احمد خورشيدي، دبيركل جمعيت خدمتگزاران انقلاب اسلامي پدر داماد محمود احمدينژاد رئيسجمهور سابق، بعد از انتخابات سال 88 گفت كه ازفرزند خود كه داماد احمدينژاد است، اعلام برائت كرده و گفته است كه فرزندي به نام مهدي ندارد. همچنين در انتخابات رياستجمهوري دهم به محسن رضايي راي داد.
به گزارش انتخاب، حال با گذشت چند سال از آن دوران، خورشيدي يكي از ياران اصلي پدر خانم پسرش شده است به نحوي كه طي مصاحبهاي كه با آرمان داشت، مهدي خورشيدي 2 بار به موبايل پدر زنگ زد بنابراين از شواهد مشخص شد كه برائت خود از پسرش را پس گرفته است و مهدي را با آغوش گرم پذيرفته است. خورشيدي بر اين باور است كه دولت احمدينژاد از لحاظ اقتصادي مشكلي نداشته است و ميگويد او در انتخابات رياستجمهوري دوره بعد ورود پيدا ميكند و راي بالايي نيز كسب خواهد كرد.
آقاي خورشيدي پسرتان كجا فعاليت ميكند؟
مهدي قبلا كه رئيس بيمارستان فيروزآبادي شهرري بود، منتها الان در يكي از درمانگاههاي زيرمجموعه دانشگاه شهيد بهشتي طبابت ميكند.
آن روزي كه آقاي مهدي آمدند، گفتند، ميخواهم بروم خواستگاري دختر آقاي احمدينژاد عكسالعملتان چه بود؟
من بودم كه به مهدي گفتم به خواستگاري دختر ايشان برود، اول ايشان در جريان نبود و خبر نداشت، آقايي كه دوست ماست، از كردستان با هم بوديم و از رزمندههاي قديمي جنگ است. در همان حول و حوش شوراي شهر دوم كه آقاي احمدينژاد شهردار شد، پيشنهاد كرد ما هم ديديم و به آقا مهدي گفتيم كه او رفت، ديد، پسنديد و عقد كردند.
وقتي كه كارهاي آقاي احمدينژاد را ديديد و انتقادات زيادي از آنها مطرح كرديد، به آقا مهدي نگفتيداي كاش با اين خانواده وصلت نميكرديم؟
نه (باخنده) . اين موضوعي كه دارم ميگويم با چشم باز ميگويم و با اطمينان هم ميگويم، من كمتر خانوادهاي مثل ايشان ديدم.
از چه جهت منظورتان است؟
سادهزيستي است. خيلي ساده و مردمي هستند، همين الان شما برويد خانه آقاي احمدينژاد، يك خانه صد متری است. خداشاهد است مبل و صندلي كه در خانه خودم است، دو برابر مبل و صندلي خانه احمدينژاد قيمت دارد؛ من يك دفعه به ايشان گفتم آقاي دكتر اجازه بدهيد من يك عكسي از اينجا بگيرم و جواب بعضيها را بدهم، يا خانمش دبير فيزيك بود، بعد از اينكه رئيسجمهور شد همان دبير فيزيك ماند، عروس من مهندس مخابرات ولي بيكار بود، بعدش هم بيكار ماند، پسرانش هم الان دارند در دو شركت كار ميكنند، مهندس هستند، هيچ كسي هيچ مورد از اينها ندارد. من شناختي داشتم نسبت به ايشان از زمان كردستان. ايشان هم كردستان بودند منتها كردستان بالا بود (اصطلاح رزمندهها) خود شما الان برويد نزد احمدينژاد من شك نميكنم، بعد از اينكه برگرديد حتما نظرتان عوض ميشود.
ولي برخي معتقدند اين سادهزيستي را در دولتش رعايت نكرد؛ بويژه سفرهايي كه ميرفت.
من اين حرف را قبول ندارم، من به چشم ميديدم؛ سفرهاي استاني ايشان خيلي ساده برگزار ميشد، خيلي وقتها مردم در سفرهاي استاني راحت با ايشان ارتباط برقرار ميكردند و شخصا به تك تك مشكلات مردم گوش میداد و رسيدگي ميكرد. ايشان آنقدر در اين سفرهای استاني با مردم خوب و ارتباطش قوي بود، اينقدر روبوسي كرد با اينها كه ناراحتي پوستي گرفت. هيچ مسئولي، يا استانداري اين كارها را نميكند ولي رئيسجمهور انجام ميداد.
ولي در كارهاي اجرايي ظاهرا اينگونه نبود.
نه سادهزيستياش هميشه بود، ولي اشكالاتي در دولت بود.
مثلا؟
بعضي از دوستاني كه انتخاب كرده بود در ردههاي پايينتر بودند، وزيراني كه ضعيف بودند، ولي بالاخره مردم به يك تفكري راي داده بودند كه آن تفكر پركار بودن مسئولان را طلب ميكرد و معتقد به اصول انقلاب بودن را. اين را مردم راي داده بودند، آقاي احمدينژاد هم آدمهايي كه انتخاب كرده بود همينطور بودند، من راجع به هدفمندي يارانهها فقط ميگويم، بيش از 12 هزار ساعت كار كارشناسي انجام شد، خود من بيش از 7يا 8 ساعت در بحث هدفمندي يارانهها كار كردم. احمدينژاد اهل كار كارشناسي است، او دكتر و استاد دانشگاه است، اهل فكر و نظر است، الان بين رئيسجمهورهايي كه بودند، بيشترين هجمه به ايشان ميشود ولي اصلا كوچكترين جواب و بياحترامي نميكرد. اگر يادتان باشد در يكسال آخر قضيه تحريم خيلي جدي بود، فشار خيلي زيادي روي دولت بود، قيمت ارز هر روز، رو به افزايش بود يك دفعه قیمت نفت به يك سوم كاهش پيدا كرد از آن طرف هم درآمدها كاهش پيدا كرد كه به نظر من هر كسي جاي آقاي دكتر احمدينژاد بود با توجه به فشارهايی كه روي دولت بود، نميتوانست با اين وضعيت دوام بياورد و اين براي هر رئيس دولتي سخت است، به شما ميگويند آقا آنقدر بودجه شماست، يكدفعه صبح ميبينيد بودجه يك سوم شده است، چه بكنيد با اين همه برنامهريزي كه كرديد؟ بالاخره مشكلاتي وجود داشت.
اما خيليها براين باور هستند كه بيشترين هجمهاي كه به دولت وارد شده دردولت آقاي روحاني است.
نه، اتفاقا دولت آقاي روحاني خيلي راحت است، اختياراتي كه الان بزرگان كشور به او دادهاند و حمايتهايي كه ميكنند حمايتهاي خيلي خوبي است، مردم خيلي دارند حمايت ميكنند.
يعني در دولت قبل اين حمايتها نبود؟
حمايتهايي بود. درباره موضوع هستهاي، مساله مذاكره با آمريكا از سوي دولت آقاي روحاني نيست بلكه از دولت قبل است. دولت قبل سه بار رفتند با آمريكاييها نشستند، مذاكره كردند، آقاي صالحي هم ميرفت. آقاي روحاني الحمدا... خيلي خوب از پس منتقدين بر ميآيد. من خودم يكي از افرادي هستم كه به توافق ژنو نقد دارم، يعني بيسواد هستم، دكتراي اقتصاد دارم، ولي بيتجربه نيستم و خيليهای ديگر كه نقد دارند، همين طور هستند. بچههاي باتجربهاي هستند اما برچسب زدن بيسواد و حسود و... خوب نيست.
اگر يادتان باشد در دولت قبل آقاي احمدينژاد ادبيات ديگري بهكار ميبردند.
آقاي احمدينژاد با مجلس شوخي و يك كلكلهايي ميكرد و دلايل خاص خودش را داشت و بايد از خودش پرسيد كه چه دلايلي داشت.
اما دكتر روحاني شوخي نميكند، حتما دليل خاص خودش را دارد.
شما بگوييد كم اطلاع هستيد يا مصلحتها را نميبينيد، اين چه حرفي است؟ من الان نتيجه عملكرد آقاي روحاني را خدمت شما عرض ميكنم، هم افكارسنجيهايي كه خود بچههاي اصلاحطلب انجام ميدادند و هم كامنتهايي كه در سايتهاست، بيانگر خيلي مسائل است. يك سايتي دارد آقاي فاتح كه ايشان مسئول اطلاعرساني ستاد انتخاباتي آقاي ميرحسين موسوي بود، به نام شفقنا. يك افكارسنجي ميكند، سوال اين است كدام رئيسجمهور موفقتر ارزيابي ميشود؟ آقاي احمدينژاد اول است، با اختلاف زيادي آقاي خاتمي دوم است، بعد آقاي هاشمي و چهارم آقاي روحاني با راي خيلي كم. اين سايت خود بچههاي اصلاحطلب است يا يكي از نهادهاي معتبر يك نظرسنجي از بين 30 هزار مخاطب در 53 دانشگاه، راجع به محبوبيت آقاي احمدينژاد و آقاي روحاني انجام داده است كه آقاي احمدينژاد هفت برابر آقاي روحاني محبوبيت دارد! چه ميشود اين اتفاقات پيش ميآيد؟ خيلي مسائل وجود دارد.
نظرتان راجع به شعارهایي كه آقاي دكتر روحاني در انتخابات رياستجمهوري دادند، چيست ؟
شعارهاي اساسيتر كه آقاي روحاني درانتخابات مطرح كرد، يكي اين بود كه ايشان گفتند ما صد روزه اقتصاد را سامان ميدهيم، نگفتند حل ميكنيم؛ سامان دادن يك تعريف مشخصي دارد، يعني قيمتها يك وضعيت خوبي پيدا بكند، يعني اگر سرعت افزايش قيمتها خيلي بالاست كند شود، يعني اگر اشتغالي وجود ندارد ايجاد شود، و يكي هم اين موضوع بود كه ايشان گفتند همانطوري كه به اصطلاح سانتريفيوژها بايد بچرخد، كارخانهها بايد بچرخد. كه البته انتخاب شعارها، يك انتخاب حسابشدهاي بود، ما بررسي ميكنيم ميبينيم بعد از سال 88 ماهوارهها و جريانات داخلي كه هماهنگ هستند، اينها خيلي شديد روي اين موضوع كار ميكردند كه ارتباط با آمريكا حلال مشكلات است. در هر صورت به اين نتيجه رسيديم كه مشكل ما تحريمهاست و حل آن با مذاكره صورت ميگيرد. چون من در كار سياسي بيشتر كار ذائقهشناسي انجام ميدهم اگر هم جايي موفق بودم به اين دليل است كه ذائقهشناسي را سعي ميكنم بدون كار سياسي انجام دهم چون فايدهاي ندارد كار تخصصي را مخلوط با كار سياسي كنيد چون به نتيجهاي نميرسد، مثل كار جراحي مغز است. قبل از اينكه اصرار آقاي هاشمي و حمايت آقاي خاتمي در انتخابات باشد، اين شعارهايي بود كه آقاي روحاني داده بود. مثلا بعد از مناظره همين بحث ما ميخواهيم هم چرخ سانتريفيوژ بچرخد و هم چرخ كارخانهها، اين در مردم يك عكسالعمل خوبي نسبت به آقاي روحاني ايجاد كرد. اما اگر بررسي كنيم در اين حوزه، چند مطلب وجود دارد؛ در مساله اقتصادي همانطور كه ميبينيد يك مورد، موضوع نقدينگيهاست، در بازار اگر نقدينگي زياد باشد به حدي كه شما كالا كم توليد كنيد ولي متقاضي زياد باشد، در اين صورت تورم به وجود ميآيد، نقدينگي، تورم به وجود ميآورد كه عرضه و تقاضا با هم تناسبي نداشته باشند و عرضه بيشتر از تقاضا باشد. آماري كه خود بانك مركزي داده، ابتداي سال 92 كه آقاي روحاني دولت را تحويل گرفت 64هزار ميليارد تومان معوقه بانكي داشتيم، انتهاي سال 92 يعني دقيقا بعد از 6يا 7 ماه اين 82 هزار 27درصد افزايش پيدا كرد، يعني ميشود در سال اول خدمت دولت آقاي روحاني 18 هزار ميليارد تومان به معوقاتمان اضافه شد؛ اگر قرار باشد به همين شكل پيش برود، در 4 سال ميشود 72هزار ميليارد، پس بنابراين بعد از 4سال، جمع 72 هزار ميليارد و 82 هزار ميليارد ميشود 154 هزار ميليارد، اين معوقات 64 هزار ميلياردي كه گفتيم ابتداي دولت آقاي روحاني بود، معوقات مربوط به 24سال است، يعني از زمان آقاي هاشمي تا آقاي خاتمي، گرچه در دوره آقاي خاتمي كمتر بود، در دوره آقاي احمدينژاد چون گردش مالي بود، بيشتر شد، بودجه زمان آقاي احمدينژاد اصلا قابل مقايسه با قبل نبوده و خيلي بالاتر بود. ميخواهم بگويم اين معوقات كه به قول كارشناسان اكثرا توسط دلالها گرفته شده است، يعني توليدكنندهها كمتر گرفتهاند؛ اين يكي از مشكلاتي است كه حل نشد و بدتر هم شد. نقدينگي ما زماني كه آقاي روحاني دولت را تحويل گرفت 45 هزار ميليارد تومان بود و در طول اين 10 ماه، 150 هزار تا هم اضافه شد، يعني شد 600 هزار ميليارد تومان و اگر همينطور پيش برود تا آخر دوره 4 ساله اول آقاي روحاني، 600 هزار ميليارد تومان ميشود، يعني خيلي بيشتر از نقدينگي 24 سال قبل ميشود. موضوع ديگر، مساله رشد اقتصادي است؛ دولتي موفق است كه رشد اقتصادياش دائم بالا باشد. الان رشد اقتصادي كه دولت اعلام ميكند كه منفي 8/5 بوديم، الان شديم صفر، يعني 6 درجه رفتيم بالاتر. رشد اقتصادي هم يعني رشد اشتغالزايي، توليد بيشتر شود، بيمارستانها و پلها بيشترشود، مجموعه چيزهايي كه به رشد و اقتصاد و معيشت مردم بستگي دارد.
يعني شما ميگوييد از زماني كه دولت روي كار آمده از نظر اشتغال و رشد هيچ تغييري ايجاد نشده است؟
چرا، آن را در جاي خودش بحث ميكنم. راجع به اشتغال كه رقمي دولت نگفته و ادعا هم نكرده است.
فكر نميكنيد به خاطر همين موضوع است كه آقاي احمدينژاد اقتصاد را به چالش كشيد و اين زمان ميبرد تا يك مقدار آن چالش از بين برود؟
من اين موضوع را قبول ندارم، ما در اين يكسال خيلي انتظار نداريم، اما انتظار داريم كه دولت برنامه داشته باشد، دولت راجع به اقتصاد هيچ برنامهاي ارائه نكرده است؛ راجع به مسكن چه گفته؟ اينكه ميگويند مسكن مهر تورمزاست، اصلا حرف درستي نيست و از نظر اقتصاددانان، محلي از اعراب ندارد. نخستين موضوع بحث حل فقر و مسكن براي مردم است، تمام دولتهاي اروپايي مثلا انگلستان از نظر مسكنسازي اول و سنگاپور دوم است، دولت ساخته همين مسكن مهر، يعني وام داده، زمين به شما مجاني داده، وام داده با بهره كم، اينها رفتند خانه ساختند و الان از نظر مسكن بهترين وضعيت را انگلستان دارد. آن زمان كه داشتند مسكن مهر را بحث ميكردند از همين تجربيات استفاده شده است تقريبا دو ميليون و صد و هشتاد هزار واحد دست مردم دادند كه در طول تاريخ ايران بيسابقه است البته اشكالاتي هم وجود دارد، بعضي از پروژهها، آب ندارد، برق ندارد، مردم داخل اکثر اینها زندگي ميكنند و سرپناهي دارند كه نسبت به زمان آقاي خاتمي 12 برابر است. الان دولت بحثي كه مطرح كرده، بحث مسكن اجتماعي را مطرح كرده است كه ما نميدانيم مختصاتش را و محتوياتش را اعلام نكرده و فقط وزير مسكن گفته ما سالي 50 هزار تا ميسازيم و تحويل ميدهيم. سالي 50 هزار تا كجا، 4 ميليون كجا، قابل مقايسه نيست. من خودم درشهر كوچكي زندگي ميكنم كه خيلي دولتها آمدند و قول دادند و نتوانستند كاري كنند اما در شهر من در زمان دولت آقاي احمدينژاد 4 هزار مسكن مهر اجرا شد. يك بحث ديگري كه وجود دارد، بحث رشد اقتصادي است. دولت ميگويد 6 درجه بالا برديم. براي اجراي يك درجه رشد اقتصادي، خود دولت ميگويد 20 ميليارد دلار پول لازم است، پس 6 تا ميشود 120 ميليارد دلار، اين 120 ميليارد اصلا در بودجه كشور وجود ندارد كه اينها خرج كرده باشند، 120 ميليارد دلار يعني بالاي 360 هزار ميليارد تومان، يعني 5/2 برابر بودجه امسال كه دولت در مجلس تصويب كرده است. اينها را از نظر علمي ميگويم.
عملكرد دولت آقاي روحاني در زمينه اقتصاد را چطور ميبينيد؟
من خيلي مثبت نميبينم. مشكل اصلي سياست كلي دولت است، دولت آمده مشكل اقتصاد و معيشت ما را گره زده با مذاكرات؛ اين مذاكرات يا به نتيجه ميرسد يا نميرسد، تا الان كه به نتيجه نرسيده است، هرچه هم كه دولت براي حل مشكلات مردم كوتاه آمده تا آمريكاييها راه بيايند، تا به امروز راه نيامدند. نزديك به 23 امتياز داديم و 7 امتياز از آنها گرفتيم كه آنها اجرا نكردند.
عملكرد دولت آقاي احمدينژاد در بحث اقتصاد را چطور ميبينيد؟
به نظر من خوب بوده، با وجود فشارهاي زيادي كه داشتند، كارنامه خوبي را به جا گذاشته است، دولت احمدينژاد بود كه بودجهاش يك سوم شد.
از چه لحاظ ميگوييد خوب؟
ما يك معياري داريم براي سنجش وضعيت اقتصادي دولت، اسمش تفريغ بودجه است، كه يك قانوني كه شما در يك سال به عنوان رئيس دولت با هر چه درآمد داريد و هر چه خرج ميكنيد، در يك كتابي ميآوريد و به مجلس ارائه ميشود بعد از اين ميشود فهميد كه دولت از نظر اقتصادي موفق بوده يا نبوده و اين حرفي كه ميگويند چند ميليارد دولت قبل درآمد داشته كجا رفته است، اينها حرفهاي بچگانهاي است، چون اين كشور تفريغ بودجه دارد و روي آن بحث ميكنند.
يعني مدعي هستيد در دولت آقاي احمدينژاد تخلفي صورت نگرفته؟
چرا، همان اختلاس 3 هزار ميلياردي كه اختلاس بدي بود.
فكر نميكنيد دولت در همين اختلاس 3 هزار ميلياردي، خيلي تاثيرگذار بود؟ پس چرا عنوان ميكنيد اقتصاد آقاي احمدينژاد خوب بود؟
تاثيرگذار بود؛ خوب بود يعني معنياش اين بود كه هر خوبي يك نقاط ضعفي هم دارد. اولا كه همه پولها را برگرداندند و جريمهها را گرفتند و تازه مگر در دولت آقاي روحاني همين الان اختلاسي صورت نگرفته است.
مقصر كيست؟
بانك. بانكها همه دولتها را بازي ميدهد.
نبايد يك ساماندهي شود؟
چرا؛ آن طرح هدفمندي، هدفمندي بود، اين طرح هدفمندي 7 مرحله دارد، يكي يارانهها بود، گمركات بود، بانكها بود، دولت احمدينژاد قرار بود اين كارها را بكند كه فرصت نشد، نتوانست موفق شود.
چند وقتي است زمزمههايي براي ورود آقاي احمدينژاد به دنياي سياست به گوش ميرسد، نظر شما چيست؟
آقاي احمدينژاد كه من ميشناسم نسبت به انقلاب تعصب ويژهاي دارد، اسلام برايشان مهم است و اينكه كشورش چه ميشود مهم است، اين آدم بدون برنامه نخواهد شد. ايشان به عنوان يك آدم سياسي مثل ديگران، داراي طرفداران و مخالفيني است. الان آقاي زيباكلام ميگويد ايشان 10 ميليون راي دارد ولي من بيش از اين ميدانم و اكثر روستاييان و شهرهاي كوچك و بسياري از نخبگان آقاي احمدينژاد را مثبت ميدانند و بعيد ميدانم براي مجلس ايشان بيايد، شايد اطرافيانش را معرفي وحمايت كند.
براي رياستجمهوري چطور؟
به نظر من احتمالش خيلي بالاست كه ورود پيدا كند. بويژه اينكه آقاي احمدينژاد از نظر هواداران و اينكه راياش افزايش پيدا كند، دو مورد دارد؛ يكي اينكه ايشان يك كارهاي اثباتي كرده كه برايش هوادار ايجاد كرده و ميكند. يك عامل ديگر، عملكرد منفي دولت كنوني است و باعث ميشود هواداران آن جدا شوند و به سمت دكتر احمدينژاد ميآيند. كار اجرايي خود به خود يك مشكلات ويژه خودش را دارد، آقاي روحاني، 24 خرداد 92، 7/50 يا هفتاد درصد راي آورده است، الان برويد افكارسنجي بكنيد، ايشان 10 ماه است رئيسجمهور شده ولي نتوانسته شعارهايش را عملي كند شايد اگر كسي ديگر هم بود نميتوانست. پس اين راي كاهش پيدا كرده است يا اقبال او اين بود كه آقاي هاشمي از آقاي روحاني حمايت ميكرد اما الان ديگر آن اقبال را ندارد، الان آقاي هاشمي سعي ميكند خودش را در دولت دخيل نداند و خيلي مواقع سكوت كرده است. طبيعت كار اجرايي همين است بويژه اينكه شما نتوانيد به آن شعار اصلي كه دادهايد، عمل كنيد؛ اكنون در اقتصاد ما اتفاقي نيفتاده است، كه ما بگوييم فرض كنيد يك جايي يكدفعه 500 هزار نفر شاغل شده باشند چون چنين چيزي نشده و ادعايي هم نكرده است. به نظرم عملكرد دولت يكي از اهرمهاي كمك به افزايش راي آقاي احمدينژاد است.
فكر ميكنيد اصولگراها پشت آقاي احمدينژاد باشند ؟
ما نبايد اصولگراها را خلاصه كنيم در چند حزب و گروه. احزاب و جناحها در افكار عمومي چندان تاثيري ندارند، اما اگر بگوييم شخصيتها و تودههاي ويژه اصولگرا، بله، تودههاي اصولگرا ميآيند سراغش. من دارم بررسي ميكنم مثلا ميگويند روحاني و احمدينژاد، نميگويند روحاني و حداد، ، اين نشانگر اين است كه يك دوقطبي هم كه از قبل بين آقاي هاشمي و احمدينژاد بود بین روحاني و احمدينژاد هم ايجاد شده است.
يعني گزينهاي به جز آقاي احمدينژاد براي آنها نيست؟
اگر داشته باشند، نيست.
رابطه آقاي مشايي و آقاي احمدينژادچگونه است ؟
من فكر ميكنم كه يك تغييري در رفتار آقاي احمدينژاد لازم است، بايد يكسري مشكلات را كنار بگذارد.
مثلا در چه زمينهاي؟ درباره رابطهاش با آقاي مشايي هم صدق پيدا ميكند؟
آنچه شما گفتيد را من قبول دارم. علت كنار كشيدن تعداد قابل توجهي از اصولگراها از حمايت آقاي احمدينژاد، مشايي بود، الان ميبينم آقاي احمدينژاد خيلي اسمي از آقاي مشايي نميبرد و دفتر كارش از او جدا شده است و دانشگاه ايرانيان را اداره ميكند و حداقل ارتباط سياسي كه آن موقع بوده كمرنگتر شده است. وضعيت اصولگراها مثل قبل نيست، قبلا دولت دستشان بود، احساس قدرت داشتند الان اينطور نيست. مثل اصلاحطلبها قبل از آقاي روحاني، قدرت دستشان نبود، آقاي روحاني كه اصلاحطلب نيست. قدرت اصلي، قدرت اجرايي است، قوه مجريه است.
درباره دلواپسان نظرتان چيست؟
دلواپسي براي هر انقلابي و هر ايراني لازم است، يك طرف گفت مذاكره ايرادي ندارد، حمايت هم كردند، اما از آن طرف هم به عملكرد تيم مذاكركننده اشكالاتي وارد است و از آن طرف هم هر مسلمان ايراني به اين مذاكرات حساس ميشود و اخبار و اطلاعاتش را پيگيري ميكند، دوستاني كه مذاكره ميكنند، انقلابي هستند و پاك هستند و سعي ميكنند از حقوق كشور دفاع كنند، اما همينها چه بسا توسط طرف مقابل بازي داده شوند، ما نميتوانيم بگوييم شما 20 درصد غنيسازي كه سه سال طول كشيد را كنار بگذاريد؛ يكدفعه رفتيم امتياز را داديم، باخت است، يعني همين 20 درصد را ميدادند جايش و تحريمها لغو ميشد ارزش داشت، كه اين اتفاق تاكنون نيفتاد. برخي دلواپسان به نظر من عناصري هستند كه دلسوز هستند، درباره مطالبي صحبت ميكنند كه راجع به زندگي مردم و خودشان است و حق هم دارند كه دلواپس و نگران باشند.
درباره آقاي مشايي چطور؟
مگر الان موضوع جامعه است و چه تاثيري دارد، نه پستي دارد و نه مسئوليتي.
منبع: آرمان