روایتی از یک دیدار عجیب با رهبر فداییان اسلام؛
ملاقات با نواب صفوی: بیش از چند دقیقه در میان آن دیوارهای خراب، حیران و هراسان بودم. این چند دقیقه، چند ساعت بر من گذشت. در خلال آن صدای ضربان قلب خود را مانند آواز طبل میشنیدم! ناگهان در باز شد. قلبم یکدفعه فروریخت و به سرعت بر سرِ پا ایستادم. کسی که وارد اطاق شده بود، نوابصفوی بود. با قدمهای سریعی وارد اطاق گردید. به طوری که من در حال بلند شدن از زمین، نزدیک بود به او برخورد کنم!... دستهای لرزان خود را به سویش دراز کردم و میکوشیدم به قیافه خود که رنگپریده بود، حالت متبسمی بدهم.
کد خبر: ۵۶۰۷۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۹