arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۷۳۰۰۵
تاریخ انتشار: ۴۲ : ۰۹ - ۳۰ تير ۱۳۹۳
یک سرباز سابق ارتش رژیم صهیونیستی عنوان کرد:

نبود هیچ گونه خط قرمز اخلاقی در ارتش اسرائیل/ما سریعاً حادثه را فراموش کرده و به کار خود ادامه می‌دادیم

امروز من می‌دانم که در آن زمان این قابلیت را نداشتم که تشخیص دهم یک اقدام مشخص از خط قرمز عبور می‌کند یا نه. آنچه که برای من رخ داد در حال رخ دادن برای ارتش اسرائیل و جامعه اسرائیل است. من در جریان عملیات "سرب گداخته" تبدیل به یک غیرنظامی شده بودم که حدود یک سال در گروه فعالان " شکستن سکوت" فعالیت داشتم اما همچنان این گونه حوادث من را شوک زده می‌کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


یک سرباز سابق ارتش رژیم صهیونیستی در مطلبی که در نشریه ایندیپندنت انگلیس منتشر کرد، از نبود هیچ گونه خط قرمز اخلاقی در این ارتش پرده برداشت.

به گزارش انتخاب؛ این سرباز اسرائیلی به نام "آونر گواریاهو" که از نوامبر 2004 تا نوامبر 2007 در یگان نیروهای ویژه ارتش اسرائیل حضور داشت، در مقاله خود می‌نویسد:

«من تنها در داستان‌ها درباره نوار غزه شنیده بودم؛ این منطقه یک منطقه نظامی بود که پیش از این یگان "گیواتی" اسرائیل مسئول نظارت و کنترل آن بود. ما همگی روایت‌ اینکه چطور ساکنان این منطقه توانستند در یک کمین چند سرباز را از بین ببرند شنیده بودیم. صادقانه باید بگویم که ما کمی نسبت به آنها حسود بودیم. من در پایان انتفاضه دوم وارد نیروهای نظامی اسرائیلی شده و به واحد چتربازهای یگان عملیات‌های ویژه رفتم. من از آغاز خدمتم می‌دانستم که شهرهای نابلس و جنین مناطقی هستند که ما مسئول آن هستیم.

من هیچ‌گاه نخستین باری که هدف گلوله قرار گرفتم از یاد نمی‌برم و همچنین نخستین جسد فلسطینی که دیدم و نگرانی‌هایم در نخستین عملیات نظامی خود را فراموش نمی‌کنم.

نخستین ماموریت من تصرف خانه یک فلسطینی بود. من هرگز در داخل خانه یک فلسطینی نرفته بودم و جوخه من از این مساله شگفت زده شد که در داخل این خانه کل یک خانواده متشکل از سه نسل زندگی می‌کردند.

ما همه را بیدار کردیم و خانه را تسخیر کردیم. ما همه را اعم از زنان، مردان، کودکان و افراد مسن داخل یک اتاق کردیم. یکی از افراد ما کنار در ایستاد تا نگذارد آن‌ها خارج شوند. در عین حال که ما به ماموریت خود ادامه دادیم من از خودم پرسیدم که آن‌ها درباره ما چه فکری می‌کنند و من اگر سربازان وارد خانه‌ام می‌شدند چه کاری انجام می‌دادم؟ اما من خیلی سریع این سوالات را نادیده گرفتم و به ماموریتم ادامه دادم. با گذشت زمان ترس ما از بین رفت و سطح آدرنالین ما باثبات شد. اما روز بعد عملیات‌های جدیدی آغاز شد. این کار هرروزه ما بود و دفعه بعدی دیگر برایم مهم نبود که کسانی که ما وارد خانه‌شان می‌شویم چه فکری درباره ما می‌کنند.

خطوط قرمز اخلاقی شخصی من خیلی سریع محو شد. هربار من به خودم می‌گفتم که همه چیز روبه‌راه است. اما ماهیت خطوط قرمز را می‌توان بر حسب تصور خود تغییر داد. من دیگر هنگامی که در جریان عملیاتهای تجسس، خانه‌های فلسطینیان را از بین می‌بردیم و هنگامی که جوخه ما، تصادفی به یک زن بیگناه شلیک می‌کرد آزرده خاطر نمی‌شدم و ما سریعاً حادثه را فراموش کرده و به کار خود ادامه می‌دادیم.

امروز من می‌دانم که در آن زمان این قابلیت را نداشتم که تشخیص دهم یک اقدام مشخص از خط قرمز عبور می‌کند یا نه. آنچه که برای من رخ داد در حال رخ دادن برای ارتش اسرائیل و جامعه اسرائیل است. من در جریان عملیات "سرب گداخته" تبدیل به یک غیرنظامی شده بودم که حدود یک سال در گروه فعالان " شکستن سکوت" فعالیت داشتم اما همچنان این گونه حوادث من را شوک زده می‌کرد.

یکی از دوستان خود را که در عملیات "سرب گداخته" شرکت کرده بود به یاد دارم. او پس از بازگشت، از این حقیقت که خانه‌های اعضای حماس اهداف مشروع بمباران تلقی می‌شدند بدون آنکه هیچ ارتباطی با خطر علیه سربازان ما در میدان جنگ داشته باشند، ناخرسند بود. این اولین بار بود که او در خدمت نظامی خود چنین دستورهایی دریافت کرده بود.

او این گونه شهادت داد: "ما در هنگام صبح چهار مرد 25 تا 40 ساله را که چفیه داشتند و خارج از خانه‌ای در حال صحبت بودند شناسایی کردیم. وضعیت مشکوک بود. ما به مقر اطلاعات گزارش داده و خانه‌ای را که آنها در حال ورود به آن بودند، توصیف کردیم. اطلاعات به اداره امنیتی شاباک اسرائیل منتقل شد و شاباک گزارش داد که این خانه به عنوان خانه یکی از فعالان حماس شناسایی شده است. بلافاصله و به طور خودکار اقدام انجام شد. من به یاد نمی‌آورم ما از چه تجهیزاتی استفاده کردیم و اینکه بمباران را با هلی کوپتر و یا چه وسیله دیگری انجام دادیم اما این خانه در حالی بمباران شد که افرادی در داخل آن بودند. یک زن در حالی که کودکی را به همراه داشت از خانه خارج شده و به سمت جنوب فرار کرد. در داخل این خانه افراد بی‌گناه بودند."

همان خط قرمزی که در جریان عملیات "سرب گداخته" زیر پا گذاشته شد تبدیل به خط آغاز عملیات "صخره سخت" (عملیات کنونی ارتش رژیم صهیونیستی در غزه) شد. خانه‌های اعضای حماس به فهرست بلند اهداف بالقوه ارتش اسرائیل در نوار غزه افزوده شد. سیاستمدارانی که برای انجام این مأموریت ما را فرستادند حتی وانمود نمی‌کردند که وعده آینده‌ای بهتر را می‌دهند. تنها کار آنها استفاده بیشتر از زور و خشونت است. تردیدهای ما در مورد منطق و عدالت دیگر حتی برای خود ما نیز جالب نیست و خطوط قرمز اخلاقی ما دائماً در مواجهه با واقعیت ما جابجا می‌شود، همانطور که در طول خدمت نظامی من خط قرمزهایم جابه جا شد.

در شش روز اول عملیات جاری 150 نفر در نوار غزه کشته شده‌اند که اکثریت آنها غیرنظامی و یک چهارم آنها کودک بودند. میلیون‌ها فلسطینی و اسرائیلی در این ترس به سر می‌برند که موشکی به روی سر آنها فرود بیاید.

پایان یک خشونت صرفاً زنگ خطری برای خشونت بعدی است. خط قرمزی که ما در جریان عملیات سرب گداخته (2009) پشت آن متوقف شده‌ایم همان خط قرمزی است که ما با آن عملیات ستون دفاعی (2011 ) را آغاز کردیم. همین طور نقطه‌ای که ما در عملیات "ستون دفاعی" پشت آن توقف کردیم همان نقطه ای است که با آن عملیات "صخره سخت" را شروع کردیم. خط قرمز بعدی ما چه خواهد بود؟ و چه زمان قرار است ما از آن هم عبور کنیم؟ تنها ما می‌توانیم پاسخ این سوال را بدهیم. این پاسخ بستگی به ما دارد و اینکه ما به دیگران اجازه می‌دهیم به اسم ما چه کاری انجام دهند.»

منبع: ایسنا
نظرات بینندگان