مقداری از قصههای زمان مصدق که در آن وقت واقعا غصه بود برایشان تعریف کردم، که به من در تبعید مصدق چه میگذشت و چه فکرها کردم. منجمله مدیر یک روزنامه مصدقی را در مشهد که فکر میکنم نام خوشه یا سنبله داشت و به زن من فحاشی کرده بود، وسیله مرحوم محمدرفیع خان خزاعی تربتی که از اقوام من بود، در مشهد دزدیدم و محمدرفیع خان او را برای من به بیرجند فرستاد...
کد خبر: ۵۴۷۳۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۱۷