدند لابي کنند، به هرترتيب به افراد متخصص و طنزپردازهاي حقيقي ميدان
داده نميشود. من بارها در مصاحبههايم گفتهام که من واقعا بلد نيستم هم
هنرمند باشم و هم ارتباط بگيرم و...
هم مدير برنامه باشيد و برنامه بگيريد و...
بله!
من مثل يک محقق براي خودم مينويسم و کشف ميکنم ولي کساني جلوتر ميآيند
و موقعيتها را ميگيرند و ول کن هم نيستند البته اسم نميبرم. الان نگاه
کنيد برخي افرادي که ميخواهند طنز بسازند که حتي سابقه کار هنر ندارند ولي
ميروند جلو و ابزار، امکانات و... را ميگيرند و در واقع کار را با يکسري
روابط از افراد حرفهايتر ميربايند.
در واقع از افراد حرفهايتر و کساني که اصالت بيشتري دارند استفاده نميکنند؛ اين يکي از انتقادات به شبکه نسيم است.
من
نميدانم ايراد کارم کجاست. من طنز را خيلي دوست دارم ولي حقيقت اين است
که خيلي خسته شدهام. گل دوران حرفهاي هر هنرمندي يک سن خاصي است که من
آن را گذراندهام. ديگر شور و حال اوليه را ندارم. مثلا الان در برخي
برنامهها از من دعوت ميشود، به کار که نگاه ميکنم ميبينم فيلمنامه، نقش
و همه چيز خيلي ضعيف است. در گذشته که جوانتر و سرحالتر بودم ميگفتم
اشکال ندارد با نقش و اجراي خودم آن را بامزه ميکنم ولي الان واقعا آن
حوصله را ندارم. ترجيح ميدهم پول کمتري در بياورم اما کمتر حرص بخورم.
آيا ممکن است شما هم مثل جيم کري و تام هنکس تغيير مسير بدهيد و فيلمهاي جدي بازي کنيد؟
من
يک هنرپيشهام. بنابر مصلحت و نياز جامعهام وارد کار طنز شدم. جامعه ما
اصلا قابل مقايسه با آنها نيست. ضمن اينکه شرايط ايران را نبايد با فضاي
هاليوود مقايسه کنيد. آنها هنر - صنعت به معناي واقعي در اختيار دارند.
آنجا هزاران لاين وجود دارد و هزاران سرمايهگذار که ريسک ميکنند و روي
شما سرمايهگذاري ميکنند اما اينجا مثلا وقتي يک آقايي در يک کليشهاي مثل
طنز کار ميکند، از فردا همه انتظار دارند او فقط در همان کليشه کار کند.
هرگز ريسک نميکنند که سرمايهگذاري کنند تا از فلاني يک نقش متفاوت بگيرند
که مثلا به جاي کمدي، اين بار در ژانر ترسناک بازي کند. اين مسائل بستگي
به سرمايهگذاري و اعتماد کارگردانان دارد.
سرمايهگذاري در اين
حرفه افزايش يابد و به جاي ارائه ماليات هزينه مربوط به ماليات را صرف
کارهاي فرهنگي کنند، با اين کار به سرعت رشد ميکنيم. آن وقت شرايط فرق
ميکند. آنقدر فضا بسته است که براي گرفتن کار اغلب زيرآب همديگر را
ميزنند. 4 تا اسپانسر بيشتر در کشور ما نيست خيليها مودبانه همديگر را
حذف ميکنند تا اسپانسر بگيرند. اگر اسپانسرها افزايش يابد و اغلب برندها
وارد کار توليد فرهنگي شوند و توليد کار فرهنگي را وظيفه خودشان بدانند و
بخشي از ماليات خود را به توليد کار فرهنگي اختصاص دهند، خيلي فضاي فرهنگي
اميدوارکننده ميشود.
وقتي در برنامه خندوانه حضور پيدا ميکنيد آيا از قبل مطالبي را که بايد بگوييد با رامبد هماهنگ ميکنيد؟
نه، اصلا!
آيا امکان دارد استندآپ کمدي خودش يک بسته جداگانهاي شده و در شبکه نمايش خانگي عرضه شود؟
من
پيشنهاد اين قضيه را مدتها قبل دادهام اما نشده البته قبل از حضور در
برنامه خندوانه، به عنوان يک برنامه جداگانه در شبکه نسيم، پيشنهاد اين
قضيه را داده بودم ولي نميدانم چرا نشد.
وقتي شبکه نسيم راه
افتاد انتظار داشتيم بچههاي ساعت خوش، جنگ 39 يا کارهايي که با مجيد صالحي
و رضا عطاران اتفاق ميافتاد در اين شبکه متمرکز شود، چرا اين اتفاق
نيفتاد و بچههاي طنزپرداز قديمي ديگر حضور ندارند؟
اگر شما در
يک جمع درباره مکانيکي حرف بزنيد و در آن جمع هيچ مکانيکي نباشد، همه نظر
ميدهند. وقتي اين شبکه راه افتاد همه شدند حرفهاي. يک نفر به من گفت:
«آقا شما چه حالي ميکنيدها! صورتتان را اينطوري کج و معوج ميکنيد و چند
خرده نمايش بازي ميکنيد کلي پول ميگيريد.» گفتم خيلي بيمعرفت هستيد، اين
همه سال من کلي زحمت کشيدم به اين مرتبه رسيدم. يا خيليها ميگويند:
«بابا طرف استعداد داره ديگه!» بله! درست است استعداد مهم است ولي خود شخص
هم بايد زحمت بکشد. البته من شبکه نسيم را نميگويم ولي جاهاي ديگر بايد
بفهمند کسي که طنز کار ميکند مغزش با ديگران کمي فرق ميکند، اصلا بينش
کمدين يا طنزپرداز به طنز متفاوت است.
اصلا من فکر ميکنم کسي که طنز کار ميکند حالش با بقيه مردم عادي فرق دارد.
هرکس
يک استعدادي دارد، مثلا يک پزشکي که در مقابل شما نشسته سريعا تشخيص
ميدهد شما سرما خوردهايد، منتها ديگران تا شما تو دماغي حرف نزنيد تشخيص
نميدهند سرما خوردهايد؟ ممکن است تصور کنند بيني شما انحراف دارد.
هنرمند هم به مثابه يک متخصص است. شگردهايي دارد که مختص خود او است. در هر
جاي دنيا انجام کنشهاي طنزپردازانه شامل کپيرايت ميشود. مثلا اگر
کمديني حتي از شيوههاي کمدين ديگر تقليد کند ممکن است کار به شکايت و
دادگاه برسد اما در کشور ما اينطوري نيست، فضا که فراهم ميشود همه هنرمند
ميشوند. دعا ميکنم کارها خوب پيش برود و من هم از خدايم است يک برنامه
خوب به من اختصاص بدهند که استندآپ کمدي باشد يا هر چيز ديگر.
از آن طنزهاي 2 نفره که در جنگ 39 و ساعت خوش ميساختيد چطور؟ قصد نداريد بعد از اين همه بازيگري، کارگرداني کنيد؟
والله
من چندبار کار ساختهام ولي به هرحال بايد افرادي بيايند و سرمايهگذاري
کنند يا قرارداد ببندند. من متنها و ايدههاي بسياري دارم و مدلهاي
مختلفي از کارهاي طنز را دارم و به نوبه خودم کارم را بلدم ولي در اين امور
نياز به سرمايهگذار است و من هم اصلا اهل لابي کردن و رابطهبازي و...
نيستم، اصلا اين کار را بلد نيستم. من از اين اخلاقها هم ندارم که با گل و
شيريني از اين دفتر به آن دفتر بروم. شايد هم به نوعي اين نقطه ضعف من
باشد.