پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رضا ساکی
بالأخره معلوم شد که اساس فرهنگ و هنر در تهران علاوه بر اینکه به موسیقی
علاقهای ندارد و علاوه بر اینکه به تئاتر علاقهای ندارد، به شعر هم
علاقهای ندارد. البته نه اینکه علاقهی علاقه هم نداشه باشد، علاقه دارد
اما مثلا علاقه دارد جلسات شعر منسجم و بیدردسر و کاملا زیر نظر برگزار
بشود و درنهایت هم برگزار نشود. پس اینگونه نباشد که بعضیها بروند در یک
جلسهی نقد هر چه دلشان بخواهد بگویند. الآن اگر هم جلسهی شعری و یا نقد
کتاب و فیلمی برگزار میشود، باید با شرایط و ضوابط برگزار شود.
به هر حال الآن ساختار فرهنگ و هنر در تهران در برابر هنر رویکرد خاصی
دارد. مثلا عقیده دارد اگر برخی جلسات شعر به سالن بدنسازی تبدیل شوند
بهتر است؛ چون از قدیم هم گفتهاند عقل سالم در بدن سالم است. اصلا چه معنی
دارد یکسری شاعر سیگاری را دور خودشان جمع کنند که لاطائلات بخوانند،
شاعر سیگاری بهتر است یا جوان گردنکلفت؟ اصلا چه دلیل دارد که مروج
موسیقیای بشوند که آدم را به یاد مادر و خواهر و نوامیساش نمیاندازد؟!
آیا اصلا موسیقیای که آدم را به یاد این چیزها نمیاندازد، موسیقی است؟
یعنی موسیقی یا باید آدم را به یاد مادر و خواهر و دیگر نوامیساش
بیاندازد، یا مادر و خواهر و دیگر نوامیس را به یاد آدم بیاندازد، اینطوری
اگر نباشد، همان بهتر که تعطیل بشود. تئاتر هم همین طوری است. اصلا فرهنگ
وهنر در تهران از این به بعد، از هنرهای ناموسی حمایت میکند و هنرهای
غیرناموسی را تعطیل میکند. حتی جلسهی نقد کتاب و فیلم هم باید آدم را
بهیاد نوامیساش بیاندازد. اصلا باید به جایی برسیم که مردم تهران با
شنیدن نام فرهنگ و هنر، بهیاد مسائل ناموسی بیافتند.
باقی بقایتان!