امروز باید رفت به منزل تیلاور که خاک فندرسک است... امروز را همه، از سه ساعت به غروب مانده الی شب به اسیر بخشیدن گذشت. اسرا را ریختند به چادر. به قدر شصت نفر به اندرون داده شد – با بچه و غیره و غلام – به قدر صد نفر به مردم متفرقه از هر جور داده شد، خیلی هم زیاد ماند... هرکس دست اسیری را گرفته میخواست، به او میبخشیدم. محقق، آقاعلی، ملکصور [و] عبدالعلیخان دختر و عروسهای بسیار خوشگل بردند. همه حرف اسیر و بردن و غیره بود. بسیار خسته شدم.
کد خبر: ۶۳۳۴۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۸