arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۴۲۰۲۹
تاریخ انتشار: ۵۲ : ۲۱ - ۳۰ آذر ۱۳۹۲

غربت یلدا در هیاهوی روزگار ماشینی

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 ایرنا – پیرمرد که هنوز خاطره های نقل داستان ها و افسانه های کهن برای فرزندانش در طولانی ترین شب سال را در ذهن دارد اکنون در روزگار تنهایی ولی پرهیاهوی زندگی ماشینی ؛ لحظه هایش را در حسرت آن دوران شیرین سپری می کند.

در آن زمان برای او و هم سن و سالانش که اکنون از معدود بازماندگان متولدان اولین دهه قرن حاضر به شمار می آیند روزها ، هفته ها و فصل ها مفهوم معنوی خاصی داشتند و با آرامش خاطر لحظه های زمان را به نیکی سپری می کردند.

به همین دلیل پیشینیان ما متناسب با فصل و تغییرات جوی و جغرافیایی نام های ویژه ای برای ایام برگزیده بودند و آیین های خاصی برپا می نمودند.

اینک از آن شبهای دراز و دل انگیز پاییز که همه اعضای خانواده در کمال صفا و صمیمیت دور کرسی و یا بخاری نشسته و به سخنان همدیگر به خصوص داستانها و حکایتهای شیرین مادر بزرگان و پدر بزرگانشان گوش فرا می دادند و تنقلات آنان را اقلامی مانند ازگیل ، زالزالکی ، کدو تنبل بریان شده تنوری ، باقلای پخته و تخمه و نظایر آنها تشکیل می دادند چند دهه ای سپری شده است.

شیرینی و آرامش شب یلدا به دراز بودنش هست و در واقع روزگار ماشینی و عصر فن آوری ارتباطات چنان لحظه ها را بی معنی کرده اند که دیگر حتی برای اهالی دورافتاده ترین روستاهای اردبیل و ساکنان محله های قدیمی مرکزی این سرزمین کهن نیز شب های دراز پاییز و به خصوص شب یلدا مفهوم معنوی خود را از دست داده است.

طعم و قیمت ازگیل ، زالزالکی ، کدو تنبل و لبوهای پاییز این زمونه که چنگی به دل نمیزنه و ما که از نسل کرسی نشین هستیم و شیرینی آن دوران را برای چند سالی هم که باشه چشیده ایم دلمون خوش بود به شبهای طولانی این فصل تا شاید دور و بر موسفیدکردگان خانواده ، روان خسته و فرسوده مان را به لحظه های پرآرامش بسپاریم.

بهار و تابستان را به امید رسیدن پاییز به انتظار نشستیم تا شاید شبهای طولانیش پناهگاهی باشد برای انسانهای درمانده از زندگی پرمشغله و پرهیاهویی که در حقیقت برای هیچ به پا شده است.

ولی گویا ، روزگار بی رحم ماشینی ، از آرامش بی آلایش شبهای دراز پاییز دل انگیز بیش از دیگر جلوه های این فصل زیبا برای انسانهای این دور و زمونه دریغ می کند.

انگار همین چند روز قبل بود که با وزش باد محلی گرمیج ، بوی مهر مشاممان را نوازش داد ، بچه ها با هزاران آرزو و شور و شوق در خش خش برگریزان رنگارنگ بار دیگر راه مدرسه ها را در پیش گرفتند و آفتاب جهان افروز هر روز متمایل تر تابید و پرتوهایش را چند لحظه ای زودتر از روز قبل از پهنه دشت برچید تا در پشت کوه افسانه ای سبلان پنهان شود و هر شامگاه در اندک زمانی فرا رسد و شبهای پاییز یکی پس از دیگری درازتر شوند.

ولی اینک 90 روز از پاییز سپری می شود و با رفتن پرتوهای کم سوی آفتاب آخرین روز پاییز ساکنان اردبیل از فردا وارد چله بزرگ زمستان خواهند شد.

با سپری شدن روزها یکی پس از دیگری بسیاری از خانواده ها در کوتاه زمانی خودشان را در آستانه عید نوروز خواهند دید بدون آنکه از مواهب طبیعی و جلوه های بی نظیر فصول سرد سال استفاده چندانی کرده باشند.

آری ، جهان روند طبیعی خود را همچون میلیونها سالی که از آفرینش آن سپری می شود طی می کند ، حتی یک صدم ثانیه نیز در زمان کار کهکشانها و چرخش منظومه شمسی و افلاک تغییری نسبت به ابتدای خلقت آنها ایجاد نشده است و ˈمه و خورشید و فلک در کارندˈ ولی اکثر انسان های این دور و زمانه هستند که نان به غفلت می خورند و برای زندگی کردن به شیوه به اصطلاح پیشرفته و راحتی حودشان به شکل بی رویه روی به زندگی ماشینی می آورند و اغلب نمی دانند که در روند طبیعی زندگیشان اختلال ، مشکلها و گرفتاری هایی ایجاد می کنند.

شبهای طولانی پاییز که تا دهه های نه چندان دور در سرزمین باستانی و افسانه ای اردبیل نعمت بزرگی برای ساکنان منطقه محسوب می شد اکنون در کشاکش زندگی پرهیاهو و پیچیده ماشینی و صنعتی به تندی سپری می شوند بدون آنکه افراد حتی اغلب ؛ احساسی واقعی از فصلی که در آن قرار دارند داشته باشند و بدانند رسوم ، آیینها و کارهای پسندیده ای که نیاکان آنان تا سالهای نه چندان دور در این دیار در چنین ماههایی انجام می دادند کدامها بودند؟

انسان امروزی آنچنان در لحظه های پرمشغله غرق می باشد که فرصت کوتاهی نیز برای تفکر و پرداختن به خانواده خویش ندارد و اغلب فقط نامی از خانواده مانده است ، نهادی که در این روزگار شامل چند نفر آدم مانند مادر ، پدر و تعدادی فرزند است و در چهاردیواری مسقفی سکونت دارند.

هر کدام از اعضای خانواده امروزی در طول روز و شب به کارهایی مشغولند که از آن جمله می توان به مواردی مانند کار پدر و یا مادر در بیرون از منزل برای تامین معاش خانواده ، خانه داری ، درس خواندن و پرداختن به بعضی سرگرمی های کاذب در منزل و یا بیرون از منزل برای سایر اعضا اشاره کرد.

یک روزنامه نگار اردبیلی می گوید : در حقیقت هر روز که از زندگی انسانهای امروزی سپری می شود به لحاظ تغییرهای ایجاد شده در شیوه زندگی به همان اندازه نوعی فضای خشک و کم روح بر کانونهای خانواده سایه می افکند.

زهرا جوادی یادآوری می کند که دوری عاطفی اعضای خانواده ها از همدیگر با پایه گذاری نوعی عقده های روانی و نیز کم برخورداری کودکان از تربیت و عواطف والدین می تواند ریشه بسیاری از مشکل های اجتماعی مانند بزهکاری ها ، تنش های رفتاری و روانی بعضی افراد ، توجه نداشتن و رعایت نکردن حقوق همدیگر ، کشیده شدن به برخی انحرافهای اجتماعی ، خشونتهای رفتاری و پرخاشگری هایی باشد که گاهی در میان افرادی از جامعه امروزی شاهدیم.

وی یادآوری می کند : از سویی با به بازار آمدن تجهیزات و فن آوری های گوناگون و نیز تنقلات پرخطر روزگار ماشینی و بطور خلاصه حاکمیت تشریفات بر زندگی انسان در عصر جدید اکثر خانواده ها به ظواهر برگزاری چنین مناسبت هایی خیلی بیشتر از اصل و مفهوم ذاتی آنها می پردازند.

وی بر این باور است که اکثر خانواده ها به نوعی در تجمل های کاذب گرفتار آمده اند و ماهیت مناسبت های کهن سنتی و در عین حال ارزشمند ایران زمین اغلب از یاد رفته و در واقع حاشیه متن را تحت الشعاع قرار داده است.

وی خاطرنشان می کند باتوجه به پیچیده شدن شدید زندگی ، اکنون حتی اگر یک فرد بخواهد شرایط خانوادگی خود را به گونه ای فراهم آورد که از کارکردهای اصیل و ارزشمند مناسبت هایی مانند یلدا و عید نوروز بهره ببرد شاید برایش امکان نداشته باشد و یا عملی شدن آن خیلی سخت باشد.

به باور وی ؛ تغییر شیوه زندگی و ماشینی شدن آن ، نحوه امرار معاش ، تغییر شکل معماری سکونتگاههای بشر ، عوض شدن ابزار بازی ها و سرگرمی ها و به بازار آمدن فن آوری های نوینی مانند تلویزیون ، رایانه ، اینترنت ، تلفن همراه ، اس ام اس ، ایمیل ، شبکه های ماهواره ای ، بلوتوث و مانند آنها هستند که انسانهای این دور و زمونه را از پرداختن به خود و قرار گرفتن در آرامش معنوی باز می دارند.

یک مرد کهنسال اردبیلی می گوید : در بازماندن انسان امروزی از جلوه ها و نعمتهای زیبای فصول گوناگون به خصوص پاییز و زمستان دل انگیز منطقه عوامل گوناگونی دخیل هستند.

برات نجف پور بر این باور هست که داشتن وقت کافی و دخالت نداشتن هیچگونه عامل تنش زا در اوقات انسان و به عبارتی وجود لحظه هایی همراه با سکوت و آرامش ، اساسی ترین نیاز برای بهره مندی از طبیعت و جلوه های زیبای فصول سال هستند که باتاسف در این دور و زمونه کمتر فردی از چنین شرایط محیطی برخوردار است.

وی یادآوری می کند: در دهه های گذشته منازل، اغلب دارای حیاطی وسیع بودند و هیچ مانعی مقابل چشمان انسان برای تماشای آسمان و چشم اندازهای طبیعی مانند کوه های بلند و کرانه های زیبای آسمان وجود نداشت.

وی اظهار می دارد : درحالیکه امروزه در اکثر منازل نه تنها از حیاط خبری نیست بلکه به خاطر وجود آسمانخراشها و یا آپارتمانهای بلند مرتبه ساکنان منازل حتی از تماشای قسمت کوچکی از آسمان محرومند و بعضی از افرادی که در منازلی محصور در انواع ساختمانهای بلندمرتبه سکونت دارند اگر به علتی یکی دو روز از منزل بیرون نروند هیچ اطلاعی از وضعیت هوای شهرشان نیز نخواهند داشت.

یک بانوی سالخورده اردبیلی نیز بر این باور هست که به بازار آمدن انواع وسایل ارتباطی و سرگرمی مانند موبایل ، رایانه و تلویزیون در این دوره سبب دوری اعضای خانواده از همدیگر شده است و نه تنها کودکان و نوجوانان علاقه چندانی به نشستن دور هم و گوش سپردن به سخنان و نیز حکایتها و داستانها ندارند بکله بعضی از مادران و پدران نیز به نوعی به لحاظ خستگی های مفرط از کار و مشغله روزانه وقت و علاقه ای برای این منظور ندارند.

جمیله قوامی خاطرنشان می کند که باوجود آنکه امروزه بسیاری از کارهای خانه داری مانند جارو کردن ، پختن غذا و شستن لباس و ظروف به واسطه لوازم خانگی الکتریکی انجام می شوند ولی بسیاری از مادران همواره از خستگی و بی علاقگی به زندگی رنج می برند و وقت یا در حقیقت حوصله کافی برای دمی هم صحبت شدن با فرزندانشان را ندارند و این موضوع نیز از علل دوری اعضای خانواده ها از همدیگر هست.

در اردبیل که نام آن همواره سرزمین باستان ؛ سرما و سبلان را در اذهان زنده می نماید از گذشته های دور تمام مناسبت های مذهبی و ملی سنتی به شیوه باشکوه برگزار می شوند.

اکثر آیین هایی که به گونه ای با طبیعت و اقلیم و نیز تاریخ کهن سر و کار دارند در اردبیل همانند سایر نقاط ایران زمین برپا می شوند ولی باتوجه به ویژگی های منحصر به فرد منطقه اردبیل در زمینه های تاریخی و اقلیمی می توان گفت که مناسبت های مرتبط با این ویژگی ها پررنگ تر و تا اندازه ای متفاوت تر از سایر نقاط کشورمان است.

این آیین ها در اردبیل به لحاظ پرتغییر بودن شرایط جوی و بافت سنتی و روستایی منطقه نمود خاصی داشته اند و پیشینیان منطقه برای روزها و هفته ها در طول زمان نامگذاری هایی داشته اند و مراسمهای خاصی برپا می کرده اند که در سایر نقاط ایران نمونه های آن کمتر دیده می شود.

اردبیلیان همانند مردم سایر نقاط ایران طولانی ترین شب سال را یلدا می نامند اما این آیین سال ها قبل متفاوت از آنی که الان رایج است در این منطقه برپا می شد.

در گذشته خانواده های اردبیلی در کنار کرسی دور هم نشسته ضمن گوش دادن به قصه های پدربزرگان و مادربزرگان تنقلاتی ازقبیل نخود و کشمش ، مغز گردو و سبزه مصرف می کردند.

مردم اردبیل همانند اغلب ایرانی ها در این شب هندوانه می خرند و معتقدند خوردن هندوانه حتی به مقدار اندک آنان را از سرمای زمستان محافظت می کند.

اردبیلیان در این باره ضرب المثلی دارند و می گویند «بندعلی قارپوز وعده سی ویردی ولی گلمدی» یعنی (بندعلی وعده خرید هندوانه داد اما نیامد) و این ضرب المثل درباره افرادی گفته می شود که وعده ای می دهند و یا دنبال کاری می روند ولی دست خالی بر می گردند.

قارپوز در زبان ترکی به معنای هندوانه است و داستان از این قرار است که به لحاظ سردسیر بودن اردبیل کشت محصول های پاییزی در این منطقه امکان ندارد و در زمان های دور که از راههای پیشرفته و وسایل حمل و نقل خبری نبود در فصول سرد سال میوه هایی مانند هندوانه را در اردبیل به سختی می توانستند بیابند مگر آنکه افرادی این میوه را از تابستان برای شب چله خود نگه می داشتند.

در آن شرایط پدر یک خانواده در اردبیل به نام بندعلی که نتوانسته بودند از فصل تابستان برای این شب هندوانه نگهداری کنند در شب چله بر اساس رسم معمول به زن و فرزند خود وعده خریدن یک عدد هندوانه را می دهد ولی تا پاسی از شب خبری از او و هندوانه نمی شود و بالاخره هم دست خالی به منزل برمی گردد.

تا دهه های نه چندان دور در شب یلدا اغلب خانواده های اردبیلی یک نوع ماده غذایی متشکل از آرد گندم برشته ، آرد نخودچی و آرد عدس بوداده که مردم منطقه به آن ˈقووتˈ می گویند تهیه و با شکر و یا ˈدوشابˈ که آن هم شیره کشمش است مخلوط کرده و می خوردند.

در گذر زمان و پیچیده شدن زندگی بسیاری از این آیین ها اکنون درحال فراموش شدن می باشند و یا بطور کلی فراموش شده اند و فقط یادی از اسامی روزهای به خصوص آن دوران در ذهن چند پیرمرد که هنوز در قید حیات هستند باقی مانده است.
نظرات بینندگان