arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۶۹۱۲۸
تاریخ انتشار: ۵۳ : ۱۵ - ۰۵ تير ۱۳۹۳

پس از رویای ناتمام جام جهانی

یادمان باشد از میان 203 عضو فیفا تنها 32 تیم به این مرحله راه یافتند و ایران یکی از این 32 تیم بود و از این 32 تیم تنها یک تیم قهرمان می شود و بقیه در یک پروسه چند مرحله ای و یک به یک کنار می روند و ما هم یکی از این 31 تیم بودیم!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
تیم ملی فوتبال ایران پس از سه بازی در مقابل نیجریه، آرژانتین و بوسنی و کسب یک امتیاز از صعود به مرحله دوم بازی ها در جام جهانی بازماند.

به گزارش انتخاب، تساوی در برابر نیجریه و نمایش خیره کننده مقابل آرژانتین سطح توقع افکار عمومی را بالا برد و کارلوس کی روش را واداشت تیمی را که برای دفاع سامان داده بود به هجوم تشویق کند و طبعا دفاع چند لایه ازهم پاشید و ایران که در دو بازی تنها یک گل دریافت کرده بود در بازی آخر سه بار تسلیم شد و تنها یکی را جبران کرد.

کارلوس کی روش در بازی آخر هم می توانست تیم را دفاعی بچیند و رویای صعود را کنار بگذارد و به وداع آبرومندانه بیندیشد اما انتظارها بالا رفته بود و این که بوسنی هیچ بختی برای صعود نداشت انگیزه ای برای هجوم هایی شد که دفاع ایران را آسیب پذیر کرد.

در جام جهانی 1978 نیز ایران بازی ها را با ترس آغاز کرد و درگام اول در برابر هلند باخت. پس از آن خود را بازیافت و با اسکاتلند مساوی کرد واگر گل به خودی آندرانیک اسکندریان نبود، برد هم محتمل بود و  در بازی آخر حشمت مهاجرانی دو گزینه داشت: یکی این که آن خاطره شیرین با گل ایرج دانایی فرد را حفظ کند و به رویای بالاتر نیندیشد. گزینه دیگر هم این بود که از این فرصت بهره ببرند و برای برد بروند.


 همان مثل مشهور«نمی شود اما اگر بشود چه می شود!» پس تاختن بی محابا همان و شکست سنگین از پرو همانا.! با این حال حشمت مهاجرانی پشیمان نبود و گفت: ارزشش را داشت.

36 سال پس از آن بوسنی همان «پرو»ی ما شده بود و کی روش نیز احساس مهاجرانی را داشت. با یک تساوی پشت سر و یک باخت در دقیقه 1+90 این جسارت را یافته بود اما «دشمن طاووس آمد پرّ او».

با این که جام جهانی هنوزتمام نشده و تازه رقابت ها داغ تر می شود اما انگار برای ما ایرانی ها تمام شده است. لبخند های پس از بازی با آرژانتین بر چهره هامان ماسیده اما برای این که بدانیم سرشکسته نیستیم کافی است به یاد آوریم نه کسی از سرمربی ناراضی است، سهل است که خواستار ابقای اویند و نه بازیکنی آماج انتقاد قرار گرفته و کارتونی در طعنه و استهزا کشیده می شود و این ها یعنی خوب بودیم. حداقل دوسوم، خوب بودیم.

دو دهه پیش و بعد از نمایش ناامید کننده تیم ملی فوتبال در جام ملت های آسیا مجله طنز و کاریکاتور در روی جلد خود و درکاریکاتوری از جواد علیزاده تصویر کاپیتان وقت تیم ملی را کشید که منتظر تاکسی است تا فاصله نیمه خودی با نیمه حریف را طی کند! یعنی این قدر بازیکنان ما کند و سنگین بودند. حالا اما همه از دوندگی بچه ها می گویند.
 
برای این که با حذف از جام جهانی راحت تر کنار بیاییم و از ضیافتی که موجب شادی و فرح است سهم ما اشک و آه نباشد این 10 نکته می تواند آرام بخش باشند:

اول: اگر خودمان را با دیگر نمایندگان آسیا مقایسه کنیم درمی یابیم عملکرد بهتری داشته ایم. این یک تعارف و خود فریبی نیست. به آمار مراجعه کنید. نه تنها در قیاس با ژاپن و کره که در مقایسه بااسترالیا هم که به نام آسیا به برزیل آمده بود و این یعنی می توانیم به جام ملت های آسیا امیدوار باشیم.

دوم: تیم ملی فوتبال ایران هویت خود را بازیافته است. چه کی روش بماند و چه دیگری بیاید انتظار بازی با کیفیت دیدار در مقابل آرژانتین گزاف نخواهد بود. نظم بخشی به مردمی که مشهور به بی نظمی هستند هرگز دستاورد کوچکی نیست.

سوم: یادمان باشد که ما در این ضیافت «بودیم» حال آن که خیلی ها «نبودند». ترکیه وعربستان و خیلی های دیگر دوست داشتند می بودند ولو به مرحله بعد صعود نمی کردند.

در تفکر اگزیستانسیال به انسان یاد آور می شوند مهم تر از این که «که هستی» این مهم است که «هستی». چه بسیار انسان ها که می توانستند در این زمین زندگی کنند ولی این فرصت را نیافتند و چه بسیار که بودند اما اکنون دیگر نیستند. ما آن قدر در فرعیات زندگی غرق می شویم که اصل آن را فراموش می کنیم و اصل هم چیزی نیست جز بودن و «هستن»: نیستان رفتند و هستان می رسند...

در این فقره هم نباید از یاد ببریم که هیچ تیمی در دو قاره آسیا و اقیانوسیه نمی تواند ما راشماتت کند چون خودشان یا نبودند اما، ما بودیم یا  خودشان هم بودند ولی عملکرد ما در مجموع از آنها بهتر بود. جالب این که این موضوع را می توان به برخی اروپایی ها هم تسری داد. سوئد نبود و ایران بود و چند قدرت بزرگ هم مثل ایران از مرحله دوم بازماندند.

چهارم: ایران به مرحله بالاتر نرفت همان گونه که اسپانیا و انگلستان و ایتالیا نرفتند. اگر عرق ملی نداشتیم می توانستیم گفت «جایی که عقاب پر بریزد/ از پشّه ی لاغری چه خیزد؟» . ما ، اما به گواه دو بازی اول هرگزنه آن پشه لاغر که عقابی بودیم که تنها در بازی سوم پر ریختیم.

پنجم: همه اذعان می کردند که این تیم برای دفاع چیده شده است. تغییر سامانه دفاعی به هجومی ابزار خاص خود را می خواهد. فوتبال ایران از کمبود و در واقع فقر مهاجم رنج می برد. راه دست یابی ایران به گل در سنت فوتبال ما سانتر بلند به اضافه ضربه سر است.

چه در باشگاه ها و چه در تیم ملی مهم ترین گل های ما این گونه به دست می آید. این موضوع آن قدر تکرار شده که نکته بدیعی به نظر نمی آید. اما باید اقرار کرد که تیم ملی فوتبال ایران بدون سرزن در قواره ستاره های پیشین به صرف نفوذ و شوت و مانند آن نمی تواند بسنده کند. بی آن که به سیستم های موسوم به «علی اصغری» بازگردیم همواره به سرزنان قهار نیاز داریم. این واقعیت البته به معنی بازگشت به روش هایی نیست که صرفا به همین متکی اند و خلاقیت دیگری ندارند.

ششم: احتمال ماندن کارلوس کی روش بسیار اندک است و همه قراین از پایان کار او در فوتبال ایران حکایت می کنند. اما اگر خروجی کار او این همه هیجان و دلگرمی برای مردم است پولی که مطالبه می کند دیگر گزاف به نظر نمی رسد چرا که احساس مردم نسبت به فوتبالیست ها بهبود یافته است.

 استدلال فدراسیون هم قابل درک است که نمی تواند همه بودجه خود را صرف یک قرار داد کند و هزینه های معتنابه دیگری هم دارد. اینجاست که در می مانی از استقلال فدراسیون دفاع کنی یا دخالت و کمک دولت را لازم بدانی. اما کیست که از رفتن مربی موزامبیکی – پرتغالی خرسند شود؟

همین یعنی افکار عمومی خواستار ماندن اوست. بهتر آن است که خود او هم قدری تخفیف دهد و انعطاف نشان دهد. در این چند سال باید یاد گرفته باشد که ایرانی ها چانه زدن را دوست دارند و وقتی تخفیف می گیرند احساس می کنند در معامله موفق بوده اند!

هفتم: اهمیت حضور در جام جهانی و پیوند با جامعه جهانی را نیز نباید از یاد برد. برخی اصرار دارند ایران از جامعه جهانی جدا بیفتد و دور از رخدادهای دنیا روزگار گذرانیم. از این رو حضور ما در جام جهانی شاید به مذاق اینان خوش نمی آمد. کافی است صفحه اول یک روزنامه خاص در صبح یکشنبه و در فردای بازی با آرژانتین را که همه را غافل گیر کرد و به تحسین واداشت با صبح امروز- پنج شنبه 5 تیر- مقایسه کنیم.

در اولی هیچ خبری از بازی تحسین برانگیز نیست و در دومی وداع ایران با جام جهانی و تحقق نیافتن رویای صعود با تیتر و عکس در صفحه نخست نشسته است! آنها از هر جدا افتادگی ذوق می کنند چه شکست مذاکرات هسته ای باشد و چه پایان حضور در جام جهانی! مقایسه این دو صفحه خالی از لطف نیست.

هشتم: بخشی از افسردگی جامعه پس از شکست چهارشنبه شب نه به خاطر علایق فوتبالی همه که به سبب برهم خوردن برنامه جشن شادی پس از آن است. چه بسیار جوانانی که خود را آماده شادی و پایکوبی در خیابان ها کرده بودند و این فرصت را از کف رفته دیدند. جامعه ایران بیش از آن که مثل برزیلی ها فوتبالی باشد تشنه شادی است و فوتبال نزد برخی تنها یک بهانه است. اما همه شادی را نمی توان در ظرف فوتبال ملی ریخت. چون شمشیر دو دم است و نفیری که گاه ازآن نوای شادی برنمی خیزد. تنها زمینه شادی یک ملت نباید بازی های ملی فوتبال باشد. اگر ظروف دیگری هم شناخته شوند  بخشی از فشاری  که بازیکنان به دلایل غیر ورزشی تحمل می کنند و مانع موفقیت آنها می شود نیز برداشته خواهد شد.

نهم: حذف ایران شگفتی نبود اما بعید نیست شاهد شگفتی های دیگر باشیم . چرا که در جهان فوتبال باشگاه ها بر تیم های ملی چربیده اند. این واقعیت قابل انکار نیست که کیفیت مسابقات لیگ قهرمانان باشگاه های اروپا از بسیاری از تیم های ملی بالاتر است چون دست باشگاه ها در انتخاب بازیکن بازتر است. همان گونه که در اقتصاد شرکت ها و کمپانی ها از کشورها پیشی گرفته اند در فوتبال نیز باشگاه ها اهمیت و محبوبیت بیشتر یافته اند و دست پروردگان باشگاه های اروپایی چه بسا تیم ملی متبوع خود را بر مدعیان پیروز کنند.

فوتبال ایران نیز در وهله نخست به باشگاه های معتبر نیاز دارد. وجه مشترک تیم های موفق و ناموفق ملی در اشتهار تیم های باشگاهی شان است که در برخی مانند انگلستان و اسپانیا به محل بالیدن بازیکنانی بدل شده که می توانند در لباس ملی و اکنون در انگلستان این بحث جدی است که آیا می توان در لیگ برتر امثال سوارز را پرورش داد و انتظار داشت که هنگامی که در تیم ملی خود مقابل آنان قرار می گیرند در پی شکست شان نباشند؟
 
دهم: ایران با جام جهانی وداع کرد اما فوتبال همچنان جذاب است و برای ما ایرانی ها از این حیث که هیچ موضوع دیگری نمی تواند توجه همه را به یک نقطه جلب کند. در هر زمینه دیگری چه در سیاست و اقتصاد و فرهنگ و چه موارد دیگر اختلاف نظر داشته باشیم نوبت به فوتبال ملی که می رسد همه متوجه یک نقطه می شوند و همین است که حضور و بازی در جام جهانی را مرتبتی بیشتر می بخشد.  از سوی دیگربی تردید اکنون تصویر ایران در جهان بهبود یافته است. گیرم علیرضا حقیقی در چهار بازی چهار گل دریافت کرده باشد اما خیلی ها در دنیا نام ایران را با چهره های متفاوت و قامت های رشیدی به یاد می آورند که در جام جهانی دیدند.

یادمان باشد از میان 203 عضو فیفا تنها 32 تیم به این مرحله راه یافتند و ایران یکی از این 32 تیم بود  و از این 32 تیم تنها یک تیم قهرمان می شود و بقیه در یک پروسه چند مرحله ای و یک به یک کنار می روند و ما هم یکی از این 31 تیم بودیم!

منبع: عصرایران
نظرات بینندگان