دو سال و دو ماه باید میگذشت تا زوج ایرانی و فرانسوی پس از متارکهای
ناگهانی دوباره در کنار هم قرار گرفته و زندگی مشترکشان را از سر بگیرند.
به گزارش انتخاب، ایرانخودرو
که روزگاری بزرگترین خودروساز خاورمیانه لقب داشت و پژو که از بزرگان
اروپا به شمار میرود، اواخر دهه 60 شمسی به عقد هم درآمدند و اولی از
اعتبار و دانش فنی دومی بهره برد و دومی هم از بازار اولی.
اصلاً
آنچه سبب زندگی مشترک این دو شد، همین مزیتهای متقابل بود؛ چه آنکه
ایرانخودرو میخواست با استفاده از قدرت و تکنولوژی زوج فرانسویاش، خود
را در خودروسازی دنیا مطرح کند و پژو هم قصد داشت از سهم بازار زوج
ایرانیاش بهره برده و «بازاری مناسب و بیدردسر» را برای خود دست و پا
کند. ایرانخودرو و پژو البته پیش از رسیدن به یکدیگر، هم خواستگاری رفته
بودند و هم خواستگار داشتند، اما هیچکدام نیمه گمشدهشان را پیدا نکردند
تا در نهایت سر راه هم قرار بگیرند. آنطور که نیاکان ایرانخودرو روایت
میکنند، فرزند ارشد خودروسازی ایران گزینههای مختلفی از جمله تویوتای
ژاپن و رنو فرانسه را برای خود در نظر گرفته بود، حال آنکه شرایط آنها جور
نشد و ایرانخودرو به سراغ پژو رفت. پژو هم البته گزینههایی داشت (از جمله
صنعت خودرو ترکیه)، اما در نهایت به پیشنهاد خواستگار ایرانیاش پاسخ مثبت
داد تا بزرگان خودروسازی ایران و فرانسه اولین زندگی مشترکشان را آغاز
کنند.
بعدها البته روایات مختلفی در مورد این ماجرا بر سر زبانها
افتاد، از جمله اینکه پژو و رنو، بازار ایران و ترکیه را بین خود تقسیم
کردهاند. در واقع ابتدا قرار بود رنو به عقد ایرانخودرو در بیاید و پژو
به ترکیه برود، اما این دو برادر فرانسوی در نهایت تصمیمشان عوض شد تا پژو
قسمت ایرانخودرو شود و ترکیه سهم رنو.
اما شروع زندگی ایرانخودرو
و پژو در حالی بود که بازار خودرو ایران تنوع محصول چندانی نداشت و با
فاکتور گرفتن از برخی خودروهای کمتیراژ آمریکایی، ایرانیها تنها دلشان
به پیکان و ژیان خوش شده و با این دو محصول انگلیسی و فرانسوی روزگار
میگذراندند. هر چند مانند بسیاری از زندگیهای مشترک، ایرانخودرو و پژو
نیز در ابتدا با سختیهایی روبهرو بودند، اما کمکم سر و سامان گرفته و به
کمک هم زندگی نسبتاً خوبی را ساختند. با این حال همهچیز بر وفق مراد نگشت
و زندگی این زوج خودروساز نیز در ادامه با مشکلات و اختلافاتی روبهرو شد،
هر چند به هر حال زندگیشان کژدار و مریز میگذشت و سرپا بود.
ایرانخودرو
اگرچه چندان از رفتارهای پژو رضایت نداشت و برخوردهای مغرورانهاش را
برنمیتابید، اما به هر حال به همین زندگی متوسط هم راضی بود و به هیچ وجه
نمیخواست زوج نسبتاً پرآوازهاش را از دست بدهد. پژو هم با وجود رفتارهای
نسبتاً نامهربانانهاش، ته دل از زندگی با ایرانخودرو راضی به نظر
میرسید، اما بهنوعی سر و گوشش میجنبید و بدش نمیآمد در کنار زوج
ایرانیاش، دوستی آمریکایی نیز برای خود اختیار کند.
به روال معمول
این نوع روابط، پژو حرفی از ارتباط خارج از خانواده خود با ایرانخودرو نزد
و مخفیانه جلو رفت، تا اینکه ناگهان خبر رابطه این «فرانسوی بیوفا» با یک
آمریکایی شیک و مشهور در همه جا پیچید تا زندگی مشترک «اسب ایرانی» و «شیر
فرانسوی» در آستانه فروپاشی قرار بگیرد.
در نهایت، اوایل سال 2012
میلادی بود که پژو غیاباً از ایرانخودرو جدا شد تا یکطرفه به 24 سال
زندگی مشترک با ایرانخودرو پایان داده باشد. پژو هر چند توضیحی بابت
جداییاش نداد و ناگهان رفت اما دیگر همه فهمیده بودند که چه کسی زندگی
24ساله این دو را به هم ریخت؛ بله! همه میدانستند آن که موجبات جدایی
ایرانخودرو و پژو را فراهم کرد و با وعده و وعیدهایش، قاپ پژو را دزدید،
کسی نبود جز همان «دوست آمریکایی».
دوست آمریکایی اما جنرالموتورز
نام داشت؛ غول خودروسازی آمریکا، که چند سال قبلتر تا مرز نابودی و
ورشکستگی رفت و وقتی سر و سامانی دوباره گرفت، با خرید بخشی از سهام پژو،
عملاً افسار این فرانسوی را در دست گرفت و آنقدر زیر پایش نشست، تا پژو در
نهایت از ایرانخودرو جدا شد.
بیوفایی پژو آن هم در روزهایی که
ایرانخودرو شرایط مالی بدی داشت و با بحران تولید دستوپنجه نرم میکرد،
ضربه بزرگی به زوج سابقش زد، اما کار از کار گذشته بود و «اسب ایرانی» حالا
باید یا به تنهایی زندگیاش را اداره میکرد یا به دنبال شریکی دیگر برای
خود میگشت. جدای از شوکی ناگهانی که از رفتن پژو به ایرانخودرو وارد شده
بود، یک مشکل بزرگ دیگر نیز وجود داشت و آن، سر و سامان دادن به نسل
بازمانده از این زوج خودروساز بود.
«206»، «405»، «207» و «پارس»
چهار فرزند ایرانخودرو و پژو به حساب میآمدند که در این بین، «207»،
زندگی در فرانسه را برگزید، اما سه تای دیگر ماندند تا ایرانخودرو راحتتر
با داستان غمناک زندگیاش کنار بیاید.
با این حال، اداره کردن و
تامین آنها کار سختی بود و ایرانخودرو مجبور شد برای گذران زندگی به هر
دری بزند و حتی با وجود اینکه اکراه داشت، به سراغ چینیها هم رفت تا به
شکل ممکن، شکم خود و بچههایش را سیر کند. «پارس» و «405» از آب و گل
درآمده بودند و ایرانخودرو میتوانست نیاز آنها را خود در داخل تامین کند،
اما «206» هنوز هم به پژو وابستگی داشت و اگر پافشاری ایرانخودرو نبود،
«206» نیز با پژو راهی فرانسه میشد. با همه سختیها، ایرانخودرو توانست
«206» را نزد خود نگه داشته و حتی به دور از چشم پژو، برایش شناسنامه
بگیرد، تا جایی که حالا دیگر همه آن را به نام «206 ایرانی» میشناسند.
هر
چه بود، ایرانخودرو توانست روزهای سخت بدون پژو را تحمل کند و روی پایش
بایستد و اگرچه خواستگارانی از چین داشت، اما زیر بار زندگی مشترک با آنها
نرفت، چون در شأن خودش نمیدید که به عقد کسی کمتر از پژو در بیاید. از آن
طرف البته زندگی پژو و زوج آمریکاییاش نیز به مشکل خورده بود و از همین رو
برخی پیشبینی میکردند که ایرانخودرو و پژو دوباره در کنار هم قرار
بگیرند. پیشبینیها البته درست از آب درآمد و پس از آنکه بزرگترها با هم
آشتی کردند، زوج ایرانی-فرانسوی سابق نیز برای زندگی دوباره ابراز تمایل
کردند.
حالا دو هفتهای میشود که ایرانخودرو و پژو دوباره با هم
نامزد کرده و احتمالاً تا اوایل تابستان و پس از دو سال و دو ماه باز هم
زیر یک سقف خواهند رفت. گویا این بار قرار است عقدی محکمتر از قبل میان
ایرانخودرو و پژو بسته شود، چه آنکه هیچکدام از دوران جداییشان خیری
ندیدند و میخواهند این بار بیشتر قدر هم بدانند. نه ایرانخودریادش میرود
که چه روزهای سختی را بدون زوج فرانسویاش گذراند و نه پژو فراموش میکند
که در این دنیای بیوفا، هیچکس مثل زوج ایرانیاش نمیشود. تجربه دو سال و
دو ماه جدایی به پژو ثابت کرد تصمیمش برای متارکه، عجولانه بوده و حالا
خوب میداند هیچ آغوشی گرمای ایرانخودرو را ندارد و از همین روست که
میخواهد با جبران گذشتهاش، زندگی مشترک موفقی را تجربه کند. گویا
ایرانخودرو نیز نمیخواهد برای بار دوم از یک سوراخ گزیده شود، چه آنکه
این بار بر نامزد فرانسویاش سخت گرفته تا پژو مثل دو سال پیش ناگهان فیلش
یاد هندوستان نکند و بیهیچ تعهدی، نگذارد و برود. ایرانخودرو حتی این را
هم به پژو گوشزد کرده که این بار باید تعهدی سفت و سخت بابت ماندنش بدهد و
اگر این بار بخواهد بیهیچ توضیحی برود دیگر برای همیشه باید قید یار
ایرانیاش را بزند. ایرانخودرو این را هم شرط کرده که باز «فرزند»
میخواهد و دیگر قصد ندارد وقتش را صرف «405» و «پارس» بکند و گویا پژو نیز
این خواسته را پذیرفته است.
حالا باید منتظر ماند و دید زوج
خودروساز ایرانی-فرانسوی زندگی دوبارهشان را چگونه آغاز میکنند و چه
فرزندانی در آینده از خود به یادگار خواهند گذاشت و آیا این بار عاقبت به
خیر خواهند شد؟
منبع: خبرآنلاین