arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۹۵۷۰۸
تاریخ انتشار: ۴۵ : ۱۰ - ۲۲ بهمن ۱۳۹۱
چرایی بداخلاقی‌ها در فوتبال

مجید جلالی: پیوند سیاسیون و سودجوها روح احترام را از فوتبال دور کرده است

بی‌اخلاقی، عبور از خط قرمز احترام و حرمت گذاشتن به یکدیگر و زیر پا گذاشتن اصول انسانی، اتفاقی است که روز به روز بیشتر در فوتبال ایران خودنمایی می‌کند. با نگاهی اجمالی به فوتبال ایران در گذشته‌های دور و آنچه امروز است، خواهیم دید که تفاوت از زمین تا آسمان است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 مجید جلالی یکی از مربیان فوتبال ایران است که در زندگی حرفه‌ای‌اش از خط قرمز اعتدال و احترام خارج نشده است. او در این رابطه می‌گوید در گذشته "روح احترام" در فوتبال ایران حاکم بود ولی امروز خط مشی دو گروه غیر فوتبالی فضای این ورزش را آلوده کرده است. گفت‌وگوی ایسنا را با مجید جلالی در ادامه می‌خوانید.
 
* فوتبال ایران در روزهای اخیر شاهد بداخلاقی‌های زیادی از جانب اهالی‌اش نسبت به یکدیگر بوده است. این بداخلاقی‌ها گویی دو سال دامنه گسترده‌تری پیدا می‌کنند. آیا در گذشته هم این گونه رفتارها وجود داشت؟
 یادم هست در دهه 60 که ما بازی می‌کردیم فضای فوتبال خیلی از امروز بهتر بود. در آن زمان روابط اعضای خانواده فوتبال با یکدیگر با احترام و تکریم شخصیت‌ها همراه بود. آن وقت‌ها مسئله بزرگی و کوچکی رعایت می‌شد و در یک کلام روح احترام در جامعه فوتبال حاکم بود.
 
* پس چه اتفاقی افتاد که رفتارها در جامعه فوتبال ایران تغییر کرد؟ ریشه بی‌اخلاقی‌های امروز چیست؟
اگر بخواهیم دلیل رواج بی‌اخلاقی را در فوتبال امروز کشور پیدا کنیم باید به همان دهه 60 بازگردیم. شاخصه‌هایی در آن زمان وجود داشت که باعث می‌شد فوتبالی‌ها فقط به عشق فوتبال دور هم جمع شوند. در آن زمان توجه بیشتر رسانه‌ها به جنگ بود و در فوتبال آنقدر تبلیغات نبود که کسی در آن به دنبال شهرت باشد. پولی هم در فوتبال آن روزگار نبود که کسی به فکر ثروتمند شدن در آن باشد. هر کس که در فوتبال بود، اهل فوتبال بود و فقط به عشق آن کار می‌کرد. فوتبال هم پیشرفت خود را می‌کرد ولی در ابعاد اقتصادی هم ناتوان بود.
 
* یعنی ورود پول به فوتبال تاثیر زیادی در این بی‌اخلاقی‌ها دارد؟
هم پول و هم چیز دیگر! پس از گذشت دوره جنگ و پیشرفت نسبی فوتبال به تدریج فوتبال مورد توجه قرار گرفت و به موازات آن پول هم وارد آن شد. پولی که به فوتبال آمده بود عادلانه صرف نمی‌شد و طبیعی بود که سروکله آدم‌های فرصت‌طلب هم در فوتبال پیدا شود. متاسفانه فضای فوتبال برای این گونه افراد مناسب بود!
 
* آن چیز دیگر که گفتید چیست؟
برخی افراد سیاسی که به دنبال اغراض سیاسی بودند وارد فوتبال شدند و با خود قواعد رفتار سیاسیون را وارد فوتبال کردند. در فوتبال خبری از رفتارهای سیاسی نبود. در عالم سیاست می‌گویند اگر با یک دست، دست رقیب خود را گرفته‌ای با دست دیگر خنجری آخته را باید در پشتت پنهان کنی! چنین رفتاری در فوتبال جایی نداشت. این رفتارها باعث شد که رفته رفته فوتبال رنگ و بوی سیاسی بگیرد و در کنار آدم‌هایی که به دنبال پول و سودجویی بودند هم به فوتبال رخنه کردند. به هر حال خرج کردن پول در فوتبال روش‌های قانونمندی نداشت.
 
* همکاری این دو گروه فوتبال را به این روزگار دچار کرده است؟

نکته جالب توجه همین است! این دو گروه به سرعت برای خود شبکه‌هایی درست کردند اما هرگز یکدیگر را قبول نداشتند. یک دسته به دنبال سود مالی خود بود و دسته دیگر اهداف سیاسی‌اش را پیگیری می‌کرد. این دو گروه برای آن که به هدف خود برسند، با وجود آن که همدیگر را قبول نداشتند، با هم گره خوردند. حاصل پیوند این دو گروه گوشه‌نشینی افراد صالحی بود که از گذشته‌های دور در خانواده فوتبال بودند.
 
* افراد صالح کنار رفتند یا کنار گذاشته شدند؟

این افراد متخصص بودند و دوست نداشتند که آدم کسی باشند. آن‌ها چون مستقل بودند کنار گذاشته شدند و افراد فرصت‌طلب جای آن‌ها را گرفتند. کسانی که جایشان در فوتبال نیست ولی در آن هستند و متاسفانه ابراز تبلیغاتی هم در دست آن‌ها است. این افراد فوتبال را بد به فوتبال معرفی کردند و الگویی شدند برای برخی مربیان و بازیکنان که فضا به این شکل از بین رفت. الان هم مشکلات زیادی وجود دارد و برطرف شدنش مشکل است.
 
* در گذشته‌های دور فوتبالیست‌ها از سطح سواد بیشتری هم برخودار بودند.

در آن زمان فوتبال وقت زیادی از بازیکنان نمی‌گرفت ولی اکنون فوتبالیست باید در روز دو نوبت تمرین کند و وقتی برای درس خواندن پیدا نمی‌کند. اغلب آن‌هایی هم که مدرکی گرفته‌اند فقط مدرک را گرفته‌اند و کلاس نرفته‌اند!
 
* آیا این مثال فقط در فوتبال وجود دارد یا ریشه‌های اجتماعی هم دارد؟

خیر! این مسئله حاصل یک فرهنگ عمومی است و نباید آن را به فوتبال محدود کنیم. در سالن‌های والیبال، بسکتبال، کشتی و فوتسال هم جنجال را شاهدیم. پس این رفتارها حاصل یک رفتار اجتماعی است که متاسفانه این روزها در بالاترین سطوح کشور هم وجود دارد. این رفتار اجتماعی است که به لحاظ تربیت اجتماعی در برهه‌ای از زمان بروز پیدا می‌کند. حتی در جشنواره فیلم فجر هم اگر رقابتی وجود داشت و قرار بود سازندگان فیلم‌ها به هم گل بزنند این جنجال‌ها رخ می‌داد! همین حالا هم با این که طرفین گفت‌وگوهای سینمایی دو طرف میز می‌نشینند با هم اختلاف‌های عمده دارند. پس این ناهنجاری یک بحث اجتماعی کلان است.
 
* رسانه‌ها هم در ایجاد این وضعیت نقش دارند؟

خیلی از اهالی رسانه را می‌شناسم که از وضعیت موجود فوتبال ناراحت هستند. این افراد ناراحتی طیف وسیعی از اهالی رسانه را شامل می‌شود اما آن‌ها هم مثل من زورشان نمی‌رسد! من کاری از دستم برنمی‌آید و آن‌ها هم. اراده‌ای قوی‌تر و سطح تربیتی بالاتری نیاز است تا این معضل برطرف شود.
 
* لطفا کمی بیشتر درباره بحث تربیتی صحبت کنید.

شما ببینید! نوع نگاه تربیتی ما غلط است. در طول سالیان گذشته بارها دیدیم که تماشاگران به دلیل رفتارشان تنبیه شدند؛ از محرومیت از حضور در ورزشگاه تا جریمه نقدی باشگاه. اما آیا این تنبیهات باعث بهتر شدن وضع شده است؟ در همین اوضاع، تماشاگران گهر رفتار بسیار خوبی از خود نشان دادند. چه تشویقی دیدید؟ در برابر سیل جریمه‌های چند سال اخیر، آیا یک رفتار خوب نباید تشویق شود؟ برای تنبیه تماشاگران از محرومیت و جریمه نقدی استفاده می‌کنند ولی برای تشویق به یک بیانیه بسنده می‌کنند. پس نگاه تربیتی ما غلط است.
 
* پس معتقدید تشویق هم در کنار تنبیه لازم است؟

این تفکر که برای تربیت باید کتک زد و تنبیه کرد متعلق به قرن 15 است! امروز شیوه تربیت متفاوت شده است. با تنبیه و زدن نمی‌شود تربیت کرد. در روش‌های تربیتی جدید، تشویق در اولویت است. ما باید نگاه خود را تغییر دهیم.
 

نظرات بینندگان