پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : در چند هفته گذشته، برخی نمایندگان جمهوریخواه کنگره و نمایندگان جناح
جنگطلب حزب دموکرات که همواره با نومحافظهکاران همراهی میکنند و تحت
نفوذ لابی اسراییل هستند، اقداماتی را برای در فشار قراردادن رییسجمهوری،
اوباما، در سیاست خارجی در دستور کار قرار دادهاند.
بهعنوان مثال، دوهفته پیش در 17 آوریل (28فروردین)، سناتور «رابرت مندز»
از حزب دموکرات و سناتور «لیندسی گراهام» از حزب جمهوریخواه که دو عضو
ارشد کمیته امور خارجی سنا هستند، لایحه پیشنهادی (شماره 65) 1 را در کمیته
امور خارجی سنا معرفی کردند و آن را با اکثریت آرا به تصویب رساندند.
انتظار میرود در آینده نزدیکی این لایحه به تصویب کل سنا برسد و بعد از آن
هم ممکن است که به مجلس شورای نمایندگان برای تصویب ارسال شود.
لایحه 65 خواستار آن است که درصورت جنگ اسراییل با ایران، آمریکا نیز در
حمایت از اسراییل وارد کارزار شود. درجهت تبلیغات و پروپاگاندا در
رسانهها، لایحه، هدف اقدام نظامی از طرف آمریکا را دفاع از اسراییل در
قبال حمله تهاجمی ایران معرفی میکند. ولی بررسی نزدیک زبان متن خود لایحه،
خط تمایز بین اقدام دفاعی و حمله تهاجمی را کمرنگ میکند؛ یعنی رهبران
جنگطلب و متجاوز اسراییل در آینده ممکن است که غنیسازی یا کل برنامه
هستهای ایران را خطری برای کشور خود اعلان کنند. هرچند که غنیسازی و
برنامه ایران همواره قانونی و تحتنظارت شدید و گسترده آژانس بینالمللی
انرژی اتمی بوده است.
تحلیلگر مترقی یهودیتبار آمریکایی، آقای «روزنبرگ»، در سایت مشهور
«هافینگتونپست» از لایحه شماره 65 انتقاد شدید میکند و مینویسد، منظور و
تعریف آمریکا و اسراییل از «حرکت نظامی دفاعی» چیست؟ وی میافزاید که
دولتهای آمریکا همواره تمام جنگهای تهاجمی و تجاوزگرانه اسراییل به لبنان
و غزه را «دفاعی» معرفی کرده است. از این روی، بهگفته روزنبرگ، استدلال
آنها همیشه گیجکننده است. لایحههای کنگره، همچون دیگر اسناد حقوقی، با
زبان پیچیده حقوقی تهیه شده است و لایههای مختلفی را دربردارد که دست
عاملان و سیاستمداران را برای اقدامات وسیعیتری باز نگه دارد.
ناگفته نماند که بیشتر کشورها واقفند که دکترین نظامی ایران (برخلاف
اسراییل و آمریکا) برنامه «حمله آغازین» یا «آغاز حمله» (First Strike) و
تهاجمی را ندارد. آقای «هرمان کاهن» از انستیتو و اطاق فکری «هادسون
انستیتوت» از استراتژیستها و مبتکران دکترین «ضربه اول» و حمله تهاجمی، در
دوران جنگ سرد است. مقوله حمله تهاجمی بعدها در دوران جرج بوش، زمانی که
نومحافظهکاران کنترل سیاست خارجی دولت آمریکا را بهدست گرفتند، بازتولید
شد.
از طرف دیگر، جدا از لایحه شماره 65، چند روز پیش، در 25 آوریل، آقای «دانا
روهرباکر»، نماینده جمهوریخواه کنگره از کالیفرنیا، لایحه پیشنهادی شماره
183 را به مجلس شورا ارائه کرد. این لایحه تحریک تنشهای قومی در بلوچستان
و آذربایجان ایران برای افزایش بحرانسازی در ایران را در مد نظر دارد.
شکل متن هر لایحه مدنی (در کشورهای آنگلوساکسون) به این صورت است که متن
با مقدمهای شروع میشود که هدف لایحه را توجیه میکند. یک مقدمه ممکن است
چندین مورد توجیهی را مطرح کند. هر موردی، با لفظ «از آنجایی که...« آغاز
میشود. یکی از نکات ذکرشده در مقدمه لایحه پیشنهادی 183، وجود ذخائر نفت،
گاز و طلا در بلوچستان و اهمیت موقعیت استراتژیک آن منطقه در خلیجفارس و
دریای عمان است. بیشک، این نوع بیان، شانتاژ نفاق و تجزیه مناطق بلوچستان و
آذربایجان را القا میکند. در تابستان سال گذشته، همین آقای روهرباکر در
نامهای به وزیر خارجه وقت (هیلاری کلینتون) نوشته بود که «کمک به استقلال و
تجزیه آذربایجان هدف مناسبی است و مضاف بر آن، بحرانی نیز برای دولت مرکزی
ایران به همراه خواهد شد.»2
نکته دیگر این لایحه پیشنهادی 183 3، آقای «روهرباکر» آن است که نهاد «هیات
امنای پخش برنامهها» یا «Broadcasting Board of Governors» را موظف
میکند که به مسئله قومی و تجزیه بلوچ و آذری بهطور فعال بپردازد. نکته
حساس و پر اهمیت آن است که این نهاد مسئول و سرپرست شبکههای «صدای آمریکا»
(VOA) و رادیو «آزادی» پراگ است. بسیاری از افراد برای دریافت خبر به این
رسانهها رجوع میکنند، بیخبر از آنکه این رسانهها شبکه خبری نبوده و
تنها سازمان تبلیغاتی سیاست مداخلهجوی آمریکا محسوب میشوند. از نظر
اداری، تشکیلاتی و مالی، سابقه این نهادها به جنگ سرد بازمیگردد.
معرفی این دو لایحه پیشنهادی همزمان در مقطع مذاکرات هستهای گروه 1+5 با
ایران از اهمیت بهخصوصی برخوردار بوده و نمایانگر استراتژی عوامل تخریبگر
کنگره آمریکا در قبال این مذاکرات است. باید یادآور شد که فضای سیاسی
آمریکا بهگونهای شکل گرفته که نمایندگان کنگره بهصورت فردبهفرد برای
انتخابشدن، نیازمند همراهی با سیاستهای تهاجمی آمریکا و حامی اسراییل
هستند. بهدلیل آنکه مردم آمریکا نمیتوانند به مسائل مختلف و متعدد
بینالمللی دنیا آگاهی و اشراف داشته باشند، رسانهها که خود جزو سیستم
قدرت هستند نقش عمدهای در شکلگیری نظرات و آرا عموم دارند.
از طرف دیگر، باوجود اینکه قوهمقننه و نهاد کنگره آمریکا نماینده مستقیم
مردم است، ولی در خیلی از مسائل، چون قانون «محدودیت شهروندان برای حمل
سلاح گرم»، گنگره و لایحههای کنگره، منعکسکننده نظریات اکثریت مردم نیست.
نظرسنجیهای مختلف این تناقض را بهخوبی نشان میدهند. نظرسنجیها نشان
دادهاند که 80درصد مردم آمریکا موافق لایحه پیشنهادی اخیر دولت اوباما
مبنی بر ثبتنام افراد برای خرید سلاح و حداقل محدودیت برای حمل سلاحهای
گرم هستند. با وجود این، نمایندگان کنگره دوهفته پیش به آن لایحه رای منفی
دادند و درنتیجه آن لایحه شکست خورد.
بدون شک روشن است که نماینگان کنگره آمریکا، بیش از آنکه به مردم آمریکا
پاسخگو باشند، بهطور ساختاری وامدار مستقیم لابیهای قدرتمند و نهادهای
قدرت رژیم هستند.
منابع، پاورقیها:
1-متن لایحه 65 http: //beta. congress. gov/bill/113th-congress/senate-resolution/65/text
2-متن لایحه 183 http: //thomas. loc. gov/cgi-bin/query/z?c113: H. RES. 183:
3-متن نامه روهرباک به هیلاری کلینتون در مورد هدف تجزیه آذربایجان
http: //rohrabacher. house. gov/press-release/press-release-rep-rohrabacher-urges-secretary-clinton-back-freedom-iran-azeris
*پژوهشگر و نویسنده مقیم آمریکا