امروز عید است و سلام است و سرور است... رخت پوشیده آمدم بیرون قدری گردش کرده از شدت سرما رفتیم توی گرمخانه... حاجی حیدر آمد، ریش تراشید. بعد رفتیم سردرب شمسالعماره، امینالسلطان بود صحبت کردیم. بعد تماشای کوچه را کردیم. مردم رخت نو پوشیده با هم مصافحه میکردند. بعد ناهار خوردیم. اعتمادالسلطنه بود روزنامه خواند.
کد خبر: ۵۳۷۶۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۲
میرغضب و چوب فلک [به] میدان توپخانه قدیم میبردند. معلوم شد توپچی [که] مست بود، دمِ اندرون رفته... طلبی از فراشهای معتمدالحرم داشته است. او را به تهمت گرفتهاند، عرض کردند و حکم شد بیاورند حضور، یعنی میدان توپخانه.
کد خبر: ۵۳۰۴۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۸
کد خبر: ۲۹۵۶۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۱
کد خبر: ۲۳۸۱۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۱